«از یک سو خارج از حلقهی شناخته شدهی موزهها در اکثر نقاط، این فضاها از نظر حفاظت و امنیت دچار بحراناند و از سوی دیگر سنجش موزههای موجود برای یکبار با هدف درآوردن نقاط ضعف و خطرِ امنیتی آنها میتواند موزهها را از بسیاری خطرهای بعدی محافظت کند.»
به گزارش ایسنا، دستکم از چهار ماه گذشته تا امروز کرونا نه تنها زنگِ خطرِ بزرگی برای جانِ انسانها بوده، بلکه خطرِ دستدرازی به بناهای تاریخی، تخریب یا آسیب وارد کردن به آنها نیز در طول این مدت، آنقدر رشد داشته و حتی به عنوان یک هشدار مطرح شده که امروز دیگر توجه همهی متولیان فرهنگی را میطلبد، چه تخریب بنایی تاریخی در قرنطینگی کرونا و چه سرقت از موزهها که همان خلوتی موزهها عامل طبیعی آن است.
اتفاقهایی که به یک تحلیل همهجانبه برای برطرف کردن روزنههای نفوذِ آسیب به بناهای تاریخی نیاز دارد و نشان میدهد یک اتفاق هر چند کوچک در یک جامعهی محلی کوچکتر در پایتخت نیز این زنگ خطر را به گوش همه می رساند.
رضا دبیرینژاد - مدیر موزه ملی ملک – در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه شاید موزهای که امروز تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفته، تا قبل از این رخداد، زیاد در فضای موزهای مورد توجه نبوده یا اصلا به آن توجهی نمیشده است، ادامه میدهد: وقتی حرف از ۶۰۰ یا ۱۰۰۰ موزه در ایران میزنیم، متاسفانه آنها فقط معطوف میشوند به چند موزه اصلی یعنی در نهایت ۲۰ موزه حساس و از سوی دیگر درصد بالایی از آنها نامهای غیرآشنا یا ناشناختهای هستند دور از دید که کمتر به عنوان موزه شناخته شدهاند.
وی با اشاره به شعارهایی که در طول چند سال گذشته برای ایجاد یک موزه در یک هفته مطرح میشوند، میافزاید: واقعیت این است در جامعهای که تا این اندازه به آمارها بسنده میشود، باید به همه موزهها توجه کنیم، وقتی نگران بحث استاندارد و حفاظت از موزهها هستیم باید یادمان باشد مجموعه میراثهای ما، میراثهایی هستند که در همه موزهها قرار داده شدهاند.
مدیر موزه ملی ملک ادامه میدهد: نمی توان به راحتی این طور برداشت کرد که فقط خوشحال باشیم تعداد موزهها در آمارها میآیند و فقط به لحظهی گشایش آنها توجه کنیم و با صدور یک مجوز، موزهای افتتاح شود. از سوی دیگر اگر قرار به این اتفاق باشد، بخشی وظیفه نهادهای مرجع مانند اداره کل موزههاست که نقش نظارتی باید داشته باشند.
او نمونهی این نقش نظارتی را عملکرد سازمان آتشنشانی برای مراکز و ساختمانها تعریف میکند و ادامه میدهد: این عملکرد را میتوان به هشدارهای آتشنشانها دربارهی وضعیت استانداردهای ساختمانی یا اداره برق یا حتی معاونت مطبوعاتی و یا خانهی مطبوعات که نقشِ استانداردی دارند، تعمیم داد.
دبیرینژاد تاکید میکند: نهادهای مرجع مانند اداره کل موزهها یا وزارتخانه میراث فرهنگی در معنای نقش حاکمیتیِ خود، یا نهادهای دیگر مانند ادارات مستقر در شهرداری تهران، نباید به موزهها فقط به عنوان یک مکان یا بخش خروجی و درآمدی و گشایشی نگاه کنند، چون ایجاد هر موزه، ایجاد مسوولیتهایی چند جانبه است.
او با بیان اینکه به نظر می آید برخورد با موزهها در طول سالهای گذشته تقلیل پیدا کرده است، ادامه میدهد: متاسفانه نگاهمان نسبت به ایجاد استانداردها به شدت کاهش پیدا کرده و فقط به پوست ظاهری آن توجه میکنیم. به همین دلیل نیز سطح استاندارد حفاظتی در همه موزهها تقلیل یافته است. در واقع هر قدر تلاش کردیم تا به وضعیت موزهها و استانداردها بیشتر توجه کنیم، میزان توجهمان کمتر شده است.
وی با تاکید بر اینکه در حال حاضر به بهانههایی چون مشکلات و بحرانِ مالی و نبود امکانات، امروز بسیاری از موزهها استانداردهای لازم از دوربینهای مداربسته تا آلارمهای امنیتی را ندارند، میافزاید: حتی گاهی اوقات باید پرسید که اتفاقات در حال رخ دادن، از منظر آتشنشانی و حفاظتی نیز بسیار جدی هستند.
این موزهدار با اشاره به تذکرهای مطرح شده در موزههای دنیا برای ایجاد استانداردهای لازم بعد از وقوع آتشسوزی در دو موزهی مختلف در جهان؛ به اتفاقات مشابه رخداده در برخی از بناهای تاریخی در کشور نیز اشاره میکند و میگوید: نخست باید این مطلب را بررسی کرد که چقدر به تناسبِ استانداردها، موزهها و فضاهای کنونی را بررسی کردهایم.
او تاکید میکند: وقتی به موزههای میراث فرهنگی توجه میشود، کمتر موزههای خارج از موارد مطرح و نامآشنا زیر ذرهبین قرار گرفته و ارزیابی میشوند، که فقط همان موزهها تلاش میکنند تا کیفیت خود را بالا ببرند، به همین دلیل به نظر میآید دستکم خارج از حلقهی شناخته شده و مشهور موزهها در اکثر نقاط، از نظر حفاظت و امنیت دچار بحران هستیم.
دبیرینژاد با بیان اینکه از سوی دیگر در برخی از موزههای بزرگ با دستگاههای از کار افتاده امنیتی و کمبود موارد دیگر مواجهیم، اظهار میکند: هر سال به بهانه مشکلات مادی و موارد دیگر، این موزهها نیز به مرور از مرکز توجهها خارج میشوند یا کمتر به آنها اعتنا میشود.
وی با اشاره به بازتاب خبری ایجاد شده بعد از خبر سرقت از یک موزهی محلی در تهران، بیان میکند: واکنشها نشان داد که همهی موزهها مهم هستند، حتی موزههایی که شاید مانند موزه مردمشناسی آثارشان را بیشتر در سطح یک مانکن از لباس محلی یا آثاری نسبتا ارزشمند مانند وسایل زندگی میدانیم و به راحتی از کنار آنها میگذریم.
او با اشاره به کارکرد حمامها و خانههای تاریخی در چند سال گذشته که بعضا به عنوان «موزه مردمشناسی» با یکسری وسایلِ دمِ دستیِ زندگی فعالیت میکردند، میافزاید: واقعیت این است که به آن لایههای زیرین و دیگر در این نوع از موزهها توجه نمیشود.
این موزهدار با اشاره به برخورد و نگاهِ تکوجهی در زمانِ راهاندازی موزهها، ادامه میدهد: هنوز فکر میکنند به راحتی و با هر نگاه ساده یا قدیمی میتوان موزه راهاندازی کرد، در حالی که موزه یک امر چند جانبه و تخصصی است.
دبیرینژاد با تاکید بر اینکه هر اتفاقی تذکر بزرگتری را به دنبال دارد، بیان میکند: سرقت از یک موزهی محلی؛ تذکری بسیار جدی به همه موزههای کشور بود. از سوی دیگر باید این نکته را نیز در نظر گرفت که به همین نسبت این اتفاق را به بسیاری جاها میتوان تعمیم داد. که آیا به همین نسبت در دیگر موزههای کشور، میتوانند به راحتی تردد کرده یا به ویترینها دسترسی داشته باشند یا اصلا اتفاقاتی از جنس دیگر برای آنها رخ دهد؟
او ادامه میدهد: از این جهت بسیار جدی است که همه جوامع موزهداری ما این تلنگر را به خود بگیرند و جدیتر برخورد کنند، به ویژه در نهادهایی که موزه همه دغدغهی آنها نیست، مانند شهرداری که به دلیل مشکلاتِ موجود؛ دردِ موزه برای آنها، دست چندم محسوب میشود و به همین دلیل نیز میتواند گاهی اوقات از اولویت آنها خارج باشد؛ در نتیجه وقتی خود موزه از این اولویت خارج میشود، توجه به مسایل استاندارد موزهای در مرحلهی بعدی بسیار ضعیفتر میشود.
او تاکید میکند: در این شرایط به نظر میآید این که همه نهادها مانند شهرداریها با همتِ خود موزههایی در بناهای تاریخی در اختیار خود ایجاد کردند، عملی بسیار خوب است، این که مراکز ما چند منظوره باشند و خانههای تاریخی به نام موزهها احیا شوند، نیز کار خوبی است یا اینکه در چنین مواقعی تلاشهایی انجام شده باید یک کار جدیتر رخ دهد.
مدیر موزه ملی ملک، با تاکید بر لزومِ سنجش موزههای موجود دستکم برای یکبار با هدف درآوردن نقاط ضعف و خطرِ امنیتی آنها، ادامه میدهد: حتی درجهبندی موزهها میتواند اتفاقی مناسب برای بررسی آنها باشد.
او با طرحِ این پیشنهاد که همهی نهادها با همکاری اداره کل موزهها، این فضاهای فرهنگی تاریخی را از نظر بحران امنیتی درجهبندی کنند، ادامه میدهد: باید بگویند کدام موزهها امن و کدام موزهها در معرض خطر هستند و حتی یک آلارم جدی به همه متولیان داده شود. اگر این درجهبندی انجام شود اداره کل موزهها میتواند با اشاره به تذکر مطرح شدهی خود از سازمانهای متولی و حامی این امر بخواهد تا بارِ دیگر علاوه بر بازنگری در استاندارهای موزهای این بحث را به صورت جدی دنبال کنند.
دبیرینژاد تاکید میکند: یادمان باشد که اکنون بسیاری از نهادها مانند شهرداریها به دلیل نقش اجتماعی که دارند، ممکن است بسیاری از موزههای خود را واگذار کنند یا در کنار آن بخواهند بهرهبرداریهای رفاهی و درآمدزایی نیز داشته باشند، بنابراین اگر این بهرهبرداریها و کارهای چند منظوره با سنجش جدی آن اتفاق نیفتد، خود میتواند موزهها را در معرض خطر قرار دهد.