عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «دستگیر کردن آقای احمدینژاد بهترین اتفاق برای وی است. اما نظام بزرگوارتر و زیرکتر از آن است که به احمدینژاد این فرصت را بدهد.»
این جمله را آقای محمد رضا باهنر دربارۀ رییس جمهوری پیشین ایران گفته که عضو تشکل متبوع او - جامعه اسلامی مهندسین- بوده و یکی از مهمترین حامیان و ارتقادهندگان او به حساب میآید.
هر چند میتوان حدس زد سخنان او به خاطر اظهارات احمدینژاد در روزهای قبل و حین ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری است اما این پرسش هم قابل طرح است که به کدام اتهام؟ این که نامزد شده و شرکت خود در انتخابات را منوط به تأیید صلاحیت خودش کرده است؟
درک سخنان مهندس باهنر هنگامی آسانتر است که به یاد آوریم سالها پیش دربارۀ اصلاحطلبان هم گفته بود «همین که نَفَس می کشید خدا را شکر کنید!». یعنی سهم از قدرت نخواهید. شاکر باشید که زندهاید.
حالا باز خوب است که به احمدینژاد تخفیف داده و غیر مستقیم تنها گفته دنبال انتخابات نباش، همین که دستگیر نشده ای شاکر باش. با این حساب خیلی در حق رفیق سابق خود لطف کرده است.
در دورانی که عباس عبدی زندانی بود در یک مرخصی، خبرنگاری از او پرسید: «راست است که شما هفتهای یک روز مرخصی دارید و جمعهها به خانه میآیید؟» و او پاسخ داده بود: «راست این است که 6 روز هفته در زندان هستم». منظور او این بود که اصل بر آزادی افراد است و در جستوجوی دلیل حبس باید بود و در انتظار رفع و کاهش آن نه این که از مرخصی و آزادی تعجب کنیم.
حالا حکایت آقای باهنر است و احمدینژاد. اصل بر آزادی او در گفتار و رفتار است و البته اگر مرتکب خطاهایی در حد اختلاس یا موارد دیگر شده که مستلزم محاکمه و مجازات است امر علیحدهای است.
در انحطاط امر سیاست همین بس که در سال 1378 و 22 سال قبل همه از شنیدن خبر حکم زندان برای یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (عبدالله نوری) شگفت زده شدند و حتی در کنفرانس خبری دی ماه همان سال همین نویسنده از هاشمی رفسنجانی خواست در جایگاه رییس مجمع دربارۀ حکم زندان برای عضو مجمع نظر دهد و حالا یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام فرض را بر زندانی شدن یک عضو دیگر گذاشته هر چند گفته چون خودش به دنبال آن است این فرصت به او داده نمیشود.
همانگونه که اصل بر حیات است و نباید بپرسیم چرا فلانی زنده است و مرگ باید شگفت زده مان کند، در فعالیت سیاسی هم اصل بر آزادی عمل است نه گرفتاری و عکس آن نیاز به توضیح دارد.
ظاهراً مهندس باهنر، استثنا را جای قاعده نشانده است! شاید هم تخصص او مهندسی معکوس است!