با بررسی نتایج پژوهشهای دو دهه اخیر، مشخص شد «همسرگزینی نادرست»، «نقص دانش و مهارت همسران»، «عملکرد نامطلوب همسران» و «شرایط نامطلوب اقتصادی» باعث طلاق در خانوادهها شده است. میتوان با اجرای دورههای آموزشی و مشاورهای از سوی نهادهای مسئول، الزام همسران به شرکت در آن و همچنین در نظر گرفتن ضمانت اجرای قانونی مناسب، گامهایی در کاهش پدیده طلاق برداشت.
به گزارش ایسنا، در سالهای اخیر پدیده طلاق در ایران رشد زیادی داشته و پیامدهای منفی آن در جامعه قابل مشاهده است. پژوهشهای بسیاری در زمینه طلاق در کشور انجام شده و محققان این موضوع را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دادهاند.
پژوهشگران دانشگاه الزهرا در یک مطالعه فراتحلیل نتایج این پژوهشها را در بازه زمانی ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۷، مورد بررسی قرار دادند. این پژوهشگران با بررسی ۷۰ پژوهش، عوامل بروز پدیده طلاق و پیامدهای منفی آن را ارزیابی کردند تا بتوانند بر اساس این یافتهها راهکارهای مناسبی برای کاهش آن ارائه کنند.
شهره روشنی استادیار مطالعات زنان، مریم تافته کارشناسی جامعهشناسی و زهره خسروی استاد روانشناسی دانشگاه الزهرا، پژوهشگرانی بودند که در این مطالعه همکاری داشتند.
برای انجام این پژوهش، با جستوجو در وبسایت پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (irandoc)، بانک اطلاعات نشریات کشور (magiran)، پایگاه مجلات تخصصی نور (noormags)، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (sid) و پرتال جامع علوم انسانی (ensani)؛ تمامی مقالات علمی پژوهشی، پایاننامهها و طرحهای پژوهشی در زمینه طلاق در بازه زمانی ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۷ استخراج شدند.
موضوعاتی مثل طلاق عاطفی، متغیرهای روانشناسی و طلاق، متغیرهای اجتماعی و طلاق، مسائل حقوقی طلاق، طلاق توافقی، مقایسه وضعیت اشخاص طلاقگرفته و عادی، فرزندان طلاق، طلاق به عنوان عامل و نتیجه آسیبها، نگرش به طلاق، سبک زندگی افراد طلاقگرفته و تجربه زیسته زنان مطلقه موضوعاتی هستند که در این پژوهشها مورد بررسی قرار گرفتهاند.
بررسیها نشان داد که بیشترین موضوعی که در مطالعات به آن پرداخته شده «طلاق عاطفی» است که ۱۸.۵ درصد از پژوهشها به آن اختصاص داده شدهاست و در رتبه دوم موضوع «متغیرهای روانشناسی» مثل سازگاری، تنظیم هیجانی، هوش هیجانی، اضطراب، افسردگی قرار دارند.
با بررسی نتایج این پژوهشها مشخص شد که عوامل موثر بر طلاق در چهار دسته کلی «همسرگزینی نادرست»، «نقص دانش و مهارت همسران»، «عملکرد نامطلوب همسران» و «شرایط نامطلوب اقتصادی» قرار دارد.
ازدواج ناآگاهانه، نداشتن بلوغ لازم برای ازدواج، عدم برخورداری از سلامت روانی، شخصیتی و اخلاقی، تزلزل پایههای ایمان، عدم واقعگرایی در معرفی خود و شناخت همسر و عدم تناسب فردی و خانوادگی همسران در زمینههای مختلف؛ در دسته همسرگزینی نادرست قرار میگیرند که بخش قابل توجهی از طلاقها ریشه در این موارد دارد. مهمترین راهکار برای کاهش این نوع ازدواجها آموزش جوانان و خانوادهها در زمینه نحوه صحیح انتخاب همسر است.
نقص دانش و مهارت همسران شامل انتظارات و توقعات غیرمنطقی همسران از هم، ضعف همسران در مهارتهای رفتاری و شخصیتی، نداشتن شناخت کافی از یکدیگر، عدم تفاهم و درک متقابل، ناتوانی در حل اختلافات، نارضایتی جنسی و عاطفی همسران و برآوردهنشدن نیازها و انتظارات است.
در این موارد اگرچه همسرگزینی به شیوه صحیح صورت گرفته، ولی به دلیل نداشتن آگاهی و مهارتهای لازم برای ایفای نقش همسری، در تعاملات زناشویی مشکلات جدی به وجود آمده است و در نهایت به طلاق منجر خواهد شد. بنابراین برای کاهش طلاقهایی که ناشی از این عوامل هستند، باید برای آموزش مهارتهای مورد نیاز همسران در زندگی زناشویی برنامهریزی کرد.
عدم مسئولیتپذیری و انجام ندادن وظایف نقش همسری، تعارض نقش و تقسیم کار نامناسب، برآورده نشدن نیازها و انتظارات، چشم و همچشمی و مصرفگرایی، استفاده نادرست از فضای مجازی، معاشرتهای غیراخلاقی و ناپسند، اعتیاد به مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی و خیانت زن و مرد از عملکردهای نامطلوب همسران است که باعث طلاق میشوند. برای کاهش طلاقهای ناشی از این موارد باید با شناسایی این همسران و ارائه دورههای آموزشی و خدمات مشاورهای، عملکرد آنها را اصلاح کرد.
دسته آخر از دلایل طلاق در جامعه، وجود شرایط نامطلوب اقتصادی مثل چالش تامین هزینههای خانواده به دلیل تورم، عدم امنیت شغلی، بیکار شدن مرد و عدم توانایی تامین مسکن مناسب است.
برای کاهش این طلاقها باید متولیان اقتصادی کشور با تدوین سیاستهای اقتصادی مناسب، برنامههای عملیاتی در راستای ایجاد امنیت شغلی و اقتصادی و رفاه خانوادهها اجرا کنند.
پژوهشهای بررسیشده علاوه بر عوامل مؤثر بر طلاق، به پیامدهای منفی طلاق برای زنان و فرزندان نیز پرداختهاند. راهکارهای کاهش این پیامدهای منفی شامل: رفع چالشهای حقوقی و خلاهای قانونی، آموزش والدین برای به حداقل رساندن آسیبهای طلاق برای فرزندان، ارائه خدمات مشاورهای برای زنان و فرزندان، فرهنگسازی برای حمایت خانواده از زنان مطلقه و نیز اصلاح نگرش جامعه به زنان مطلقه و فرزندان طلاق، حمایت از اشتغال زنان مطلقه و کسب اطمینان از پذیرش کامل و متعهدانه فرزند ناتنی پیش از ازدواج مجدد، هستند.
پژوهشگران بر اساس نتایج بهدستآمده از این بررسیها، راهکاری را در پنج مرحله پیشنهاد دادند:
گام اول: تنظیم محتوای مناسب برای تدریس در دورههای آموزشی مهارتهای همسرداری براساس نظر متخصصان، متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی استانهای مختلف؛
گام دوم: شناسایی افراد متخصص و شایسته برای تدریس در هر استان و تایید صلاحیت آنها پس از شرکت در دورههای تربیت مربی؛
گام سوم: شناسایی مشاوران متخصص و متعهد برای اجرای مشاورههای هنگام ازدواج و برگزاری دورههای آموزشی و تایید صلاحیت آنها؛
گام چهارم: کمک گرفتن از فارغالتحصیلان توانمند جویای کار در رشتههای مرتبط از قبیل روانشناسی و مشاوره برای کاهش هزینههای اجرای برنامه ارزیابی و پایش منظم میزان موفقیت در زندگی زناشویی؛
گام پنجم: طراحی سامانه جامع خانواده موفق با هدف اجرای بهینه راهکارها، از طریق تسهیل دسترسی به افراد پس از ازدواج برای ارزیابیهای دورهای، شناسایی افراد نیازمند خدمات مشاورهای، پیگیری نتایج خدمات و ارائه خدمات آموزشی و مشاورهای متناسب با نیازهای خانوادهها در هر مرحله از زندگی.
نتایج این مطالعه به صورت مقاله علمی پژوهشی با عنوان «فراتحلیل پژوهشهای طلاق در ایران در دو دهه اخیر (۱۳۷۷-۱۳۹۷) و ارائه راهکارهای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن برای زنان و فرزندان» در فصلنامه «زن در توسعه و سیاست» دانشگاه تهران منتشر شده است.
این مقاله از یک طرح پژوهشی در سال ۱۳۹۷ با حمایت مالی معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، استخراج شده است.