مائورو پروسپری در ماراتن شن سال ۱۹۹۴ در صحرای بزرگ مراکش شرکت کرد. به دلیل طوفان شن، ماراتن لغو شد. مائورو تنها در بیابان گم شد و سپس به اشتباه در مسیر برعکس شروع به حرکت کرد. او شروع به دویدن کرد و در نهایت به یک مسجد قدیمی رسید. به مدت ۹ روز آنجا خفاش و ادرار خفاش خورد. از نجات یافتن ناامید شد. تصمیم گرفت خودکشی کند.
فاصله بین مرگ و زندگی بسیار کم است، گاهی حادثهای بیاهمیت مثل گزش یک پشه ممکن است باعث مرگ بشود و گاهی ... در ادامه این گزارش تکان دهنده را درباره افرادی که به طرز عجیبی از مرگ نجات یافتهاند بخوانید.
مائورو پروسپری در ماراتن شن سال ۱۹۹۴ در صحرای بزرگ مراکش شرکت کرد. به دلیل طوفان شن، ماراتن لغو شد. مائورو تنها در بیابان گم شد و سپس به اشتباه در مسیر برعکس شروع به حرکت کرد. او شروع به دویدن کرد و در نهایت به یک مسجد قدیمی رسید. به مدت ۹ روز آنجا خفاش و ادرار خفاش خورد. از نجات یافتن ناامید شد. تصمیم گرفت خودکشی کند. رگهای دستش را با چاقو برید اما خون از شدت خشکی، لخته شده بود و او نمُرد. کمی که گذشت یک خانواده بیابان نشین مائورو را پیدا کردند و او را به مسئولان الجزایر سپردند. او مداوا شد و به طرز معجزهآسایی زنده ماند.
مربی موسیقی که به او لقب خوششانسترین مرد روی زمین را دادهاند، زیرا بارها به مرگ نزدیک شد و از آن نجات پیدا نمود و تا ۸۵ سالگی زندگی کرد. وقتی ۳۳ ساله بود سوار قطار شد. ناگهان قطار از ریل خارج شد و داخل یک رودخانه یخزده افتاد و بسیاری از مسافران کوپهای که او سوارش بود، جان سپردند. اما فران زنده ماند و فقط دستش شکست. یک سال بعد از این ماجرا، سوار هواپیمایی شد که به مقصد کرواسی در حرکت بود. دَرب هواپیما دچار مشکل شد. فران در هوا معلق ماند، بر اثر فشار ناشی از باز شدن در هواپیما روی تلّی از کاه افتاد و نجات پیدا کرد. شش سال بعد سوار اتوبوس شد. اتوبوس به داخل رودخانه افتاد. چهار نفر جان سپردند اما فران نمرد. وقتی ۴۱ ساله شد، باک اتومبیلش منفجر شد اما او توانست از مرگ حتمی نجات پیدا کند. سه سال بعد اتفاق مشابهی رخ داد و او باز هم نجات پیدا کرد و بعد از آن یک حادثه اتوبوس را پشت سر گذاشت. در سال ۲۰۰۳ برنده لاتاری شد و چند میلیون دلار برنده شد. به او لقب خوششانسترین مرد جهان را دادهاند.
در سال ۱۹۷۲ میلادی، تیم راگبی دانشگاه استیلا ماری اوروگوئه، برای یک مسابقه با هواپیما به شیلی سفر کردند. مسافران ۴۵ تن بودند، هواپیما بالای منطقهای دور افتاده بر فراز کوههای آند سقوط کرد. نجات یافتگان روی قله کوه مانده بودند. درجه حرارت سی درجه زیر صفر بود. وقتی توشه غذا تمام شد، همه امید خود را از دست دادند، به خصوص وقتی که از رادیو شنیدند که عملیات جستجو به پایان رسیده است، ناامیدی شان چند برابر شد. در این شرایط ترسناک یکی پس از دیگری میمردند و در حالیکه هیچ کورسویی از امید در قلبشان نبود، شروع به خوردن اجساد کردند تا زنده بمانند. دو نفر از آنها خطر کردند و بعد از یک سفر طولانی و پرمخاطره به شیلی رسیدند و خبر دوستان گیرافتاده در کوهستان را به مردم دادند. ۷۲ روز بعد از سقوط هواپیما، آنها پیدا شدند. فقط ۱۶ تن از این ماجرا جان سالم به در بردند و بقیه از دنیا رفتند.
رویسولیوان داستان عجیبی دارد، او پلیس ایالت ویرجینیا بود. نامش در کتاب رکوردهای گینس به عنوان مردی که هفت بار از خطر صاعقه نجات یافت، ثبت شده است. هر بار صاعقه اثری روی بدن او میگذاشت. یک بار موهای او بر اثر صاعقه، کاملاً سوخت. یک بار هم کتفش مورد اصابت قرار گرفت. او هفت بار از این ماجراها نجات یافت و در نهایت به خاطر مشاجره با همسر جوانش دست به خودکشی زد. شب وقتی کنار همسرش خوابیده بود به خودش شلیک کرد. او پس از هفت بار نجات از مرگ حتمی، حالا قاتل خودش شده بود.
اهد در سال ۱۹۸۷ میلادی، چهارده سال داشت. در یک مغازه در محلشان کار میکرد. صاحب مغازه یک اسلحه داشت. روزی اسلحه ناگهان روی زمین میافتد و گلولهای شلیک میشود و سمت راست سر او را به طور کامل از بین میبرد، او را به بیمارستان میبرند. عمل جراحی پنج ساعته روی او انجام میدهند. بعد از به هوش آمدن در کمال تعجب تلاش میکرد صحبت کند و این اتفاr برای فردی که بخش زیادی از مغزش را از دست داده بسیار عجیب بود. چند سال بعد یک جراح زیبایی در سر او سیلیکون کار گذاشت تا جای خالی را پر کند و او پس از این ماجراها به زندگی عادی برگشت. به دانشگاه رفت و دکترا گرفت.
ترومن دونکن یک سوزنبان ریل قطار بود، این سوزن بان در حال کار روی ریلهای قطار بود که ناگهان بر اثر یک اشتباه روی ریل افتاد و تِرنی از روی او رد شد. بیست و سه عمل جراحی روی او انجام گرفت. قسمت چپ بدن و کلیهاش را از دست داد اما زنده ماند.
آناتولی بوگروسکی پژوهشگر انستیتو فیزیک روسیه بود. یکی از تجهیزات انستیتو خراب شد و یک پرتو پروتونی با سر وی برخورد کرد و مستقیم وارد مغز او شد. پرتو صورت و بخشی از جمجمه او را سوزاند با وجود اینکه پرتو ۵۰۰ راد میتواند انسان را بکشد، آناتولی با برخورد پرتو ۲۰۰ هزار راد نجات پیدا کرد و همچنان به فعالیت خود ادامه داد. البته شنوایی گوش راست او دچار مشکل شد و نیمی از صورتش به دلیل سلولها و اعصاب آسیبدیده به فلج مبتلا گردید.
نجات زن حواس پرت از مرگ حتمی (فیلم)