به گزارش سایت خبری مدارا؛ روز پنج شنبه صفحه اینستاگرامی ما درد مشترکیم که طی ماه های گذشته تلاش های فراوانی را جهت جمع آوری دیه مرد جوانی که در ۱۶ سالگی مرتکب قتل غیرعمد شده بود و ۱۴ سال از عمرش را در زندان به سر میبرد؛ از آزادی این فرد و یک زندانی دیگر خبر داد و نوشت: یاران عزیز و همیشه همراه در این روزهای تلخ و خاکستری به همت شما عزیزان بار دیگر شگفتی و معجزهای خلق شد:
نجات زندگی دو جوان در بند، حامد و احمد(حمید). احمدی که کابوس طناب دار لحظهای رهایش نمیکرد چراکه مادر مقتول درخواست رقمی کرده بود که هرگز تصور پرداخت آن نمیشد، اما با یاری شما عزیزان و همراهی سازندگان فیلم یلدا و برگزارکنندگان نمایشگاه شبتاب غیرممکن ممکن شد. این مرداد ماه ماهی فراموش نشدنی در زندگی ما خواهد بود: حامد ۱۳ مرداد از زندان قزوین و احمد(حمید) ۲۹ مرداد پس از ۱۴ سال از زندان رشت آزاد شدند. عجب لحظهای بود لحظه رهایی و آزادی آنها. لحظهای شیرین چون تولدی دوباره.
ما قدردان محبت و همراهی تک تک شما عزیزان هستیم و بوسه بر دستان پرمهرتان میزنیم. ما درد مشترکیم، ما با هم گرهها را یکی پس از دیگری باز میکنیم.
فرخنده جبارزادگان مدیر گروه «ما درد مشترکیم» که سالهاست برای گرفتن رضایت و نجات جان احمد تلاش میکند، پیشتر در این رابطه به روزنامه شهروند گفته بود: «گروه «ما درد مشترکیم» حدودا ۶ سالی است که فعالیت خود را در زمینه نجات اعدامیها آغاز کرده است. من خودم چندین سال است که پیگیر پرونده احمد هستم. سالها با خانواده مقتول صحبت کردیم.
اوایل اصلا حاضر نمیشدند کسی را ببینند، حتی با برخی از هنرمندان و بازیگران به خانه آنها رفتیم، ولی اصلا حاضر به صحبت نشدند. اما بعدها به ما اجازه دادند که برای صحبت به خانهشان برویم، ولی با این حال صحبتها زیاد فایدهای نداشت.
بعد از این قتل بود که پدر مقتول نیز بر اثر بیماری جان خود را از دست داد، برای همین مادر خانواده به همراه ۲ پسر و یک دخترش بهعنوان اولیایدم باید نظر و تصمیم خود را اعلام میکردند. بچهها تصمیم را برعهده مادر گذاشته بودند، به همین دلیل ما فقط با مادر خانواده حرف میزدیم، او هم حاضر به رضایت نمیشد.
البته هر بار هم هنگام اجرای حکم راضی به اعدام نمیشد و به قاتل فرصت میداد. همین امر باعث شد که این پرونده ١۴سال طول بکشد. حالا احمد ٣٠سال دارد. بهترین سالهای عمرش را در زندان مانده و جزای کارش را کشیده است. نمیگویم اعدام حقش نیست، ولی اگر خانواده مقتول او را ببخشند، کار بزرگی کردهاند. البته حالا چند وقتی است که به پول دیه راضی شدهاند، برای همین داریم تمام تلاش خود را میکنیم تا این پول را جور کنیم.»
جبارزادگان ماجرای این جنایت را روایت میکند و دراینباره میگوید: «احمد اصلا ربطی به دعوا نداشت. درگیری بین دوست احمد و یک پسر دیگر بود. آن روز هم در پارک درگیری بینشان رخمیدهد، اما دعوا شدید میشود. دوست احمد چاقو درمیآورد و همه چیز بعد از آن شروع میشود.
احمد برای دفاع از دوستش وارد این درگیری میشود و درنهایت نیز با چاقوی دوستش آن پسر را به قتل میرساند. احمد و دوستش به زندان میافتند. دوست احمد به ۷سال حبس و احمد هم به اعدام محکوممیشود. اما بعد از گذشت مدتی دوست احمد به دلیل ابتلا به سرطان ریه از زندان آزاد میشود و چند وقت بعد نیز فوت میکند.
مادر احمد اسفند سال ٩٨ فوت کرد. خانوادهاش دارند تمام تلاش خود را میکنند، ولی میدانم که نمیتوانند از عهدهاش بربیایند، به همین علت ما همه سعی خود را میکنیم تا شاید بتوانیم بعد از سالها این پسر را از کابوس اعدام نجات دهیم.