روزنامه اطلاعات نوشت: آیا جهان، جهان شگفتیهاست و باید هر آینه منتظر اتفاقات بزرگ پیشبینی نشده باشیم؟ آیا بشر در برابر رخدادها کاملاً مغلوب و مفلوک است؟ آیا همه مردمان دنیا دیر یا زود قربانی وقایعی میشوند که نه میشود آنها را پیشبینی کرد و نه میشود از آنها پیشگیری؟
«در هنگامه رجزخوانی صدام و حمله به ایران و در طول جنگ عراق با ایران، با همه حمایتهایی که جهان غرب از او در برابر خطر ایران میکرد، شاید هیچکس فکر نمیکرد که روزی ارتش ایالات متحده وارد بغداد شود و کوتاه زمانی بعد مردم عراق صدام فراری را از دخمهای بیرون کشند و بر سر دار کنند.
۱۸ دسامبر سال ۲۰۱۰ وقتی یک مامور زن شهرداری شهر کوچک و کمجمعیت «سیدی بوزید» تونس، چرخ یک سبزیفروش دورهگرد را هل داد، نه او و نه هیچ کس دیگری تصور نمیکرد که محمد بوعزیزی در اعتراض به این توهین، خود را جلو شهرداری همان شهر آتش بزند و زینالعابدین بن علی شاه شطرنج تونس پس از ۲۳ سال شاهنشاهی، فقط ۲۳ روز دوام بیاورد و از کشور بگریزد.
۱۳ ژانویه ۲۰۱۱ وقتی نارضایتی در لیبی شروع شد کسی تصور نمیکرد معمر قذافی قدرتمندترین مرد منطقه پس از ۴۲ سال رهبری تا اکتبر همان سال بیشتر دوام نیاورد و پس از پیدا شدن در کانال فاضلاب و قبل از محاکمه به دست جوانان معترض کشته شود.
با این اتفاقات وقتی فوریه ۲۰۱۱ شورش در سوریه آغاز شد و بعد از آن داعش، احرارالشام، جبهةالنصره و گروههای دیگر مسلح سلفی و غیر سلفی وارد کارزار جنگ شدند و غربیها نیز آشکار و پنهان از آنها حمایت کردند، هیچکس گمان نمیکرد بشار اسد جوان ۱۰ سال بعد همچنان رئیسجمهوری مانده باشد و آن گروههای مهاجم مخوف نتوانند کاری از پیش ببرند؛ همچنان که وقتی در مارس ۲۰۱۵ ارتش تا دندان مسلح عربستان با همکاری ائتلافی از کشورهای عربی به سرزمین بدوی یمن با سلاحهای مدرن از زمین و هوا حمله کرد، کسی باور نمیکرد که پنج سال بعد در پایان سال ۲۰۲۰ ره به جایی نبرده باشد و در فکر یافتن بهانهای برای آتشبس و خروج آبرومندانه از رسوایی بزرگ باشد.
گفته میشود که جهان، جهان وقایع پیشبینیناپذیر است. شاید همین یک سال پیش وقتی کرونا در سرزمین چین با آن جمعیت زیاد و متراکم ظهور کرد، کسی فکر نمیکرد که یک سال بعد این ویروس خطرناک از آن سرزمین مملو از جمعیت فقط دو هزار کشته گرفته باشد و از ایالات متحده بهعنوان ثروتمندترین و مدرنترین کشور دنیا بیش از ۳۲۰ هزار. همانطور که وقتی کرونا به ایران رسید مقام ارشد وزارت بهداشت در جمع رسانهها گفت که ویروس آنفلوآنزا خطرناکتر از کروناست و ما در یک سال فقط ۱۰۸ مرگ ناشی از آنفلوآنزا داشتهایم و مرگ و میر ناشی از کرونا قطعاً کمتر از این میزان خواهد بود … اما طور دیگری شد.
پارسال همین موقع، احدی در ایران فکر نمیکرد که سال آینده (امسال) یلدا بسیار خطرناکتر و مرگبارتر از چهارشنبهسوری خواهد شد. کسی باور نمیکرد که مدارسی که سال قبلتر، به خاطر آلودگی هوا در شهرهای بزرگ چند روز تعطیل بودند، سال ۹۹ در همه کشور به کلی تعطیل خواهند شد.
در هنگامه جنگ سرد، در دهههای پس از جنگ عالمگیر دوم تا اواخر قرن بیستم، کسی پیشبینی نمیکرد که در سالهای آغازین قرن بیستویکم به بعد، بزرگترین خطر برای ایالات متحده، نه قدرت نظامی شوروی که قدرت اقتصادی چین خواهد بود و هرچه زمان بیشتر بگذرد دنیا بیشتر زیر سیطره مخوف اقتصاد سیریناپذیر چین خواهد رفت.
آیا جهان، جهان شگفتیهاست و باید هر آینه منتظر اتفاقات بزرگ پیشبینی نشده باشیم؟ آیا بشر در برابر رخدادهای اینچنینی، کاملاً مغلوب و مفلوک است؟ آیا همه مردمان دنیا دیر یا زود قربانی وقایعی میشوند که نه میشود آنها را پیشبینی کرد و نه میشود از آنها پیشگیری؟
قطعاً این گونه نیست. جهان، جهان دانش است و ما به میزانی که از دانش بهرهمند باشیم توان پیشبینی وقایع را مییابیم. اگر هنوز برای بشر رخدادهای پیشبینی نشده اتفاق میافتد به معنای این است که بشر هنوز از ضعف و کمبود دانستههایش در رنج است. به قول هابرماس «کرونا به ما نشان داد که چیز چندانی نمیدانیم!» اما این سخن، مطلق نیست. سوی دیگری نیز وجود دارد، یافتن واکسن کرونا به معنای افزایش دانستههای بشر است و نیز هزاران دستاورد بزرگ دیگر که بشر به نیروی دانش به آنها دست یافته است.
ما در جهانی زندگی میکنیم که لاجرم باید هر آن به دانستههایمان اضافه و از مجهولاتمان کم کنیم. یگانه راه غلبه بر دشواریها و بلایا همین است. به نیروی علوم طبیعی میتوان بیماریها را شناخت، اقلیم را شناخت و از قوانین حاکم بر آنها سود برد و به نیروی علوم انسانی میتوان وقایع انسانی را که به ظاهر پیشبینی ناپذیر و غیرمترقبه هستند، پیشبینی کرد. اساساً یکی از ویژگیهای دانش آن است که به بشر قدرت پیشبینی میدهد. صدها و هزارها مؤسسه مطالعاتی و اندیشکده چه در حوزه علوم طبیعی و چه در حوزه علوم انسانی برای همین به وجود آمده و اساساً یک هدف دارند: کشف منطق و روابط میان پدیدهها (چه طبیعی و چه انسانی) و پیشبینی آنها و نهایتاً تسلط بر آنها. همان طور که امروز میتوان توفانها و سیلها و حرکت کرات و کسوف و خسوف و خشکسالی و ترسالی و بسیار رخدادهای دیگر را پیشبینی کرد، باید بتوانیم وضع رفتارهای انسانی را بر شیوع یک بیماری و نیز جایگاه شیوع یک بیماری برکنشهای انسانی را، و نیز نقش و جایگاه تکتک کنشهای سیاسی و اقتصادی بر رفتارهای انسانی آینده را بسنجیم و پیشبینی کنیم. اما آیا اینک، از این منظر، دقیقاً در کدام نقطه ایستادهایم؟»