اگر تا همین سال پیش هیچ وقت صدای راه رفتن همسایه در راهپله را نشنیده بودید حالا هر روز این صدای قدمها را خواهید شنید. اگر به خاطر از صبح تا شب سر کار بودن حتی نمیدانستید همسایه شما کیست حالا شاید هر روز صدای حرفهای خصوصی آنها هم به گوش شما برسد. در واقع اینجاست که حضور کمپینها و پیامهای آموزشی در مورد فرهنگ آپارتماننشینی لزوم بیشتری پیدا میکند؛ لزومی از روی اجبار و برای زندگی راحتتر در کنار هم با رعایت قوانین و آداب آپارتماننشینی.
روزنامه ایران نوشت: «دیگر چاردیواری مثل گذشته اختیاری نیست. دیوار خانه شما دیوار خانه همسایه است و حتی میشود در بعضی از خانهها صدای دعوای همسایه دیوار به دیوار را شنید. تازه این بخش کوچکی از یک کلیتی به نام آپارتماننشینی است؛ پدیده مدرنی که تقریباً ۵۰ سال است به ایران وارد شده، مانند بسیاری از چیزهای دیگری که خودشان آمدند اما فرهنگشان جا نیفتاد که نیفتاد. حالا بعد از این همه سال شهرداری کمپینی برای ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی راه انداخته است؛ کمپینی که شهردار تهران آن را ابلاغ کرد تا شاید از این طریق دیگر کسی ته سیگارش را در راهپله نیندازد یا برای «هزینهکرد»های دستهجمعی ساکنان برای آپارتمان یکی از واحدها نگوید مشکل من نیست.
از راه که میرسد نامه استعفای مدیر ساختمان را روی تابلوی موکت کثیفی که کنار در نصب شده است، میبیند. آقای مدیر در متن نامه توضیح داده به علت طبلهکردن موزاییکهای کف پارکینگ از مدیریت استعفا داده است. بعدتر او توضیح میدهد که چند سال پیش پارکینگ دهان باز میکند و ماشینی را که روی آن قسمت پارک شده بوده، با کمک آتشنشانان بیرون میکشند. همه ساختمان هزینه را تقبل میکنند جز یک واحد که قول میدهد چند ماه بعد پرداخت کند. چند ماه میگذرد و مدیر ساختمان با چند برابر هزینه برای شکایت از همسایه بالاخره پول را میگیرد. حالا پارکینگ باز همان مشکل را پیدا کرده و مدیریت هم دوباره مشغول جمعکردن هزینه است و باز همان همسایه گفته این بار اصلاً به او مربوط نیست. مدیر هم نمیخواهد از نو زیر بار شکایت برود و از طرفی هم اگر زمین دوباره دهان باز کند، او مسئول است.
شهره قمر فلاح، جامعهشناس شهری، معتقد است ما زندگی جمعی را بلد نیستیم و به جز مجتمعهایی که بهصورت سازمانی و هیأتمدیرهای اداره میشوند باقی آپارتمانها با مشکلات زیادی درگیر هستند: «متأسفانه هنوز این باور در ما جا نیفتاده که نفع ما در گرو نفع جمعی است. ما منفعت خود را فردی تعریف میکنیم.»
او که در سال ۱۳۵۴ برای پروژه دانشجویی بر روی مشکلات شهری و آپارتماننشینی محله «شهرزیبا» کار کرده و بیش از ۱۰۰ پرسشنامه در محلات آپارتمانی ایران پر کرده است، از مشکلاتی میگوید که در این سالها کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. فلاح مشکلات آپارتماننشینی را به خلقیات ایرانی گره میزند؛ خلقیاتی که ریشه در تاریخ ایران دارد؛ ریشه در سالها زندگی در خانههای حیاطدار و مستقل که دیگر به خاطره تبدیل شده است: «عینیت زودتر از ذهنیت تغییر میکند. ما زندگی شهرنشینی داریم و فرم زندگی ما تقریباً مدرن شده است اما هنوز نتوانستهایم با هم کنار بیاییم و این را میشود در دیگر کارهای گروهی هم دید.»
او ریشه این باور را که نفع فرد و خانواده بر جامعه ارجحیت دارد در کمبود منابع میداند: «ما بجز در شمال کشور در باقی شهرها معماری درونگرا داریم، زندگی مخفی داریم، اینها ریشه در این دارد که ما در کشور کمبود منابع غذایی و طبیعی و درآمدی داشتیم، همین حالا هم مشاهده میکنید که چقدر روستاهای ما به علت نبود مدیریت ملی آب روابط پر تنش دارند.»
لابد همین الان که در حال مطالعه هستید صدای کوبیدن پای بچههای کوچک همسایه طبقه بالایی را میشنوید یا شاید هم به آخرین دعوای لفظی که بین شما و همسایه اتفاق افتاده فکر میکنید که از او خواسته بودید در را موقع بستن در ساعت ۶ صبح محکم نکوبد. آن طور که آخرین نظرسنجیها در تهران نشان داده است، ۳۴ درصد آپارتماننشینان از ناآگاهی همسایهها از قوانین آپارتماننشینی، ۳۰ درصد از رعایتنشدن نظافت و بهداشت راهپله و راهرو، ۲۴درصد از پرداختنشدن حق شارژ یا خرجهای مشترک، ۱۸ درصد از تردد همسایهها بهویژه در ساعات استراحت، ۲۲درصد از کشیدن سیگار و انداختن فیلتر در راهرو، ۳۰درصد از بازی و سروصدای کودکان و ۲۸ درصد از استفاده شخصی از فضاهای مشترک گلایه دارند. این آمارها را مجتبی دانشور، مدیر کل آموزش شهروندی شهرداری تهران به رسانهها گفته است.
او بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن سال ۹۵ و کار پژوهشی که سال ۹۰ توسط معاونت اجتماعی انجام شده بود، از آپارتماننشینی ۹۰ درصد ساکنان تهران میگوید: «در حوزه آپارتماننشینی کمپین یا مجموعه پیامهای آموزشی به صورت متمرکز از طرف شهرداری یا ارگان دیگری انجام نشده بود شاید در حد جسته و گریخته انجام شد ولی به صورت منسجم نداشتیم. بخشی از آموزشهای شهروندی که ما در مجموعه اداره کل آموزش شهروندی انجام میدهیم، متناظر با اقداماتی است که افراد یا شهروندان باید در مجتمع مسکونی خود انجام بدهند. روی همین حساب ما پویش ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی با شعار «هم سایه هم» را آغاز کردیم.»
این کمپین قرار است بر ۳ محور اساسی استوار باشد. دانشور این محورها را این طور معرفی میکند: «بحث مشارکت و همسایگی که به ارتباط اجتماعی و مشارکت شهروندان روی اداره مجتمع مسکونی و همراهی با هم تکیه دارد. بحث دوم حریم خصوصی و قوانین و مقررات است که بیشتر روی قوانین و مقررات آپارتماننشینی و رعایت حریم خصوصی استوار است و بخش سوم که بحث محیط زیست و پسماند است.»
او از راهاندازی ستادهایی در شهرداریهای همه مناطق تهران میگوید که قرار است علاوه بر نشر و تولیدات آموزشی در فضای مجازی و تبلیغات شهری به صورت میدانی هم کار آموزشی انجام دهند: «سعی کردیم کامل و جامع و به اصطلاح مانند یک کمپین ۳۶۰ درجهای عمل کنیم. در کنار این کارها و مدیریت ما بحث علمی این کمپین را از یک سال پیش آغاز کردیم و بیش از ۴۰ عنوان کتاب در دست انتشار داریم.»
قمر فلاح میگوید، استفاده از آپارتمان در ایران مغایر با کاربری آن در کشورهای غربی است. او معتقد است در کشورهای غربی آپارتمان کوچک عمدتاً کاربری خوابگاهی دارد؛ در حالی که در ایران کاربردی چندگانه دارد: «در ایران ما مهمان به خانه میآوریم و فرهنگ همسفرهای داریم، بچههای ما در خانه تکالیف مدرسه را انجام میدهند و اینها باعث شده است استفاده ما از خانه بیشتر از توان آن باشد.»
او معتقد است یکی از راهها برای موفقیت کمپین ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی، ساماندهی کودکانی است که خانههای کوچک آپارتمانی پاسخگوی نیازهای آنها نیست: «ما باید در کنار گسترش آپارتماننشینی پارک و فضای سبز بیشتری در شهر احداث میکردیم، باید فرهنگسراهای ما فعالتر عمل میکردند تا بچهها را از خانه بیرون بیاورند. در کنار اینها باید آموزش زندگی جمعی داشته باشیم تا بدانیم پشت درهای آپارتمان ما فضای عمومی نیست و باید همان طور که خانه خود را تمیز نگه میداریم، فضای پشت در و راهرو را هم جزئی از خانه بدانیم.»
با شیوع ویروس کرونا استفاده از خانه به عنوان محلی امن در برابر ویروس ترویج شد. در تمام تبلیغات و پیامهای بهداشتی مردم تشویق به در خانه ماندن شدند و میشوند. با ادامه این همهگیری تمام خانههایی که روزی شبیه خوابگاه بود تبدیل به قلعهای امن شد و این در خانه ماندن، افراد بیشتری را هم عصبی و هم مضطرب کرده است. اگر تا همین سال پیش هیچ وقت صدای راه رفتن همسایه در راهپله را نشنیده بودید حالا هر روز این صدای قدمها را خواهید شنید. اگر به خاطر از صبح تا شب سر کار بودن حتی نمیدانستید همسایه شما کیست حالا شاید هر روز صدای حرفهای خصوصی آنها هم به گوش شما برسد. در واقع اینجاست که حضور کمپینها و پیامهای آموزشی در مورد فرهنگ آپارتماننشینی لزوم بیشتری پیدا میکند؛ لزومی از روی اجبار و برای زندگی راحتتر در کنار هم با رعایت قوانین و آداب آپارتماننشینی.»