عصرایران؛ مصطفی داننده- پلیس و دستگاه قضایی به ماجرای سایتهای شرطبندی ورود کرده است. بسیاری از گردانندگان این سایتها هم در ترکیه اقامت دارند و از آنجا جیب ایرانیها را خالی میکنند.
گرفتن و محاکمه این افراد به جرم کلاه برداری، کار خوبی است و قابل تقدیر اما آیا بهتر نیست در کنار برخورد قضایی به سراغ چرایی ایجاد سایتهای قمار و استقبال فوقالعاده مردم برویم؟
واقعا چرا بسیاری از مردم به ویژه نسل جوان ایران به دنبال یک شبه رفتن، ره صدساله هستند؟ چرا دوست ندارند مسیر پیشرفت را پله پله بروند؟
برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب برگردیم و ببینم چه ناهنجاریهایی در جامعه نهادینه شده است.
در تمام این سالها آنقدر پول برای جامعه ایران اهمیت پیدا کرد که مسیر زندگی ایرانیان را دچار تحول کرد. بخش اعظمی از مردم حاضر شدند پای پول، انسانیت، تحصیلات، فرهنگ و حتی خانوادهی خود را قربانی کنند.
وقتی جوان این سرزمین میبیند آنهایی که برای ادامه زندگی خود تحصیل را انتخاب کردهاند و هشتشان گرو، نهشان است و آرزو میکنند ای کاش وقتی که صرف تحصیل کردهاند، در بازار سپری میکردند و به درآمد میرسیدند به دنبال سایتهای شرطبندی میروند.
وقتی جوان این سرزمین میبیند، پدرش که در تمام این سالها به دنبال لقمهای حلال بوده اما حالا همچنان اجارهنشین است و به سختی خرج زندگیاش را در میآورد، به سراغ سایتهای شرط بندی میرود.
وقتی جوان این سرزمین میبیند، برای گرفتن یک وام چند میلیونی از بانک باید مثل بازیهای کامپیوتری، غولهای را بکشد تا به مراحل بالاتر برسد و تازه بعد از گرفتن وام تازه باید سود را تسویه کنند تازه به پرداخت بدهیهای اصل وام برسند به سراغ سایتهای شرط بندی میروند.
وقتی جوان ای سرزمین میبیند که پولدار، احترام درد و اصلا برای دیگران مهم نیست که او این همه ثروت را از کجا آورده و تنها به خاطر اینکه او پول دارد، جلویش خم و راست میشوند، به سراغ سایتهای شرط بندی میرود.
وقتی جوان این سرزمین میبیند و به خواستگاری میرود، اولین سوال خانواده دختر از یک پسر بیست و چندساله این است که چه داری؟ خانهات چند متری است؟ ماشینت برای کدام کارخانه است؟ به سراغ سایتهای شرط بندی میرود.
باید علت این همه استقبال را شناسایی کرد. قطعا با گرفتن مدیران سایتهای شرط بندی، مشکل حل نمیشود. اینها به پشت میلههای زندان میروند و یک عده دگر علم شرط بندی را بلند میکنند.
تا وقتی جلوی ربا گرفتن بانکها گرفته نشود. تا وقتی وضعیت اشتغال این کشور سروسامان پیدا نکند و در نهایت تا وقتی پول بُت مردم است، داستان همین است و همیشه بعد از یک پایان کوتاه باید نوشت که ادامه دارد....