سالهای سال در محافل سیاسی یک چالش و یک مطالبه جدی همواره وجود داشته که هر چند وقت یک بار صدایی از آن بلند میشد و با تدبیر اهالی سالخورده سیاست دوباره به محاق میرفت؛ آن هم گفتوگوی درونگروهی و دروننسلی است. اگر بگویم همین موضوع پاشنه آشیل ارتباطات درونی احزاب و جریانها بوده است، گزاف نگفتهام. از اواسط دهه ۸۰ موضوع گفتوگوهای درونگروهی با چالشی جدی روبهرو شد. علی اکرمی زخمخورده همین چالشها بود. نسل دومی که در آن زمان و حتی تا حدودی تا به امروز از سوی نسل اول جوانان بعد از انقلاب جدی گرفته نشدند. نسلی که پر از ایده و خلاقیت و توان اجرائی بودند؛ اما همواره زیر سایه نسلی قرار داشتند که وضعیت امروز کشور ماحصل مدیریت آنهاست.
نسل اولی که دیگر چابک نبود و از طرفی هم آنچنان چسبندگی به قدرت و پست داشت که تا هنگامه برخاستن صدای الرحمن نمیشد آنها را از صندلی جدا کرد.
نسل اول و حتی بخشهایی از نسل دوم دیگر ناکارآمد شده بودند و هیچ راهحلی برای مسائل جدید نداشتند و تجربه را بهانه کرده بودند تا سدی باشند برای ورود افراد تازهنفستر، چابکتر و خلاقتر.
در چنین فضایی، علی اکرمی در سالهای اخیر تمام تلاش خود را کرد تا شکافی ایجاد کند در پیکره درهمتنیده سیاستورزان سالخورده.
علی همواره دغدغه گفتوگو برای حل این چالشها را داشت.
این اواخر حتی یک گام فراتر رفته بود و گفتوگوی بیننسلی را بین هر دو جناح معمول در سیاست ایران پیگیری میکرد. علی همانقدر که دوستانی در جناح همفکر خود داشت، به همان میزان در بین مخالفان فکریاش رفیق داشت و این مسئله علی را بهعنوان حلقهای قابل اعتماد برای واسطهگری بسیاری از مسائل قرار داده بود. در جلسات مختلف و گوناگونی با سیاستمداران حضور پیدا میکرد و ضرورت تغییر نسلی در سیاستورزی را توضیح میداد.
برای علی مهم بود چهره سیاستورزی در ایران جوان شود.
با بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی فعلی ارتباط داشت و به آنها مشورت میداد.
با گرایش سیاسی آنها همسو نبود؛ اما صرف جوان و سیاستورزبودن آنها باعث حضور علی در دایره همفکری آنها میشد.
علی با هر فرد و جریانی، میتوانست باب گفتوگو را باز کند؛ مثل آبی که میرود و مسیرش را پیدا میکند.
علی اکرمی به معنای واقعی کلمه «قابل گفتوگو» و درعینحال پرسشگر و مطالبهگر بود.
خلاصهاش این میشود که ما مانند علی، کسی که دغدغه تغییر نسلی در مدیریت و سیاست کشور را داشت، کسی که دغدغه گفتوگو بین گروههای مختلف را داشت، کسی که ارتباطش با آدمها به فضلیت و ارزشهای اخلاقی ارجاع پیدا میکرد، نه گرایشهای سیاسی، کم داریم.
امروز کار علی اکرمی برای تغییر نسلی و ایجاد فضای گفتوگو بین سالخوردگان و جوانان در عرصه مدیریت و سیاست نیمهتمام مانده و امروز وظیفه بزرگان عرصه سیاست است که صدای تحولخواهی امثال علی را بشنوند و برای یک بار هم که شده، فضا را برای این تغییر فراهم کنند. ما نیز بهعنوان همفکران علی وظیفه داریم این مطالبه و خواست صحیح و درست علی را برای بزرگان مدیریت و سیاستورزی توضیح، تشریح و تبیین کنیم.