یک کارشناس امور سالمندان میگوید: ایران همچون دیگر کشورها یا شاید بیشتر از سایر کشورها به سوی سالخوردگی جمعیت پیش میرود به طوری که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ میلادی با ۳۰ درصد جمعیت سالمند در زمره پیرترین کشورهای جهان قرار گیرد.
کشور ایران در ۲۰ سال آینده با انبوهی از متولدان دهه شصتی که پا به سن گذاشته و سالمند شدهاند، روبرو خواهد شد؛ افرادی که در همه این سالها، از سالهای تحصیل در مدارس چند شیفته گرفته تا انتظار چند ساله برای ورود به دانشگاه و سپس پرسه زدنهای بیحاصل در بین صفحات نیازمندیهای روزنامه برای یافتن شغل مناسب و نیز سرگشتگی همراه با اضطرابی بیپایان برای یافتن سرپناهی در خور برای تشکیل یک زندگی آرام در کنار همسری مهربان، هفتخوانها را به مدد نیروی جوانی پشت سر گذاشتند.
متولدین دهه شصت که امروز به میانسالگی پا گذاشتهاند، در دو دهه آینده در شمار سالمندان این مرز و بوم خواهند بود و دیگر نه از نیروی شگرف جوانیشان خبری هست و نه دیگر تاب و توانی برایشان مانده که در پیرانهسری با اژدهای هفتسر بیماری، تورم، بیکاری و عائله مندی بستیزند. این نسل از این پس محتاج نگاه مهربانانهتری هستند و از این پس اگر حمایت نشوند، تاوان سختی به همراه خواهد داشت، نسلی که بدون برنامه آمدهاند، بدون برنامه رشد یافته و بدون برنامه پا در میانسالگی گذاشتهاند ولی نباید که بیبرنامه، موی سپید کنند و عمر بخراشند.
البته نه تنها دهه شصتیهای ایران پا به پیری میگذارند بلکه بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی تا سال ۲۰۲۵ جمعیت افراد بالای ۶۰ سال در جهان به حدود دو میلیارد نفر خواهد رسید که این خود نیاز به اندکی تامل و تفکر در این زمینه دارد.
چالش جدیدی با عنوان سالخوردگی جمعیت
دکتر «امیرولی عضدزاده» کارشناس امور سالمندان در گفتوگو با خبرنگار ایسنا میگوید: بنا بر تعریف سازمان جهانی بهداشت، عبور از مرز شصت سالگی را شروع دوران سالمندی مینامند، البته سالمندی نیز یکی از مراحل عمر و روند طبیعی زندگی است که به طور طبیعی همه افراد بشر به شرط حیات و جان به در بردن از حوادث و اتفاقات طبیعی و غیر طبیعی، به آن ورود میکنند.
وی اضافه میکند: سالخوردگی جمعیت، پدیده و چالشی جدید است که از سده بیستم شروع شده و در سده حاضر به گونهی روزافزونی بسیاری از کشورها را درگیر خود کرده است به طوری که نه فقط شاهد افزایش تعداد مطلق سالمندان در تمام جوامع خواهیم بود بلکه سهم و نسبت آنها نیز به گونه قابل ملاحظهای افزایش خواهد یافت.
این متخصص حوزه سالمندان عنوان میکند: نکته مهم و جامعهشناختانه، این است که سالمندی موضوعی فردی است ولی سالخوردگی جمعیت مفهومی کاملاً آماری و جمعیت شناختی است که تغییرات این دو واژه در جوامع الزاماً هماهنگ و همسو نخواهد بود، بدین معنی که افزایش شمار سالمندان در یک جامعه الزاماً به معنای افزایش درصد سالخوردگی جمعیت آن جامعه نیست که این مهم با مولفههایی از قبیل نرخ رشد جمعیت و زاد و ولد مرتبط است.
سونامی پیر شدن جمعیت جامعه ایرانی
وی ادامه میدهد: سالخوردگی جمعیت مرهون کاهش نرخ زاد و ولد و پیامدهای آن و افزایش امید زندگی و در نتیجه کاهش مرگ و میر است و در کنار این دو عامل اصلی، مهاجرت گسترده اعضای یک جامعه نیز پیامدهای قابل ملاحظهای بر ساخت سنی جمعیت مبدا و مقصد بر جای می گذارد و تفاوت سالخوردگی جمعیت در مناطق مختلف یک کشور یا جوامع را تشدید میکند.
عضدزاده خاطرنشان میکند: ایران نیز همچون دیگر کشورها یا شاید بیشتر از سایر کشورها به سوی سالخوردگی جمعیت پیش میرود و اگرچه هماینک با شش درصد جمعیت بالای ۶۵ سال در ردهی ۱۰۲ کشورهای سالخورده جهان قرار دارد ولی پیشبینیها نشان میدهد که ایران در سال ۲۰۵۰ با ۳۰ درصد جمعیت سالمند در زمره پیرترین کشورهای جهان قرار خواهد گرفت.
وی میگوید: تبعات حاصل از سالخورده شدن جمعیت ایران در سالهای پیش رو موجب نگرانی مسئولان و مراکز علمی و دانشگاهی شده تا جایی که برخی از آن به عنوان بحران یا سونامی پیر شدن جمعیت جامعه ایرانی یاد میکنند.
نسخه شفابخش توسعه پایدار کشور در سالهای آتی
عضدرزاده عنوان میکند: درست است که افزایش شمار سالمندان به دلیل ساختار فیزیکی ویژه این دوران و نیز شیوع و بروز بالاتر بیماریها در سنین بالاتر و همچنین افزایش نیازهای توانپزشکی و کمکتوانبخشی ویژه سالمندان، مشکلات قابل توجهی را به ویژه در حوزه های درمان، نگهداری، بیمههای پایه و مکمل و نیز پرداخت مستمری بازنشستگی به دنبال خواهد داشت ولی نباید از نظر دور داشت که این مشکلات تنها در سایه بیتوجهی و بیتدبیری امروز ما بروز و ظهور پیدا خواهد کرد و اگر پیش از این دوران با برنامهریزی درست و هدفمند به استقبال آن برویم، نه تنها با بحران روبرو نخواهیم شد بلکه به خوبی میتوان از تجربه، دانش، تخصص و مهارتهای سالمندان در راستای توسعه همه جانبه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بهره برد.
این متخصص یادآور میشود: باید بپذیریم و باور کنیم که این ادعا نه تنها یک شعار نیست بلکه نسخه شفابخش توسعه پایدار کشور در سالیان پیش رو است! چنانکه امروزه ژاپن با بیشترین درصد سالخوردگی جهان( ۲۷ درصد جمعیت) و پس از آن کشورهای ایتالیا، آلمان و سایر کشورهای اروپایی با نرخ 19 تا ۲۳ درصدی جمعیت بالاتر از ۶۵ سال در صدر جوامع سالخورده جهان بوده و نه تنها با این پدیده دچار چالش نشدهاند بلکه از ظرفیت و پتانسیل این نسل به بهترین نحو ممکن استفاده کرده و میکنند.
وی تصریح میکند: صحت این ادعا را میتوان با مروری بر نمونههای موفق و در دسترس کشورمان به خوبی اثبات کرد؛ نمونههایی مانند بکارگیری مدیران بازنشسته ادارات و بانکها و اساتید بازنشسته دانشگاهها در بخشهای خصوصی و بهرهمندی از تجربه، دانش و تخصص آنان در گسترهای نوین.
نسل سیمگونی که میتواند زرین شود
عضدرزاده متذکر میشود: از همین امروز باید برای این نسل در شرف سالمندی برنامهریزی کرد و برای تک تک ثانیهها و روزهایشان برنامه داشت. شیوه زندگی سالم را باید به آنها آموخت تا سالمندی سالمی را تجربه کنند، نسلی که با وجود همه مرارتها، امید به زندگیشان افزایش یافته و باید امید به زنگی سالم را برایشان رشد دهیم و سالیانی هرچند بیشتر را در پس ورود به جرگه سالمندان بی هیچ درد و رنج بیماری ارزانیشان داریم.
وی با بیان این که دهه شصتی همواره نگران از همه چیز دیگر نباید نگران دوران بازنشستگی و کهنسالی باشد، حقوق بازنشستگی مکفی، برخورداری از بیمه درمان پایه و مکمل قوی، بهداشت و درمان مناسب و برخورداری از سلامت جسم و روان، امکان بهرهمندی یکسان با دیگر آحاد شهروندان از امکانات و خدمات، رفت و آمد آسان و بیخطر، برخورداری از پارکها و بوستانها و مجموعههای ورزشی با امکانات ویژه و از همه مهمتر تاثیرگذاری اجتماعی و دخیل بودن در تصمیمسازیها و سیاستگذاریهای مرتبط با این قشر را از جمله حقوقی میداند که این نسل از متولیان امور، انتظار دارند.
بیایید باور کنیم که در دهههای پیش رو، برف پیری نشسته بر سر و روی ایرانیان بیش از گذشته خود را نشان خواهد داد و جامعه ایرانی در سالیان آتی خاکستری و سیمگون خواهد شد ولی میتوان این سیمگونی جمعیت را زرین کرد تنها اگر امروز بخواهیم.