عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 27 دسامبر زادروز لویی پاستور است که با تزریق نخستین واکسن در ششم ژوییه 1885 حق بزرگی بر گردن تمام ابنای بشر از آن زمان تاکنون دارد و پس از 135 سال و در گیر و دار شیوع کرونا که جهان، تشنۀ واکسن این بیماری و مشاهدۀ تأثیر مصونیت بخشی آن و گرفتار این بیماری است، بیش از هر زمان دیگر ارزش کار او را درمییابیم.
(27 دسامبر امسال بر خلاف سه سال قبل و به دلیل کبیسه بودن سال میلادی مقارن با 7 دی است نه 6 دی مثل پارسال).
فضل تقدم البته با «ادوارد جنر» است که اول بار واکسن آبله را تولید کرد. پاستور اما به موفقیت رسید و داستان از این قرار است که در همان روز ششم ژوییه 1885 و 135 سال قبل مردی به نام «تئودور وان» پسرخود به نام «ژوزف میستر» را نزد پاستور برد.سگی پسر بچه را گاز گرفته و به خاطر 12 بار گازگرفتگی خونین و مجروح بود. لویی پاستور با دوست پزشک خود مشورت کرد و او پذیرفت که ژوزف را معاینه کند.
ژوزف با مرگ دست و پنجه نرم میکرد و در ساعت ۸ شب اولین تزریق دارو انجام شد. پس از آن به مدت ۱۱ روز، ۱۲ تزریق دیگر انجام شد و ژوزف جوان نجات یافت.
سه ماه بعد در ۱۶ اکتبر سال ۱۸۸۵ لویی پاستور نامهای دریافت کرد که به او بخت دیگری میداد تا بار دیگر واکسن هاری خود را به بوته آزمایش بگذارد. بیمار این بار هم نوجوان و البته چوپان بود به نام «ژان باتیستا» که در ۱۴ اکتبر سگی به او حمله کرده بود و درمان در ۲۰ اکتبر یعنی۶ روز بعد آغاز شد.
بعد از ۸ بار تزریق دارو، ژان هنوز به مرگ تسلیم نشده بود. در این روز لویی پاستور موفقیت خود را اعلام کرد و پاستور به قهرمانی بینالمللی تبدیل شد.
اینها نکات تازه ای نیست ولی یادآوری آن به چند دلیل است:
اول به خاطر بحث این روزها بر سر واکسن ایرانی یا خارجی کروناست تا بدانیم علم مرز ندارد و پاستورها به همۀ بشریت تعلق دارند.
دوم این که یادآوری کنیم انسانهای بزرگ در تاریخ بشری در عرصه های مختلف آنانی هستند که «از رنج انسان میکاهند.»
اگرانسان سنتی پذیرفته بود که در زندگی از«رنج» گریزی نیست، انسان مدرن به عکس میکوشد «لذت» را جایگزین «رنج» کند اما قبل از این مرحله و در میانۀ رنج و لذت آدمهایی مانند پاستور کوشیدند از رنج انسانها بکاهند و در این یک سال نیز دانشمندان بسیاری به جای تسلیم در برابر کرونا یا تقدیر محتوم پنداشتن آن برای تولید واکسن کوشیدند هر چند که اثرگذاری آن در هالهای از ابهام قرار دارد. تلاش برای کاستن از رنج دیگران اما ستودنی است.
اگر قضاوت ما دربارۀ دیگران بر پایۀ کاهش یا افزایش رنج باشد داوری و ارزیابی آسان تر خواهد شد. به این معنی که ببینیم از رنج آدمیان کاسته اند یا بر آن افزودهاند.
با این نگاه مخترع ماشین لباسشویی هم که از رنج انسانها در شستن لباسها کاسته کم از برخی فیلسوفان مدعی ندارد و عکس آن هم صادق است.
در این 135 سال جان چقدر انسان با واکسن نجات پیدا کرده اند و جان چه تعداد انسان با جنگ افزارهای نظامی ستانده شده است؟ یا در این یک سال به خاطر نبود کرونا چه قدر انسان در جهان و در ایران خودمان قربانی شدند حال آن که اگر واکسن زودتر آمده و اثر گذاشته بود زنده می ماندند.
همۀ ما باید بکوشیم از رنج دیگران بکاهیم نه این که بر رنج دیگران بیفزاییم .زمانی یک کارخانه سیمان برای مردم یک ناحیه ساخت و ساز و توسعه به ارمغان می آورد و «رنجکاه» است و زمانی همان کارخانۀ سیمان موجب آلودگی هواست و «رنج افزا»ست. پس خود کارخانۀ سیمان مهم نیست. مهم این است که رنج آدمی را کم می کند یا زیاد می کند.
اگر این نگاه حاکم شود در بسیاری از رویه ها تجدید نظر می کنیم و تنها به خروجی و نتیجه میاندیشیم. تعریف مدرن پاستوریزاسیون شاید همین کاستن از رنج دیگران باشد تا فارغ از ادعاها و شعارها و ایدیولوژی ها ببینیم کدام گفته یا نوشته، کدام مصوبه یا قانون، کدام تصمیم و فرمان و هر فقرۀ دیگر رنجی را کم میکند یا میافزاید. این، انسانی ترین معیار و ساده ترین سنجه را از پاستور میتوان آموخت.
حضرت سعدی
رنج بشر امروز بسی بیشتر است و سرگشته تر و حیران تر..
اصطرابها و استرسها بیشتر و طوفان های درون ادمها سهمگین تر....
این نوشته دربارۀ تلاش برای کاهش رنج است و به این معنی نیست که بشر امروز رنج ندارد. رنج ها بسیارند و کسی نمی تواند رنج از دست دادن، رنج گذر زمان و احساس ناکامی و مشاهدۀ بی عدالتی را توزیع کند اما باز هم منافی روح مطلب نیست و هر آن که رنج آدمیان را کم می کند باید ستود.
تصور کنیم چند نسل قبل تر چه رنج هایی بود و افراد بر اثر زایمان یا بیماری یا سرما چگونه از دست می رفتند. ستایش آنانی که برای کاهش رنج می کوشند به منزلۀ نفی رنج نیست.
اما انها هم برای شهرت و جیب خود کار کردند و نه کسی دیگر
متاسفانه خیلیا زندگی مردم رو عجین با رنج میخوان