عصرایران؛ مصطفی داننده- بعد از تقسیم بندی سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در ایران، معمولا جناح راست کشور را به روحانیون شناخته شده آن در قم و تهران میشناختند. در راس این روحانیون هم 3 آیتالله حضور داشتند که زعامت اصولگرایان را به عهده گرفته بودند.
آیتالله مهدوکنی به عنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران، آیتالله محمد یزدی به عنوان رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم وآیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبر معنوی جبهه پایداری.
اصولگرایان معمولا با محوریت این سه روحانی که دو نفر از آنها قمنشین بودند و دیگری اهل پایتخت، وارد کارزار انتخابات میشدند. البته آیتالله مصباح یزدی بعد از انتخابات ریاست جمهوری نهم به صورت مستقیم وارد کارزارهای انتخاباتی شد و لیست داد.
معمولا فهرستهای جناح راست ایران با امضای این سه نفر تهیه میشود و به اصلاح توافق جامعتین و آیتالله مصباح، تکلیف اصولگرایان را مشخص میکرد.
با درگذشت آیتالله مصباح یزدی به صورت رسمی این مثلث به پایان کار خود رسید و به نظر میرسد درگیر داستان اصولگرایی قرار نیست زیر عبای روحانیت نوشته شود و شکل بگیرد.
مرگ این سه آیتالله این پیام را به فضای سیاسی کشور صادر کرد که اصولگرایی به پایان عصر شیخوخیت یا همان ریش سفیدی رسیده است و دیگر نمیشود انتظار داشت، صدای مشترکی از جریان راست ایران بیرون بیاید.
اصول گرايان در هيچ زمان ديگري، با چنين بحران رهبري روبرو نبودند و آنها هميشه در مقاطع مختلف پرچم زعامت خود را به دست نيروي شناخته شدهاي سپرده بودند اما درگذشت این 3 آیتالله علامت سوال بزرگي در جلوي نام رهبري اين جريان سياسي ايجاد كرد.
نبود رهبران كاريزماتيك در ميان اصول گرايان كه توان جمع كردن اين جريان در زير يك چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا اين تفكر سياسي دچار چنددستگي و اختلاف شديد شود.
به نظر میرسد بطور رسمی کار از دست روحانیت خارج شده است و مُکلاها کار را گرفتهاند. جایگاه آیتالله مهدوی کنی، محمد یزدی و مصباح به لاریجانی، جلیلی و قالیباف رسیده است. سه سیاستمداری که زیر یک چتر قرار دارند اما هرکدام مسیر جدایی را میروند و راضی به هم مسیر شدن با یکدیگر نیستند.
نکته جالب این است که فضای سیاسی کشور جریان اصولگرایی را به سمت تندروی و افراط هُل داده است. جریانی که سالها در ایران به نام محافظهکاران شناخته میشدند، حالا شمشیر به دست گرفتهاند و بالای سرخود میچرخانند و حریف میطلبند.
اعتدالیون جناح راست مثل علی لاریجانی و ناطق نوری به حاشیه رانده شدهاند و چهرههایی که ذکر روز و شبشان افراط است، دست بیعت به طرف طرفدارانشان دراز کردهاند و منتظر «بَخِــّن بَخِـّن» آنها هستند.
برخلاف اصولگرایان، اصلاحطلبان بیشتر بر اصل شیخوخیت پایبند ماندهاند و هنوز برخی از آنها رسیدن به سعادت را در جمع شدن زیر عبای شکلاتی سید محمد خاتمی میدانند.
آنگونه که از شواهد پیداست کم کم، به پایان عصر حضور روحانیون در فضای سیاسی کشور نزدیک میشویم و بعید است دیگر جریانهای سیاسی برای گرفتن تصمیمات خود به سراغ روحانیت و نهادهای معروف آنها یعنی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز بروند.