پیشکسوت تیم سایپا صحبتهای عجیبی در خصوص یک دوره بازی خود در این تیم مطرح میکند که باورش سخت است.
به گزارش ایلنا، ماجرای جادوگری در فوتبال و ورود افرادی که مدعی انجام چنین کاری هستند به لیگ برتر ایران و همکاری با برخی از مربیان حدود دو دههای میشود که شکل گرفته و چند باری سوژه رسانهها شده و به آن پرداخته شده است ولی هربار نیمه کاره رها شده و بدون اینکه به جای خاص و روشنی برسد به دست فراموشی سپرده شد. چند وقتی است که دو تن از بازیکنان سابق سایپا یعنی میثاق معمارزاده و هادی عقیلی در گفتگو هایی در صفحه شخصی خودشان در اینستاگرام به این موضوع اشاره کرده و اعلام کردند در دورهای که در تیم سایپا حضور داشتند چنین مسائلی را دیده بودند. به همین بهانه به سراغ حمید جعفری، یکی از بازیکنان آن دوره تیم سایپا رفتیم تا از او در این مورد بیشتر بشنویم. گفتگوی او با ایلنا را میخوانید.
* عادل صحبتهایم را کامل پخش نکرد
من نمیدانم این مسائل چرا بعد از چند سال دوباره مطرح شده است چون پروندهاش ظاهراً بسته شده بود ولی حالا شنیدم چند بازیکن آن دوره اشارههایی به این موارد داشتند. خود من چند سال قبل گفتگویی با برنامه نود داشتم و به عادل فردوسیپور گفتم نمیتوانی این پرونده را به نتیجه برسانی ولی اصرار داشت که در موردش صحبت شود ولی از 20 دقیقه صحبت من فقط 2 دقیقهاش را پخش کرد و موضوع هم به جای خاصی نرسید. الان هم خیلی تمایلی ندارم وارد این بحثها شوم و برای خودم دردسر ایجاد کنم. اگر بدانم عزم و ارادهای برای برخورد با این افراد و این جریانات وجود دارد و قرار است از فوتبال پاک شوند خودم اولین نفر اقدام میکنم ولی اینکه چند وقت یک بار صحبتی شود و بعد به حال خودش رها شود فایدهای ندارد. همین الانش دلالها پدر فوتبال ایران را درآوردهاند پس چرا کسی با آنها برخورد نمیکند؟ مشخص هم هست چه کسانی هستند و همه آنها را میشناسند.
* یک تنه مقابل این جریانها ایستادگی کردم
فردی که به عنوان جادوگر شناخته میشود و صحبت از او مطرح شده است اولین بار سال 78-79 و همان دوران بود که شنیدم سعی دارد به باشگاه سایپا نفوذ کند ولی مقابل او ایستادند. هم مدیران رده بالای سایپا که همه آن زمان افراد معتقد و سالمی بودند آن فرد را سر میدواندند و هم سرمربیان آن زمان. هم محمد مایلی کهن پیشنهاد همکاری او را رد کرد و هم حتی جیووانی مِی و کلاً در مجموعه سایپا چنین بحثهایی مطرح نبود و فقط یک سرمربی پای او را به تیم باز کرد که نیازی نیست اسمش را ببرم و همه او را میشناسند. ابتدا نمیدانستم آن شخص چه کسی است و فکر میکردم از نزدیکان کادرفنی است که در تمرینات و سرِ بازیها حاضر میشود ولی بعداً چند نفر که آن شخص رفته بود سراغشان و به آنها پیشنهاد همکاری داده بود به من گفتند او کیست و چه کاری انجام میدهد. این را هم بگویم که الان که هادی عقیلی و میثاق معمارزاده صحبت کردهاند آنها در آن ماجرا کنار بودند ولی من خودم تنها کسی بودم که با آن شخص و اقداماتش مقابله کردم و جنگیدم و ضررش را هم دیدم و او باعث شد من یک سال فوتبال را کنار گذاشتم و بعد از یک سال برگشتم.
* ادعاهایش درست از آب در میآمد
خیلی دوست ندارم وارد مصادیق شوم و بگویم چه کارهایی انجام میداد ولی مواردی که میگفت همه درست از آب در میآمد. مثلاً میگفت اگر این کار را بکنید این بازی را یک بر صفر میبرید و گلش را هم فلان بازیکن در فلان دقیقه میزند و همانطور هم میشد. من به دلیل اعتقاداتی که دارم مقابل او ایستادم و دو جلسه با من گذاشت تا توافق کنیم ولی من زیر بار نرفتم. این را هم بگویم که به خیلی دلایل من در برنامههای آن شخص نبودم که یکیاش همان اسم و حروف ابجد و این مسائل بود.
* نیکبخت واحدی برنامههای جادوگر را به هم ریخت
چند مورد مثال بزنم. یک بازی در نیمه نهایی جام حذفی با استقلال داشتیم که قرار بود یک بر صفر پیروز شویم و به فینال صعود کنیم و آنجا به مصاف سپاهان برویم. آن شخص شیوه کارش اینطور بود که از 2 هفته قبل روی بازیکنان حریف کار میکرد و به اصطلاح آنها را قفل میکرد و در مورد استقلال هم این کار را کرده بود ولی 3-4 روز مانده به روز بازی مشخص شد استقلال نیکبخت واحدی را از امارات به ایران برگردانده و قصد دارد از او استفاده کند و حضور نیکبخت خارج از برنامههای آن شخص بود برای همین استرس عجیبی به جان سرمربی وقت افتاده بود و نیکبخت که روی نیمکت بود را با استرس نگاه میکرد. استقلال تا دقیقه 70 در محوطه جریمه خودش حبس شده بود و اصلاً نمیتوانست توپ را تا وسط زمین بیاورد. یک توپ روی خط بود که از علیرضا منصوریان بپرسید تایید میکند که توپ را به سمت چپ دفع کرد ولی توپش به سمت راست رفت و وارد دروازه شد. آن شخص به این شکل کار میکرد که اجنه را احضار و وارد زمین میکرد و در زمین او را احساس میکردیم و به عنوان بازیکن دوازدهم در تیم حضور داشت و گل به خودی منصوریان یک نمونهاش بود که اگر فیلمش را ببینید متوجه میشوید. خلاصه اینکه تا دقیقه هفتاد یک بر صفر طبق گفته آن شخص جلو بودیم ولی دقیقه 70-75 بود که نیکخبت وارد زمین شد و بعد از ورود نیکبخت انگار استقلال از قفس آزاد شده بود و شروع کرد حمله کردن و نیکبخت روی هر دو گلی که ما خوردیم و حذف شدیم تاثیر مستقیم داشت. این را از هادی عقیلی بپرسید سال بعدش رفت سپاهان و آقای ساکت به او گفته بود که سایپا آن زمان قبل از بازی با استقلال در اصفهان هتل رزرو کرده بود و انگار مطمئن بود استقلال را میبرد و برای فینال به اصفهان میآید.
* گفتند تا زمانی که فلانی در ورزشگاه حضور دارد بازی شرایط عادی پیدا نمیکند
یک بار هفتههای پایانی لیگ بود و سایپا و یک تیم دیگر در حال سقوط بودند و آن شخص رفته بود سراغ تیم دیگر تا منجر به شکست آن تیم شود و سایپا در لیگ برتر بماند. من هم آن بازی را رفتم و از نزدیک تماشا کردم. آن تیم هم در محوطه جریمه خودش حبس شده بود و نمیتوانست توپ را بیرون ببرد و همهاش مشغول دفاع کردن بود و اصلاً بازی به شکل عجیبی یک طرفه بود. یکی از نزدیکان آن تیم که من را میشناخت و میدانست از جریانات آن شخص خبر دارم و میدانم چطور مقابلش ایستادگی کنم سمتم آمد و گفت یک کمکی به ما بکن دارند سر تیم ما را میبرند. من تماس گرفتم با دوستی که داشتم و میتوانست این اقدامات را باطل کند او به من گفت که آن شخص جادوگر در ورزشگاه است و او را پیدا کن و کاری کن از ورزشگاه بیرون برود چون تا زمانی که در ورزشگاه باشد وضع همین است. آن شخص را پیدا کردم و به آن فردی که از من کمک خواسته بود نشانش دادم و گفتم عکاسها و دوربینها را ببر سمتش وقتی دوربین ببیند خودش پا میشود و میرود چون نمیخواهد لو برود و همین شد و به محض بیرون رفتن آن شخص شرایط بازی تغییر کرد. بعد از پایان بازی رفتم نزد سرمربی تیم و به او گفتم خیال نکن فنی نتیجه گرفتهای و من باعثش شدم و تیم تو را جادو کرده بودند و من باطلش کردم ولی او گفت اینها خرافات است و اصلاً این مسائل را قبول ندارم. به او گفتم خودت را به آن راه نزن تو که تیمت را فلان سال با همین روش قهرمان لیگ کردی و وقتی دید همه چیز را میدانم گفت خب الان چکار کنم؟ من به او گفتم دوستی دارم که میتواند با جادو و مسائل این چنینی مقابله کنم و او را در بازی بعدی که هفته آخر است همراه تیم ببر. در نهایت این کار را نکردند و تیمشان شکست خورد و سقوط کردند و تیم ما در لیگ ماند.
* سرمربی تیم ما گفت قهرمان آسیا میشویم
جالب است بدانید تیم ما که آن فصل گزینه سقوط بود در هفتههای اول خیلی خوب با همان مسائل نتیجه میگرفت و کار به جایی رسید که در نیم فصل اول در مقطعی صدرنشین بودیم و با تیم دوم جدول 10-11 امتیاز اختلاف داشتیم. سرمربی تیم ما آمد و گفت ما روی ابرها هستیم و قهرمان ایران میشویم و بعدش تا قهرمانی آسیا میرویم. به او گفتم آقای فلانی دلت را خوش نکن در نیم فصل دوم این تیم گزینه سقوط است و او خندید و به من گفت با تیم دوم 11 امتیاز اختلاف داریم چطور گزینه سقوط میشویم و من گفتم حالا میبینی و همین هم شد دیگر.
* ابراهیم تقیپور میدانست در تیم ما چه خبر است
یک بار مقابل استقلال اهواز بازی داشتیم که تیم خیلی گردن کلفت و قدرتمندی بود. بازی به شکلی پیش میرفت که ما باید 7 گل از آنها میخوردیم و خیلی خوب بازی میکردند ولی هرچقدر موقعیت ایجاد میکردند به درو دیوار میخورد و به هر شکل توپ وارد دروازه نمیشد ولی ما به راحتی به گل میرسیدیم. یک صحنه معروف در آن بازی وجود دارد که ابراهیم تقی پور بازیکن تیم حریف بود یک صحنه روی زمین نشست و دستانش را به آسمان برد و فریاد زد خدایا این حق تیم ما نیست. او خودش میدانست که چه اتفاقاتی در تیم ما میافتد و آن سال همه صحبت از جادوگری در تیم ما میکردند و به نوعی قضیه رسانهای شده بود و او هم فهمیده بود در آن بازی یک خبرهایی هست.
* یک سرمربی از دست او سکته کرد و کارش به بیمارستان کشید
شیوه کار آن فرد جوری بود که اگر میخواستی با او همکاری کنی باید تا آخرش میرفتی و نمیشد که از یک جا به بعد بگویی ما را به خیر و تو را به سلامت. یک سرمربی دیگر که شاید اگر اسمش برده شود کسی باور نکند یک سال با این شخص همکاری کرد و در پایان فصل تیمش قهرمان لیگ شد و بعد از پایان لیگ به او گفت دستت درد نکند کمک کردی و این هم پولی که قرارمان بود بگیر و برو و دیگر با تو کاری ندارم ولی آن شخص گفت نمیشود، تا اینجا آمدهای و باید تا آخرش با من بیایی. کاری کرد آن مربی کارش به بیمارستان و سکته کشید و 10-12 روز بستری بود و بعد از آن به امامزاده صالح رفت و توبه کرد. میخواهم بگویم اگر به آن شخص دست میدادی نمیشد دیگر بزنی زیرش. او حتی فقط در فوتبال حضور نداشت و با رشتههای دیگر هم سر و کار داشت و با یک وزنه بردار که چند مدال دارد هم همکاری میکرد.
* شخص نامعلوم دروازه آرمناک پطروسیان را باز کرد
یکبار مقابل سپاهان بازی داشتیم و با اینکه سپاهان تیم برتر زمین بود ولی هرچه میزد نمیتوانست دروازه ما را باز کند. آن شخص گفته بود فلان دقیقه تیم شما به گل میرسد و یک توپ همان موقع بردیم کنار دروازه سپاهان که گلرش آرمناک بود و بازیکن ما توپ را فرستاد روی دروازه و در حالیکه در دو متری توپ هم بازیکنی وجود نداشت و آرمناک آماده گرفتن توپ بود مسیر توپ عوض شد و وارد دروازه شد. انگار یک نفر با ضربه سر دروازه را باز کرده باشد. اگر کسی فیلم آن بازی ها را داشته باشد و این صحنههایی که گفتم را ببیند حرف من مشخص میشود.
* ارادهای برای برخورد با این مسائل در فوتبال وجود ندارد
هنوز هم این مسائل در فوتبال ما وجود دارد. از آن شخص خبر ندارم و نمیدانم هنوز در فوتبال هست یا نه ولی از گوشه و کنار میشونم که چنین مسائلی هنوز هم در فوتبال هست ولی ارادهای برای برخورد با آن نمیبینم. من خیلی تلاش کردم برای این مسائل و پیش مراجع رفتم و حتی نیروی انتظامی به من گفت مدارک ارائه بده ما او را دستگیر میکنیم و تحویل مقامات قضایی میدهیم ولی من گفتم مهم آن شخص نیست و مهم این است که افرادی که داخل گود هستند با او همکاری نکنند و اگر این شخص نباشد شخص دیگری میآید وسط. همین موضوع دلالی در فوتبال که خیلی کم خطر تر هم هست را با آن برخورد نمیکنند. یکی مثل من که سالم کار میکند بیرون نشسته است. من در فوتبال اراک حکم علی دایی در فوتبال ایران را دارم و هیچکس به اندازه من به فوتبال این شهر خدمت نکرد ولی نمیتوانم به دلایلی با این باشگاه در حال حاضر همکاری کنم. این مسائل را هم نمیخواستم مطرح کنم و امیدوارم برایم دردسر نشود.
به گزارش ایلنا، صحبتهای مطرح شده از سوی حمید جعفری همانطور که خودش گفته است تنها اشاره به یک دوره خاص و کوتاه مدت از دوران حضورش در تیم سایپا دارد و اینطور که عنوان شده همکاری با آن شخص فقط از سوی یکی از سرمربیان این تیم صورت گرفته است و سلامت کاری مجموعه سایپا که یکی از باشگاههای ساختار محور و سالم فوتبال ایران است و نقش مهمی در سازندگی در فوتبال ایران خصوصاً در سالهای اخیر داشته و سایر مربیان زحمتکشی که در چند دهه اخیر در این تیم فعالیت داشتند نباید زیر سوال برود.