۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۸۵۰۵۳
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۳ - ۲۹-۰۲-۱۴۰۰
کد ۷۸۵۰۵۳
انتشار: ۱۸:۴۳ - ۲۹-۰۲-۱۴۰۰
29 اردیبهشت سالروز تأسیس فرهنگستان اول

فرهنگستان و ریشخند ناآگاهانۀ نوواژه‌ها

حتی چهره‌هایی چون صادق هدایت ساخت واژگانی چون «باشگاه، دانشگاه و پرونده» را خنده‌دار می‌دانستند در حالی‌که مرور زمان نشان داد تصورشان درست نبوده است...

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 29 اردیبهشت سالروز صدور فرمان رضاشاه در سال 1314 خورشیدی برای تأسیس فرهنگستان ایران است. نهادی که به عنوان فرهنگستان اول شهرت یافت.

  در پی آن وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه نیز اساس‌نامۀ فرهنگستان را در ۱۶ ماده تنظیم کرد.

  مهم‌ترین وظیفۀ فرهنگستان چنین تعریف شد:

«ترتیب فرهنگ به‌ قصد رد و قبول لغات و اصطلاحات در زبان فارسی، اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشته‌های زندگانی، پیراستن زبان فارسی از الفاظ نامتناسب خارجی، تهیه دستور زبان، جمع‌آوری لغات و اصطلاحات پیشه‌وران و صنعت‌گران و الفاظ و اصطلاحات قدیمی و اشعار و امثال و قصص و نوادر و ترانه‌ها و آهنگ‌های ولایتی، هدایت افکار به‌حقیقت ادبیات و چگونگی نظم و نثر، تشویق شعرا و نویسندگان در ایجاد شاهکارهای ادبی، تألیف و ترجمه کتب سودمند و مطالعه و اصلاح خط فارسی».

  اندک زمانی بعدتر نخستین جلسۀ فرهنگستان ۱۳۱۴ در عمارت سابق دانشکده حقوق به ریاست محمدعلی فروغی - ذکاءالملک - نخست‌وزیر تشکیل شد و تا پایان سلطنت رضاشاه - شهریور ۱۳۲۰- فعال بود.

  بیشتر کوشش فرهنگستان در این 6 سال صرف انتخاب معادل برای اصطلاح‌ها و واژگان خارجی و بیشتر هم عربی شد. هر چند محدود به آن نماند و تأسیس انجمن ادبی فرهنگستان به‌ ریاست ملک‌الشعرای بهار و تشکیل کمیسیون‌های زبان‌شناسی، باستان‌شناسی، قواعد و دستور زبان، تئاتر، موسیقی و ترانه‌ها نیز از جمله فعالیت‌های دیگر این دوره بوده‌ است. با این حال همان وقت نیز دو نوع واکنش منفی به فرهنگستان مشهود بود:

  اول این که فرهنگستان قصد عربی‌زدایی دارد و به دنبال پارسی‌سره نویسی است و برخی چهره‌های مذهبی مخالف بودند. دوم از جانب روشن‌فکرانی که برخی نو‌واژه‌ها را به سخره می‌گرفتند. حتی چهره‌هایی چون صادق هدایت که ساخت واژگانی چون «باشگاه، دانشگاه و پرونده» را خنده‌دار می‌دانستند در حالی‌که مرور زمان نشان داد تصورشان درست نبوده است و کافی است به یاد آوریم یکی می‌گفت مگر می‌شود به «دوسیه» بگوییم «پرونده» و حالا همه می‌گوییم پرونده و دوسیه منسوخ شده است.

  از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ کار زبان‌پیرایی و واژه‌سازی فرهنگستان متوقف و در سال ۱۳۳۳ هم رسماً تعطیل شد.

فرهنگستان زبان و ادب و ریشخند ناآگاهانۀ نوواژه‌ها

  بعد از انقلاب 1357 بلافاصله فرهنگستان احیا نشد چون بخشی از فعالیت‌های فرهنگی رضاشاه در راستای کاهش نفوذ زبان عربی تلقی می‌شد در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به زبان عربی بهای فراوان داده اگرچه زبان رسمی همچنان فارسی اعلام شد. با این حال از سال 1368 و با نگاه دیگری باز فرهنگستان شکل گرفت و این بار برای مقابله با رواج واژگان فرنگی و این مرتبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی را تصویب کرد و سه فرهنگستان دیگر هم اضافه شدند تا فرهنگستان تنها یادآور ادبیات نباشد اما همچنان تا از فرهنگستان می‌گوییم ذهن‌ها معطوف فرهنگستان ادب می‌شود.

  در این دوره هم نگاه منفی وجود دارد. یکی به خاطر واژه‌سازی در مقابل کلمات و اصطلاحات رایج فرنگی و انگلیسی به جای حساسیت دربرابر واژگان عربی و دیگری شایعات و طنزهای مربوط به ساخت واژگانی چون «کش لقمه» و « دراز آویز».

  وجه سوم هم دورۀ طولانی ریاست آقای حداد عادل است که برخی گمان می‌کنند همان‌گونه که در سیاست منتقد اویند با نهادهای زیر مجموعه نیز باید مخالف باشند حال آن که از جمله اعضای اولیه بوده هر چند ریاست او بی ارتباط با سیاست نبوده است.

  انتخاب دکتر حسن حبیبی با دکتری غیر ادبیات به عنوان اولین رییس فرهنگستان بعد از انقلاب نیز موجب انتقاداتی شد اما جایگاه او به عنوان معاون اول رییس جمهوری تضمین کنندۀ اجرای مصوبات بود و خود مرحوم حبیبی هم اهل شعر و ادب بود. انتخاب آقای حداد هم با همین توجیه صورت پذیرفت تا مصوبات قابلیت اجرا در نهادهای مخالف را داشته باشد. با این حال در قبال تلاش برای واژه سازی واکنش های منفی هم در گرفته و گاه کار به ریشخند رسیده که روا نیست و کافی است به نام های اعضای اولیه در همین فرهنگستان سال 68 نگاهی بیندازیم:

  احمد آرام، نصر الله پورجوادی، حسن حبیبی، غلامعلی حداد عادل، بهاء‌الدین خرمشاهی، محمد خوانساری، محمد تقی دانش‌پژوه، علی رواقی، سید جعفر شهیدی، حمید فرزام، فتح‌الله مجتبایی، مهدی محقق، سید محمد محیط طباطبایی، ابوالحسن نجفی، غلامحسین یوسفی، سیمین دانشور و طاهرۀ صفارزاده ( البته سه تن: دکتر شهیدی، دکتر دانشور و دکتر یوسفی هیچ گاه شرکت نکردند).

  جالب این که مباحث ایدیولوژیک به فرهنگستان بعد انقلاب هم راه یافت یا تعریف تازه گنجاندند تا تصور عربی‌ستیزی پیش نیاید: چندان که هدف اصلی چنین ذکر شد: «‌حفظ قدرت و اصالت زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی ایران و زبان دوم عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامی».

دربارۀ فرهنگستان یک نقد دیگر هم وارد می‌کنند و آن هم این است که اگر سانسور نباشد رمان نویسان و شاعران واژگان تازه را وارد زبان می‌کنند و کار زبان را باید به اهل زبان و خارج از ساختارهای رسمی و حکومتی سپرد. چنان که شاملو کلماتی چون «سُم‌ضربه» را ساخته است: «زمین به زیر سُم‌ضربۀ اسبان می‌لرزید» و اوج کار او را در ترجمۀ «دن آرام» می بینیم با ساختن واژه های تازه. یا فرهنگستان در مقابل SMS پیام‌کوتاه را ساخت آن هم احتمالا با جلسه و نشست و برخاست و رایج نشد ولی تا دکتر میر‌جلال الدین کزازی،بیرون از فرهنگستان و در ابتکاری شخصی «پیامک» را ساخت به کار رفت و اکنون کاملا جا افتاده است.

  می‌توانم این یادکرد را به همین‌جا ختم کنم اما ترجیح می‌دهم در ادامه نوشتۀ خواندنی آقای «کورش جنتی» را بیاورم که کوشش سترگ او در پاس‌داشت زبان پارسی همواره ستودنی است:

  کورش جنتی: بارها دیده‌ایم که برخی واژه‌های زبان پارسی و به ویژه شماری از نوواژه‌ها را دستاویز خنده و سرگرمی قرار می‌دهند. بی‌گمان کسی که از جایگاه و ارزش زبان پارسی و نقش برجستۀ آن در نگاه‌داشتِ فرهنگِ ایرانشهری و یکپارچگیِ سرزمینِیِ ایران آگاه باشد، روی خوشی به چنین شوخی‌هایی نشان نمی‌دهد. به دیگر سخن، حتی پذیرفتن ضعف‌ها و کاستی‌های راستینِ چیزی یا کسی که آدمی به‌ژرفی دل‌بستۀ آن است، آسان نیست، چه رسد به ریشخند کردن آن.

  از دیگر سو ما در زمانه‌ای می‌زیییم که هیچ چیز و هیچ کس _ درست یا نادرست _ از تیغ پَرژَن (نقد) و ریشخند در امان نیست و در چنین روزگاری نمی‌توان چون دلدارِ حافظ، سخت‌گیر و نازک‌طبع بود:

  من چه‌ گویم که تو را نازکیِ طبعِ لطیف

  تا به حدّی است که آهسته دعا نتوان کرد

  چنانکه گفته شد برخوردِ شیطنت‌آمیز و از سرِ ریشخند با چیزها و کَسان به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی هم‌روزگار ترادیسیده (تبدیل شده) است و انسان‌ها باید بیاموزند که نسبت به دست‌انداخته شدن و دستاویزِ شوخی شدنِ آنچه دوست‌ می‌دارند، روادارتر و آسان‌گیرتر باشند.

  با این همه، هنگامی که با انگیزۀ خنداندن و سرگرم‌کردن مردم، حقیقتی کژنمایی و سپس تکرار می‌شود، رفته‌رفته سویه‌های سرگرم‌کنندۀ آن فراموش می‌شود و دیسۀ (شکل) تحریف‌شده، به فرنام (عنوان) واقعیت، در ذهن تودۀ مردم می‌نشیند. این آن چیزی است که نباید در برابرش سکوت کرد.

  بسیار شنیده‌ایم که واژه‌هایی همچون «درازآویز زینتی»، «خودروی بزرگ جمعی» و … را به فرهنگستان بسته‌اند و سپس با این کژنمایی و تحریف مردم را خندانده‌اند. تا اینجای کار مشکلی نیست و می‌توان روادار بود. مشکل از جایی آغاز می‌شود که گویا شماری باور کرده‌اند که این واژه‌ها ساختۀ فرهنگستان است و با بهانه کردن این واژه‌ها به فرهنگستان و فرهنگستانیان تاخته‌اند!

  همچنین بارها پیش آمده است که کسانی بدون داشتن دانش و آگاهیِ نیازین (لازم) به نوواژه‌هایی خرده گرفته‌اند که از دیدگاه زبان‌شناختی و دانش واژه‌گزینی پدافندپذیر (قابل دفاع)  و درست‌اند. برای نمونه به فرهنگستان تاخته‌اند که چرا به جای «آسانسور»، «بالابر» را پیشنهاد کرده است؟ و استدلال‌شان هم این است که مگر «آسانسور» ایواز (فقط) چیزی یا کسی را بالا می‌برد؟ ذهن چنین کسانی به‌سادگی با پَرمانه (مفهوم) «مَجاز» بیگانه است. یعنی این نکته ساده را نمی‌دانند که زبان نمی‌تواند بازتاب‌دهندۀ همۀ واقعیت باشد و انسان‌ها در بسیاری فِتادها (موارد) بخشی از واقعیت را می‌گویند ولی منظورشان همۀ واقعیت و گاه همۀ واقعیت را می‌گویند و منظورشان بخشی از واقعیت است. به نمونه‌های زیر بنگرید:

  جگرکی: آیا در جگرگی ایواز (فقط) جگر می‌فروشند؟ اگر زبان قرار بود همۀ واقعیت را بازنمایی کند باید «خوش‌گوشت»، «جوجه»، «کوبیده»، «بال»، «پیاز»، «سبزی خوردن»، «نمک» و… هم در واژۀ «جگرکی» می‌گنجاندیم.

  فرودگاه: آیا فرودگاه ایواز جای فرود آمدن است؟ جای بلند شدن هواپیما نیست؟ جایی نیست که برج مراقبت و … دارد؟

  میزگرد: آیا همۀ میزهایی که برای نشستن و گفتگو به کار می‌روند، گِرد هستند؟

  یا به وارونۀ این نمونه‌ها، اگر در آشپزی گوشۀ سمت چپ انگشت اشاره‌مان بسوزد، می‌گوییم: «گوشۀ سمت چپ انگشت اشاره‌ام سوخت»؟ یا به آسانی می‌گوییم «دستم سوخت»؛ و کل را جایگزین جزء می‌کنیم.

  واقعیت این است که پَرژنیدنِ (نقد) فرهنگستان با چنین سخنانی بیش از آنکه مایۀ بی‌اعتباری فرهنگستان بشود، نشان‌دهندۀ بی‌مایگی و کم‌خردی گوینده است. بی‌گمان بر فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرژن‌ها(نقدها)ی بسیاری رواست. یکی هم اینکه چرا کنش‌گرانه و بهنگام از نوواژه‌هایش پدافند (دفاع) نمی‌کند و آن‌گونه که شایسته است پاسخ چنین کسانی را نمی‌دهد.[ پایان نوشتۀ آقای کورش جنتی]

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۱۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
2
20
مقاله جالبی بود ولی برای یه سری کلمات جدیدی که بکار بردی یکم سنگین بود کمرم رگ به رگ شد .
عصر ایران

در بخش نقل شده از نوشتۀ آقای کورش جنتی بود. نویسنده براین باور است در زبان ارتباطی نمی توان پارسی سره نوشت. " کمرم رگ به رگ شد" توصیف جالبی بود. 

پاسخ ها
ناشناس
| Belgium |
۲۱:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
بجای (سکوت کرد) می توانست بنویسد (خموش ماند) که بهتر است یا به جای (مشکلی نیست) میتوانست (دشوار نیست) و بجای (حقیقت) هم میتوانست از (راستی-درستی) سود برد.بجای (لازم) هم می توانست (وایا-بایا) را بنگارد.
اوستا
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
آفرین به هر دو
محمدرضا
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
14
13
فرهنگستان اگر دست اهلش باشد درست عمل میکند، نه اینکه کلماتی چون بزرگ خودروی دسته جمعی، دراز آویز زینتی، رایانک مالشی، خویش انداز و از این دست کلمات تصویب کند.
پاسخ ها
محمد
| - |
۲۲:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
متن را درست نخوانده‌اید: «بسیار شنیده‌ایم که واژه‌هایی همچون «درازآویز زینتی»، «خودروی بزرگ جمعی» و … را به فرهنگستان بسته‌اند و سپس با این کژنمایی و تحریف مردم را خندانده‌اند. تا اینجای کار مشکلی نیست و می‌توان روادار بود. مشکل از جایی آغاز می‌شود که گویا شماری باور کرده‌اند که این واژه‌ها ساختۀ فرهنگستان است و با بهانه کردن این واژه‌ها به فرهنگستان و فرهنگستانیان تاخته‌اند!»
سهند - تبریز
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
20
57
فرهنگستان فارسی را تاسیس کردند و برای گسترش زبان و ادبیات فارسی میلیادها تومان از طریق فرهنگستان و اموزش و پرورش و صدا و سیما و دهها نهاد دیگر هزینه میکنند تا اینجای کار ایرادی ندارد چون زبانشان را دوست دارند و نمی خواهند آسیب ببیند این اسمش می شود زبان دوستی ولی اگر خدای نکرده یک نفر از چندین میلیون ترک یا کرد یا بلوچ یا لر ایرانی بگوید پس سهم زبان ما از این بودجه ها و دوست داشتن ها چیست فوری انگ تجزیه طلب و انواع پان ها را می چسبانند . در آذربایجان اسامی هزاران مکان جغرافیایی مانند شهرها کوهها رودخانه ها و ... را عوض کردند و فارسی سازی کردند کلماتی که هیچ سنخیتی یا فرهنگ و زبان این منطقه نداشته است و با این کارها نه تنها باعث رواج فارسی نشده اند بلکه نفرت و دشمنی بخشی از مردم را نیز به ارمغان اورده اند و الان در آذربایجان و سایر استان های کشور مطالبه فرهنگی مردم این است . فارسی قبول ولی زبان من چی ؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
ادعای شما نسبت به تغییراسامی کوهها و شهرها ورودها ی آذربایجان و فارسی سازی آنها کاملا ناروا ونابجاست و هیچ تناسب وسنخیتی با واقعیت‌های تاریخی و هویت واقعی مردم آذربایجان ندارد.این ادعا مثل این می ماند که یک هموطن عرب زبان مدعی شود چرا مثلاً بندر«طاهری»دراستان بوشهر به بندر«سیراف»تغییرنام داده شده.غافل از اینکه نام تاریخی و واقعی این بندر فارسی وهمان«سیراف»بوده.تمام شهرها و مکانها در ایران بدون استثنا دارای اسامی ایرانی و فارسی بوده.وانچه به ناروا تغییریافته؛ازفارسی به دیگر زبانها بوده و نه برعکس.مطالبات فرهنگی مردم در بقیه استانها هم آن چیزی نیست که ازخارج از مرزهای ایران به شما القا شده.همه چیز برای اهل فکروبصیرت کاملا روشن و آشکاره.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
من عاشق زبان فارسیم ترک هم نیستم ولی بهت حق میدم باید برای همه زبان ها احترام قائل شد
محمد
-
۲۲:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
2
4
با سپاس از شما برای پرداختن به موضوع فرهنگستان. نخست بگویم کتابی هست با نام «واژه‌های نو که تا پایان سال ۱۳۱۹ در فرهنگستان ایران پذیرفته شده است» که قابل بارگیری رایگان هم هست. کتاب را که بنگرید می‌بینید کمابیش نود درصد واژگان فرهنگستان اول را ما اکنون به کار می‌بریم. شماری از واژگان صفحه‌ای ۷۱ این کتاب: گاوصندوق، گدازه، گذرنامه، گرانبها، گرانی، گرانیگاه، گرایش، گردافشانی، گردش، و... . از سوی دیگر، فرهنگستان کنونی آن‌قدر ناتوان است که حتی به واژگان مصوب آن نیز دسترسی نداریم. به تارنمای http://vajeyar.apll.ir/ بروید و ببینید آیا واژه‌ای و برابرواژه‌ای دستتان را می‌گیرد یا نه.
اوستا
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
2
2
حرف شما رو قبول دارم .امیدوارم مفهوم (پرمانه)ایران و ایرانی رو مطالعه و درک کنن
عبدالقادر
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
0
4
ورود افراد متفرقه اکیدا ممنوع
علی
United Arab Emirates
۰۰:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
0
18
فرهنگستان واژگانی رو وارد زیست شناسی کرده که واقعا برا دانش آموزان سخت هستن، کریچه، راکیزه، دارینه، فام تن
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
1
10
همه این ها قبول، ولی درد ما سر آخر دوا نمیشه. چون همون‌طور که توضیح داده شده، هیچ وقت فرهنگستان به انتقادات وارده پاسخ صحیح و به جا و به موقع نمیده.
مثلاً تغییرات گسترده «واژگان تخصصی دروس علوم پایه» در سطح دبیرستان و گنجاندن کلمات فارسی در اون چه الزامی داره؟ (حتی اگر واژه صحیحی ساخته شده باشه)
دانش آموزی که دو سال بعد می خواد دانشگاه بره و مقاله بخونه و مقاله بنویسه و اونجا با انبوهی از واژگان تخصصی انگلیسی روبرو میشه، این ۱۰ تا کلمه فارسی که تو دبیرستان یاد گرفته رو بزاره کدوم گوشه دلش؟! نکنه قراره بردارین همه واژگان رشته های تخصصی دانشگاه هارو هم فارسی کنید؟!

نه تنها در جاهایی که فرهنگستان عمل کرده، بد عمل کرده؛ بلکه یه جاهایی هم نباید اصلا عمل می‌کرده، ولی ... !
(بشینید حفظ کنید به جای اپی گلوت بگین برچاکنای، پس فردا هم که رفتین دانشگاه باید همه شو فراموش کنید چون اونجا اگه اینو بگید میخندند بهتون!)
ناشناس
Canada
۰۶:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
9
10
من به عنوان کسی که زبان خودم در این کشور به رسمیت شناخته نشود قطعا یکی از مسخره کنندگان این واژها های مسخره هستم . حالا که مرا به رسمیت نمی شناسید من هم شما را به رسمیت نمی شناسم.
بابک
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
2
9
فرهنگستان تاکنون فقط به واژگان لاتین پرداخته و واژگان عربی را بیخیال شده !!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟