۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۷۷۸۵۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ - ۱۶-۰۱-۱۴۰۰
کد ۷۷۷۸۵۴
انتشار: ۱۳:۴۵ - ۱۶-۰۱-۱۴۰۰

شوهر آزاده نامداری در دادسرا: مرگ همسرم یک اتفاق بود/ به دخترم چه بگویم؟/ خانه ام خراب شده

سجاد عبادی همسر آزاده نامداری هنوز باور ندارد که همسرش به کام مرگ فرو رفته است.
 
به گزارش رکنا، عصر شنبه ۷ فروردین امسال بود که پیدا شدن جسد آزاده نامداری در برج مهستان منطقه سعادت آباد یکی از تلخ‌ترین پرونده‌های نوروز ۱۴۰۰ بود که با حاشیه‌های زیادی همراه بود.
 
شوهر آزاده نامداری در دادسرا: مرگ همسرم یک اتفاق بود/ به دخترم چه بگویم؟/ خانه ام خراب شده
 
پدر و مادر آزاده با توجه به بی پاسخ بودن تماس هایشان نگران او شدند و وقتی پای در خانه دخترشان گذاشتند با جسد آزاده نامداری روبرو شدند و همین کافی بود تا بازپرس حبیب الله صادقی، همراه قاضی شهریاری دادستان جنایی و تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه تیم تشخیص هویت پای در صحنه جرم گذاشتند.
 
بررسی‌های صحنه جرم هیچ اثری از به قتل رسیدن آزاده نامداری نبود و تنها فرضیه در صحنه جرم خودکشی این مجری تلویزیونی بود که بازپرس پرونده برای بررسی‌های بیشتر دستور داد تا جسد آزاده نامداری به پزشکی قانونی منتقل شود.
 
زندگی عاشقانه آزاده نامداری
 
همسر آزاده نامداری صبح یکشنبه ۱۵ فروردین ماه در دادسرای امور جنایی تهران حاضر شد و در اظهاراتش با ناراحتی زیادی عنوان کرد: من به عنوان شوهرش همیشه او را حمایت می‌کردم و زندگی عاشقانه‌ای داشتیم و هنوز نمی‌توانم مرگ آزاده نامداری را باور کنم و نمی‌دانم چطور با این غم زندگی کنم.
 
برخی‌ها گفته اند ما با هم اختلاف داشتیم، آزاده دشمنان زیادی داشت که این داستان‌ها را برای ما اعلام کردند ما هم مثل همه زندگی‌های مشترک و زنان و مردان که برخی مواقع با هم دچار اختلاف می‌شوند اختلاف پیدا می‌کردیم، اما اختلافاتمان شدید نبود که بخواهیم با هم قهر کنیم یا درگیر شویم.
 
سجاد عبادی گفت: مرگ آزاده نامداری یک اتفاق بود و احساس می‌کنم او در خوردن قرص هایش ناخواسته زیاده روی کرده است. نمی‌دانم به گندم، دخترم وقتی بزرگ شد چه جوابی بدهم.
 
وی افزود: وقتی همراه گندم به سفر رفتیم با آزاده در تماس بودم و حتی به او گفتم که به خانواده ات اطلاع بده که همراه ما نیامدی ....
 
خانه ام خراب شده و من در این مدت با هیچ رسانه داخلی و خارجی صحبت نکردم و هنوز نمی‌توانم این اتفاق را باور کنم.
ارسال به دوستان