عصرایران؛ مصطفی داننده- 38 سال از غیاب حاج احمد متوسلیان از فرماندهان ارشد و محبوب جنگ میگذرد و حالا خبرهایی میرسد که پیکر او در سواحل مدیترانه آرمیده است. حاج احمد به دستور فرمانده وقت سپاه یعنی محسن رضایی راهی سوریه و لبنان شده بود و امام خمینی که از این ماموریت اطلاع نداشتند و بعد مطلع شدن دستور بازگشت احمد و نیروهایش را صادر کردند.
او در سوریه و لبنان مانده بود تا بعد از کسب اطلاعات دوباره به تهران برگردد با خودرو سفارت در لبنان ربوده و داستان خبرهای ضدونقیض در مورد فرمانده ارشد جنگ آغاز شد.
از سال 61 تا به امروز هزار داستان از زنده بودن یا شهید شدن او و همراهانش روایت شده است. البته این آخری را هم وزارت خارجه و نزدیکان متوسلیان تکذیب کردند.
در این نوشتار کاری به تایید ها و تکذیبها ندارم و میخواهم به جستوجوی یک سوال بروم که اگر احمد متوسلیان زنده به ایران برگردد چه برداشتی از وضعیت کشوری که به خاطرش جنگید و اسیر شد خواهد داشت؟
قطعا ایرانی که او در آن زندگی میکرد با امروز زمین تا آسمان فرق کرده است به ویژه در آرمانها و هدفهایی که امثال احمد متوسلیان به دنبال آن بودند.
مثلا فکر کنید او همین امروز برگشت و بعد از چند روز دیدار و احول پرسی از خانواده و دوستان، چشماش به دادگاه طبری افتاد و حرفهای او را شنید و خواند. از خود نمیپرسد چرا کارگزار جمهوری اسلامی به داشتن رفیقهای پولدار که حاضر هستند تمام لواسان را به ناماش بزنند افتخار میکند؟
شاید یاد سخنرانی معروفاش در پاوه میافتد که میگوید:« ببینید برادرا! من در لباس سپاه، با کارت سپاه، با همه چیز سپاه دارم به شما میگم که شما باید از سپاه توضیح بخواید. باید (نامفهوم) شما بپرسه چرا.»
فکر کنید او در شهر قدم میزند و تضاد فرهنگی و اجتماعی جامعه را با چشم میبیند. از خود میپرسد در 38 سال چه کار کردهاند که این همه دو گانگی در جامعه موج میزند؟ چرا جوانها در دریای تضاد شنا میکنند و هیچوقت به ساحل نمیرسند؟
فکر کنید حاج احمد متوسلیان بخواهد برای دوران بعد از اسارتاش در تهران یا هر شهری که دلش خواست یک خانه بخرد یا رهن کند. با دیدن قیمتها چه واکنشی خواهد داشت؟ از خود نمیپرسد چرا مردمی که من به خاطرشان جنگیدم و اسیر شدم، توان خرید یک خانه کوچک در محله جنوبی شهر را ندارند. خریدن پیشکش توان اجاره را هم ندارند.
در تمام این سالها دولتها چه کردهاند که وضعیت اقتصادی کشور این چنین نابسامان شده است؟
فکر کنید او به سراغ دوستاناش برود و از آنها بپرسد بعد از جنگ چه کردید؟ آنها چه پاسخی خواهند داشت؟ مثلا از فرمانده وقت سپاه، محسن رضایی یا همین رییس مجلس، سردار قالیباف! شاید از آنها بپرسد چه شد که این همه به سیاست علاقه مند شدید و چرا جنس علاقه ها حال و هوای دهه 60 را ندارد؟
فکر کنید او این همه ترویج ریا و دروغ و عطش رسیدن به قدرت را در لایه های مختلف ببیند با خود چه فکر میکند؟ این همه یقه بسته و جای مهر برای چیست؟
شاید احمد متوسلیان بعد از دیدن شرایط کشور و وضع زندگی مردم یک بلیط برگشت به لبنان بگیرد و به همانجا برود که بود.
__________________________
بیشتر بخوانید؛
*وزارت خارجه: 4 دیپلمات ایرانی ربوده شده اکنون در زندانهای رژیم صهیونیستی بسر میبرند
*سبیل و کراوات شهید زیر قیچی سانسور/ چرا دوست دارید شهدا دست نیافتنی باشند؟
*نگاه یک دهه شصتی به ایستاده در غبار/ فیلمی از یک زمینی آسمانی
شماها چه رویی دارید
کلا گیر دادی به یقه و جای مهر؟؟؟؟؟
مثلا الان اونا که ریش سه تیغ دارن و بدنشون پر از تتو و خالکوبی هست و همه غلطی می کنن خیلی حق به جانب هستن؟؟؟؟؟
احسنت