کتابشعر «از پنجره آپارتمان»، مجموعه رباعی و دوبیتیهایی است که محمدرضا سلیمی آن را به لحاظ شکل و هم از نظر زبان و بیان در نهایت انسجام سرود. این اثر به تازگی از سوی انتشارات شهرستان ادب چاپ و روانه بازار نشر شد.
شعر فارسی از اصیلترین و لطیفترین انواع ادبی است که در طول تاریخ همواره مورد توجه ادب دوستان بوده و فراز و فرودهای زیادی را نیز پشتسر گذاشته است. در دنیای امروز شعر فریاد و آیینه وجود شاعر و روزگارش است. هیچ چیز بهتر از شعر بیانکننده روشنایی زمان و گویای واقعیتها و شرایط جامعه و تاریخ یک سرزمین نیست. هر گونه شعر، از جان هنرمند و شاعر سرچشمه میگیرد. محمدرضا سلیمی سفتجانی، شاعر «چاردیواری اجباری»، از این گونه سرایندگان است. شاعری که تراوشهای قلمش حاصل رسالت او در بیان حالتهای الهام و شهود است. عشق به ادبیات به ویژه شعر از جمله ویژگی های این شاعر محسوب می شود، به طوری که همزمان با فعالیت های تخصصی به سرودن شعر از انجام مطالعات و تحقیقات پژوهش غافل نشد. تاکنون چندین مجموعه شعر از وی در زمینه های مختلف چاپ و منتشر شده است. کتاب شعر «از پنجره آپارتمان» مجموعه رباعیهای به شمار می رود که هم به لحاظ شکل و هم از نظر زبان و بیان در نهایت انسجام گردآوری شده است و نمونهای زیبا از زبردستی شاعر در سرودن اشعار این چنینی و بیان لحظات نابی است که در این کتاب گردآوری شده است. این شعر یکی از اشعار زیبای این مجموعه رباعی است.
ای ابر! چه عاشقانه باران آمد
بر پنجرههای خانه باران آمد
مشغول به ذکر بودی و در دل شب
تسبیح تو دانهدانه... باران آمد
این کتاب مجموعه رباعیات و دوبیتی های شاعر جوان «محمدرضا سلیمی سفتجانی»، است که بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب روانه بازار نشر شده است. از پنجره آپارتمان ۸۹ رباعی و ۲۳ دوبیتی را شامل می شود که در قطع جیبی در دسترس علاقهمندان به شعرِ معاصر قرار گرفته است.
آنچه که در ادامه می آید، حاصل گفت وگوی پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا با محمدرضا سلیمی سفتجانی شاعر مجموعه رباعی «از پنجره آپارتمان» پیرامون دنیای شعر و ادبیات فارسی است.
ایرنا: دریافت خود را از شعر در دنیای امروز بیان کنید؟
سلیمی: از گذشته تا اکنون، از شعر تعریفهای گوناگونی شده است، عدهای آن را کلام موزون، آهنگین و مقفا دانستهاند، عدهای نوشتهای خیالانگیزش خواندهاند و... از آنجا که تعریفی جامع و مانع از شعر صورت نگرفته است، میتوان گفت شعر مقولهای تعریفگریز است. در عصر سیمان و آهن، شعر این زیبای تعریف گریز خلوتگاهیست که روح آدمی دمی در آن بیاساید. پای گریزی است از روزمرگیهای شهرِ خشن به آبادی احساسِ لطیف و دریچهای ست که شاعر از آن، خودش خودِ بیپردهاش را فریاد بزند و بر ناملایمات زندگی بشورد و ملایماتِ زندگی را به اشتراک بگذارد تا دیگران را هم در جهانبینی خود شریک کند.
ایرنا: در کتاب «از پنجره آپارتمان»، شعرها به نوعی درونگرا هستند و بار عاطفی بیشتری در آنها دیده میشود، این موضوع از مسأله ای خاص نشأت می گیرد؟ به عبارتی صدای راوی در شعر بیشتر شنیده میشود و نوعی غم و اندوه که شاید ناشی از سالهای رفته در این شعرها محسوس است. چقدر با این برداشت موافق هستید؟
سلیمی: بخشی از آنچه در «از پنجره آپارتمان» آمده، شاید بتوان گفت رنج مویههای انسانِ شهرنشین در این برهه از تاریخ است. انسانی که خود را در شلوغی شهر، گمگشته میبیند. در روزمرگی غرق شده است. از تنهاییِ گریبانگیرِ ناشی از سبکِ زندگی شهری آزرده است و راهِ گریز را فرار به سوی عشق می بیند و بخشی از شعرها هم مربوط به مذهب و آیینی است که شاعر به آن اعتقاد راسخ و ارادتِ قلبی دارد.
ایرنا: در کتاب «از پنجره آپارتمان»، با رباعی های کوتاهی روبهرو هستیم. آیا این مساله برمیگردد به حضور نوعی ایجاز در کلام. بهعبارتی آیا میتوان سیر تکاملی شعر را در اینجا مورد بررسی قرار داد که شاعر در اوج پختگیاش میخواهد بیشترین معنی را در کمترین حجم کلمات بگنجاند؟
سلیمی: رباعی و دوبیتی از قالبهای کوتاه شعر فارسی هستند که هرکدام وزن معیار خود را دارند. شاعران و شعرشناسان میدانند که آوردن مفاهیم و اندیشهها در ظرف کوچکِ این نوع از شعر ممکن است، دشواریهای خاص خود را داشته باشد. در عصر حاضر که عصرِ سرعت نیز هست و رسانههای اجتماعی و اینترنت فراگیر شده است، اقتضای سرعت در انتقال مفاهیم میتواند دلیلی باشد که شعر نیز به سوی قالب های کوتاه رهنمون شود. با همه اینها، قالب رباعی از علاقهمندیهای من بوده و هست.
ایرنا: شما با چه قاعده و ملاکی به شکستن زبان در شعر دست میزنید و برای درآوردن زبان شخصیتهای شعر چگونه عمل میکنید؟ درآوردن زبان شخصیتها در شعر دشوارتر از لحن و زبان شخصیتها در داستان است، اینطور نیست؟
سلیمی: همین که نوشتهای از رسومات عادی و دستور زبان تعدی کند، یعنی زبان را شکسته است. البته این بدان معنا نیست که ما ضعف تألیف را به حساب شکستن زبان در شعر بدانیم. از نظر من و شاید هر شاعر دیگری، همه آنچه در عالم هست، زنده است. نه زنده به آن معنا که نفس میکشد و تغذیه میکند که از آن منظر که زبان حال دارد و تسبیحگوی خالق است. پس هرچه در عالم است، حتی سنگ و چوب و ... دارای شخصیت است و قابل احترام! اجازه میخواهم با جملهای کوتاه و تا اندازهای عجیب پاسخ شما را بدهم: از نظر من شخصیتها در شعر راحتتر به حرف در میآیند تا در داستان.
ایرنا: وزن همیشه نقش مهمی در شعرهای شما داشته و حتی در رباعی های این کتاب نیز هم دیده میشود یا در بسیاری از شعرهایتان اوزان مرکب وجود دارد. شما به موسیقی شعر هم اهمیت زیادی میدهید، چیزی که در شعر امروز کمتر دیده میشود؟
سلیمی: آنچه در فرهنگ عامه معروف است وزن رباعی را «لاحول و لا قوة الا بالله» میدانند اما وزن رباعی با در نظر گرفتن اختیارات شاعری انعطافپذیری بالایی دارد و همین عامل به شاعر اجازه میدهد در لحن، بیان و آهنگ مدنظر خود بهتر دست بیابد. در دوبیتی نیز که وزن خاص خود را دارد، بیان احساسات به راحتی امکانپذیر است. موسیقی شعر، یکی از ارکان تاثیر گذار شعر است و به نظر من در توفیق یک شعر نقش پر رنگی دارد.
ایرنا: الهام گرفتن در شعرهای شما زیاد دیده میشود، حتی خوابها و رویاها در برخی ابیات این کتاب حضور دارند. بعد از اینکه شعر را نوشتید چندبار آن را ویرایش میکنید؟ دلیل انتخاب نام «از پنجره آپارتمان» برای این کتاب چیست؟
سلیمی: به نظر من، شعر از دریچه الهام به شاعر هدیه داده میشود. برخی شعر را به شعر جوششی و شعر کوششی تقسیم میکنند. از نظر بنده در هر شعری هم جوشش موثر است و هم نیازمند کوشش است. به هر حال ممکن است کلمهای در شعری موقرتر و زیباتر بنشیند. آنجاست که شاعر باید آن را جایگزین کلمه پیشین کند. به قول معروف شعرش را چکشکاری کند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و ممکن است، بارها شعری را اصلاح کنم و اما در انتخاب نامِ کتاب، اگر نگاهی به اشعار مجموعه بنده بیندازید، خواهید دید که گویی شاعر از پنجره آپارتمان خود به شهر، آدمها و مسایل شهری مینگرد. شاعری که نگران انسان شهرنشین است.