عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا و به تعبیر درستتر «رییس 50 دولت متحد»، روز اول بهمن 1399 یا بیستم ژانویۀ 2021 کاخ سفید را ترک کرد و برای نخستین بار در 150 سال گذشته در مراسم تحویل قدرت به جانشین خود حاضر نبود.
دموکراسی آمریکایی که از دو هفتۀ پیش به خاطر هجوم حامیان ترامپ به «کاپیتول» یا کاخ کنگره، زخم به چهره داشت با یک نمایش کامل برای ترمیم آن چهره کوشید و شومن جنجالی را بدرقه کرد.
از نگاه ترامپ، حین وداع، حسرت میبارید و جهان نیز این منظره را به لطف پوشش مستقیم تلویزیونی با حیرت تماشا میکرد.
نیچه سه آرزوی ازلی بشر را قدرت، شهرت و ثروت نام میبرد و ترامپ اگرچه به هر سه رسید آن هم در بالاترین سطح ممکن (از حیث مادی) و با ضلع چهارم (شهوت) نیز مربع آمال انسانی را شکل داد اما دیروز و حین رفتن باز به تشنهها ماننده بود و انگار هنوز سیراب نشده و تمام وجود او در آتش و عطش میسوخت! آتش خشم و کین از هر بنیبشری که غیر جماعت رأی دهنده به اوست و عطش ماندن در قدرت.
حیرت از این رو که قدرتمندترین مرد جهان ولو با اکراه و تلاش و تکاپو برای ماندن و انکار پیروزی رقیب اما وادار به رفتن شد. بی کودتا و بی آنکه مُرده یا عزل شده باشد.
دموکراسی آمریکایی - چه واقعیت و چه نمایش و روبنا و نمایۀ یک سازۀ دیگر بدانیمَش- با همین انتقال قدرت شناخته میشود و مگر جرج بوش که به دو کشور حمله کرد و طالبان و صدام حسین را در افغانستان و عراق برانداخت، خود ناچار از ترک کاخ سفید و تحویل آن به باراک اوبامای کنیایی تبار نشد؟ مگر می توان امپراتوران فاتح را چنین تصور کرد که پس از دو فتح قدرت را ترک کنند و بروند؟ مهمترین صحنه در مراسم تحلیف اوباما نه وقتی بود که خود را «باراک حسین اوباما» معرفی کرد که وقتی بود که بوش رفت.
مهمترین ویژگی دموکراسی آمریکایی همین انتقال قدرت است. منتقدان البته میگویند اینها صحنهآرایی است و در آمریکا سیاست هم مثل سینما هالیوودی است. زیرا قدرت واقعی در اختیار بانکداران و صاحبان کارخانههای سلاحسازی و سهامداران کلان در بورس است. هیأت مدیره آنهایند و مدیران عامل در هر شرکتی ماندگار نیستند. صاحبان سهام اما هستند اگرچه ما در رسانهها نمیبینیمشان. کما اینکه در بنگاههای خُردتر از سطح کلان سیاسی نیز چنین است: پزشک و پرستار و مدیر بیمارستان را میبینیم اما صاحبان سهام بیمارستان را نه و این مدیر میرود و آن دیگری میآید اما سهامداران اصلی تغییر نمیکنند مگر وقتی که بفروشند یا بمیرند.
این گزاره اگر هم درست باشد چرا دیگران نمیتوانند چنین نمایشی برپا کنند یا وقتی هم برپا میکنند صحنه را بر هم میزنند و به نقطۀ نخست بازمیگردند؟
چرا پوتین و اردوغان در روسیه و ترکیه به لطایفالحیل و با تغییر قانون اساسی برای ماندن خود تلاش کرده و میکنند و 20 سال است که قدرت را در مسکو و آنکارا در دست دارند؟ در این 20 سال اما در آمریکا 5 بار انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده است و در مراسم تحلیف جو بایدن نیز 3 رییس جمهوری پیشین – بیل کلینتون، جرج بوش و باراک اوباما- حاضر بودند. اگر ترامپ، بازی درنمی آورد و جیمی کارتر هم کهنسال نبود جمع آنان - رؤسای جمهوری سابق و در حیات آمریکا - به 5 نفر هم میرسید.
شعبده بازی هم باشد ماهرانه و دیدنی است و حیرت زا: تحویل مسالمتآمیز قدرت به جانشین خود.
وجه حسرت قضیه اما از آن دونالد ترامپ بود. حسرتی مضاعف. نخست به این سبب که مجال دورۀ دوم را هم از کف داد.
او اسب خود را زین کرده بود که نه تنها چهار سال دیگر بماند که پوتینِ آمریکا شود و وجه پارادوکسیکال یا متناقض نمای قضیه همین بود.
مهم ترین خطای ترامپ که در نگاه پرحسرت واپسین او هم هویداست همین انگاره بود که میپنداشت میتواند بماند و حتی بعد از 8 سال قدرت را به دخترش تحویل دهد.
عنوان رییس جمهوری آمریکا نباید ما را به این وادی بیندازد تا تصور کنیم مانند برخی کشورها تشریفاتی یا تنها در حد عالی ترین مقام اجرایی است. رییس جمهوری آمریکا یک پادشاه انتخابی است با اختیارات فراوان اما همین پادشاه انتخابی نمیتواند بیش از 8 سال پیوسته بماند و با استیضاحی که به محاکمه میماند، قابل برکناری است.
کوتاه این که ترامپ دوست داشت پوتین شود و بماند یا مثل او کمانکی بگشاید و دورهای مدودوفی را بگمارد و بازگردد.
وقتی چینیها هم قید 10 سال را برای رییس جمهوری خود برداشتهاند و اردوغان نیز 20 سال است که هست و تازه این داستان جمهوریهاست ترامپ چگونه دل میکَند و آن همه غوغای او به شیون و فغانِ کودکی میمانست که اسباب بازی را از دست او میگیرند و دوست ندارد رها کند.
آمریکا اما با همین ویژگی آمریکا شده است و گرنه مثل روسیه و چین و ترکیه بود. کدام ویژگی؟ قدرت جامعۀ مدنی.
اگر دولت از جامعۀ مدنی قویتر باشد، آزادی و انتقال قدرت شکل نمیگیرد. اگر جامعۀ مدنی قویتر باشد انقلاب اتفاق میافتد و دولت را کنار میزنند اما اگر دولت و جامعۀ مدنی متوازن باشند همان اتفاقی رخ می دهد که اول بهمن 1399 خورشیدی در واشینگتن شاهد بودیم: انتقال قدرت آن هم از دست کسی که حاضر به ترک کاخ سفید نبود.
درست است که اگر ویروس کووید19 شایع نشده بود ترامپ بازی را میبرد و سنجۀ داوری در آمریکا ایجاد و حفظ مشاغل است نه بلای بیشتری که بر سر اقتصاد ایران آورد و پایش را روی گلوی نفت ما و منابع بانکی ما گذاشت اما رفت.
ترامپ، دوست داشت پوتین شود و نتوانست. خواست اما نتوانست. چون آمریکا با همین دموکراسی- ولو بخوانید نمایش دموکراسی- آمریکاست نه حتی با قدرت برتر نظامی یا اقتصادی.
دموکراسی آمریکایی هم مجال ارتقا تا چنین مقامی را میدهد هم سودای هیتلر شدن را برنمیتابد. هر چند که در همین 4 سال هم، ترامپ، کم هیتلری نکرد اگرچه در مقدمه ماند و به «ذی المقدمه» نرسید!
----------------------------------------
بیشتر بخوانید:
*مراسم تحلیف جو بایدن رئیس جمهور جدید امریکا/ بایدن: با دنیا تعامل خواهیم کرد
*خانواده و طرفداران ترامپ درآخرین روز ریاست جمهوری (+عکس)
*ترامپ در روز تحلیف/ از ترک کاخ سفید تا پیگیری مراسم تحلیف در هواپیما
*بایدن: محتوای نامه ترامپ را فاش نمیکنم
*امضای ۱۷ فرمان اجرایی توسط بایدن؛ دستور منع مهاجرت مسلمان لغو شد
*محل زندگی جدید ترامپ بعد از ترک کاخ سفید (+عکس)
*مراسم تحلیف رییس جمهوری جدید آمریکا
توضیح نویسنده: اگر هم نادرست باشد مصداق دروغ نیست. دروغ هنگامی است که حقیقتی انکار میشود. مشکل اما این است که جست و جو یا به قول شما سرچ ساده کافی نیست.
اگر بیشتر دقت میکردید این نکته روشنتر میشد که در متن آمده در 150 سال اخیر. یعنی قبل از آن سابقه داشته.
ضمن این که ریچارد نیکسون در سال 1974 استعفا داده بود و از حضور در مراسم تحلیف معاون خود -جرالد فورد- خودداری کرد. حال آن که ترامپ مستعفی نبود.
دو نفر دیگر هم قبل از اندرو جانسون در سال 1869 یعنی 150 سال قبل در مراسم شرگت نکردند: هر دو هم جان آدامز یکی در 1801 و دیگری در 1829 و البته دومی جان کویینسی آدامز.
دو نکته دیگر را هم در نظر داشته باشید که بیشتر تاریخ معاصر یا یکصد سال قبل در نظر گرفته می شود. نکته مهم تر این که آنچه در سرچ ها در می یابید حاصل همین تولید محتواهاست و چندی که بگذرد همین مطلب،منبع جست و جو خواهد شد!
سپاسگزار خواهم شد چنانچه در این پاسخ هم خلاف و دروغ و ارتکاب گناهی یافتید گوشزد کنید.
خدا همۀ ما را از این حالت تخاصم و اتهام زنی و تصور مچگیری نجات دهد.
جناب مهرداد خدیر
در دموکراسی آمریکایی نه فقط به یک آمریکایی، بلکه به هر کسی که شایستگی و لیاقت داشته باشد، چنین فرصت هایی داده می شود.
مراسم تحلیف رئیس جمهور گواه این واقعیت ستودنی است.
1. محافظ شخصی جو بایدن، آسیایی تبار
2. معاون جو بایدن آسیایی - آفریقایی تبار
3. قاضی دیوان عالی برگزاری کننده ی مراسم سوگند کامالا هریس آفریقایی تبار
و صدها غیر آمریکایی دیگر که در کادر دوربین ها دیده نشدن و یا از دیدها مغفول ماندند!
هر چند با اصطلاح نمایشی بودن موافق نیستم
البته عرض كردم به " به زعم خود عصر ايران " .
اين موضوع را به ضِرس قاطع عرض ميكنم و كاملا برايم اثبات شده است.
" اگر دولت از جامعۀ مدنی قویتر باشد، آزادی و انتقال قدرت شکل نمیگیرد. اگر جامعۀ مدنی قویتر باشد انقلاب اتفاق میافتد و دولت را کنار میزنند اما اگر دولت و جامعۀ مدنی متوازن باشند همان اتفاقی رخ می دهد که اول بهمن 1399 خورشیدی در واشینگتن شاهد بودیم: انتقال قدرت آن هم از دست کسی که حاضر به ترک کاخ سفید نبود."
اما نویسنده محترم توضیح نمیدهد چگونه میتوان به چنین توازنی رسید!
اقای خدیر بسیار عالی وخوب بود ممنون
هر کاری کنند برای شما محبوب هست اگر می تونستید جنایت های انها را هم لطف و رحمت نسبت به بشریت می دانستید!!!!
ترامپ قبل از رئیس جمهور شدنش به اندازه کافی ثروت داشت و برای ثروتمند شدن مانند بسیاری از به اصطلاح سیاسیون مفلس صندلی های قدرت سیاس را برای رسیدن به ثروت هایی که از زدوبند های سیاسی حاصل می شود نمی خواست چون نیازی به این کار نداشت که حتی حقوق ریاست جمهوری خودش را هم از دولت آمریکا نگرفت!
او شاید به اصطلاح مثلا دشمن ما بود ولی برای کشور خود وملت خود یک وطن پرست واقعی بود که قدرت سیاسی را برای اعتلای کشورش میخواست و نه چیز دیگر!
بدون شک نسل های بعد ما از ترامپ به عنوان مسیح زمان خود یاد خواهند کرد که قربانی توطئه پروپاگندای رسان های عموما شارلاتان و تهی از معرفت و سیاسیون سیاس که حاضرند برای رسیدن به قدرت و به تبع آن ثروت هر حقی را در مسیرشان قربانی کنند!
قضاوت درست با تاریخ خواهد بود! به تمام کسانی که در طول تاریخ قربانی شد هاند نگاه کنید و ببینید که خونخواهان آنها چند نسل بعد بپا خواسته اند! بنابراین هنوز برای قضاوت زود است!
اما این که ترامپ دوست نداشت برود و دوست داشت مثل پوتین مدام تمدید کند قابل انکار نیست و این که او را از کاخ سفید کندند.
با تجربه بيش از صد كامنت سانسور شده اين را ميگويم.
نظراتي كه شما به عنوان مخالف بگذاري و منطق نداشته آن متن يا مقاله را عيان كند و حاوي هيچ گونه توهين و اساعه ادب نيز نباشد قطعا سانسور ميشود. مانند نظري كه همين امروز براي همين متن دادم و سانسور شد و سانسورچي قطعا خودش ميداند.
تو آمریکا دولت و جامعه مدنی به تعادل نرسیده اگه رسیده بود جنبش اشغال وال استریت موفق میشد اونجا سرمایه دارهای گلوبال با سرمایه دارهای ملی گرا به تعادل رسیدن
یک سوال
چرا در آمریکا حزب کمونیست فعالیت ندارد؟
با این حساب ترامپ هم اسکاتلندی تبار هست٬ چون مادرش اسکاتلندیه.
کوتاه و گویا
اما آقای خدیر عزیز به نظر بنده مشکل اکثر خوانندگان شما کمال گرایی و مطلق نگری در این دنیایی که همه چیز نسبی می باشد هست یعنی مقایسه شما به بهترین نتیجه ای که بشر فعلا رسیده است اشاره می کند ولی آنها آنرا مدام با حالت ایده الی که در آرمان شهرها و مدینه فاضله تعریف شده مقایسه می کنندبابا کمی واقع بین باشید لطفا