بر اثر بیابانزایی و خشکسالی، در هر سال ۱۲ میلیون هکتار (۲۳ هکتار در دقیقه)، از اراضی کره زمین از دست میرود و ۵۲ درصد از زمینهای مورد استفاده کشاورزی تحت تأثیر تخریب خاک قرار میگیرد.
به گزارش ایرنا، بیابانزایی یکی از مهمترین بحرانهای امروز جهان است و بعد از دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین به عنوان سومین چالش مهم جامعه جهانی در قرن ۲۱ محسوب میشود. امروزه شرایط اقلیمی و توسعه نامتوازن و خارج از تحمل منابع طبیعی و محیطزیست، بسیاری از نقاط کشور را با تهدیدهای زیستی و اجتماعی- اقتصادی رو به رو کرده است. از این نظر میتوان گفت که امروزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور شرایط نگران کنندهای دارد.
خشکیدگی جنگلهای بلوط در غرب کشور و جنگلهای شمشاد در شمال، پدیده فرسایش بادی و ریزگردها از نواحی جنوب شرق کشور تا مناطق جنوب و جنوب غرب و مناطق داخلی، شور شدن خاک و همچنین بحران منابع آب (سطحی، زیرزمینی و آلودگی رودخانهها) مشکلات متعددی را برای ساکنان این سرزمین به وجود آورده است. همه این موارد نشانههایی از تشدید پدیده خطرناک بیابانزایی در کشور است.
بیابانزایی یکی از مهمترین بحرانهای امروز جهان است
در حال حاضر پدیده بیابانزایی در کشور رو به گسترش است. وجود ریزگردها در اکثر شهرها و استانهای کشور نشان از بحرانی شدن این پدیده طبیعی دارد. در شرایط گرم و خشک ایران، خشکی و محدودیت جزء لاینفک ویژگیهای جغرافیایی طبیعی کشور است. درک و شناخت دقیق، بهنگام و مستمر فرایندهای موجود خشکسالی، سازش با فرایندهای طبیعی پدیدآورنده خشکسالی،کنترل و مدیریت آن، پیشگیری و مهار فرایندهای انسانساز خشکسالی از راهکارهای مؤثر در کاهش آثار پدیده خشکسالی در کشور است. میزان پایین بارندگی، زمینه را برای ظهور خشکسالیهای دورهای فراهم کرده است که خود نقش بسیار مؤثری در گسترش پدیده بیابانزایی داشته است.
بر اثر بیابانزایی و خشکسالی هر سال ۱۲ میلیون هکتار (۲۳ هکتار در دقیقه)، از اراضی کره زمین از دست میرود و ۵۲ درصد از زمینهای مورد استفاده کشاورزی تحت تأثیر تخریب خاک قرار میگیرد. بیابانزایی عقوبت فشار بیش از حد بر زمین است. تظاهرات این پدیده سیمایی واحد و یکسان ندارد و به اشکال، ابعاد و کیفیتهای مختلفی رخ میدهد و سرانجام آن نیز نابودی جوامع گیاهی و جانوری، تخریب منابع آب و خاک، بر هم خورن تعادل بوم سازگانها، نابودی چشماندازها و زوال تنوع زیستی است. به همه این موارد باید تبعات ناگزیر و فاجعهآمیز در قلمرو اقتصاد، جامعه و فرهنگ را نیز اضافه کرد.
بیابانزایی و تخریب سرزمین چرخهای معیوب از معضلات زیست محیطی را ایجاد میکند
بیابانزایی را میتوان به یک بیماری پوستی تشبیه نمود. تخریب سرزمین مانند لکههای بیماری پوستی میتوانند که در هر جا ظاهر شوند. این پدیده گاهی در مناطقی اتفاق میافتد که هزاران کیلومتر با نزدیکترین بیابان فاصله دارند، این مناطق تخریبیافته به تدریج گسترش یافته و با پیوستن به یکدیگر میتوانند سطح وسیعی از مناطق شبه بیابانی را ایجاد نمایند. بیابانزایی و تخریب سرزمین چرخهای معیوب از معضلات زیست محیطی را ایجاد کرده و میتواند باعث تشدید روند تخریب شود. چالشهای اقتصادی- اجتماعی و بحرانهای سیاسی، بخشی از تبعات تخریب سرزمین قلمداد میشود، که در نهایت میتواند افزایش خطر آسیبپذیری جوامع تحت تاثیر را در پی داشته باشد.
بیابانزایی به مرور با تغییرات منفی محیط زیستی آشکار میشود، از این رو پیوندی بین تغییرات محیطزیستی و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و همچنین جمعیتی وجود دارد. از این نظر میتوان گفت بیابانزایی به برخی از مفاهیم امنیتی از جمله امنیت سلامت،معیشت، ملی، اجتماعی و حتی امنیت بینالمللی گره خورده است.
در زمینه بیابانزایی جدا ساختن سهم تأثیرات موجود بین عوامل انسانی و اقلیمی فوقالعاده مشکل است. اما رابطه متقابل ناهنجاریهای آب و هوایی و اثر عامل انسانی وقوع پدیده بیابانزایی را شدت بخشیده و باعث افزایش روند آن شده است. خشکسالی اغلب به وخیمتر شدن روند بیابانزایی و تخریب سرزمین و به تبع آن بروز فجایع حاصل از آنها منجر میشود، اما چهار فعالیت از فعالیتهای انسانی نیز میتوانند تبعات بسیار سریع و آنی در ایجاد و تشدید بیابانزایی داشته باشند؛ بهرهبرداری بیش از حد خاک به واسطه فعالیتهای کشاورزی، چرای بیش از حد دام که زمینهساز فقر پوشش گیاهی و بیدفاع شدن زمین در برابر فرسایش است، قطع درختان و جنگلزدایی که باعث عریانی خاک در برابر عوامل جوی میشود و در پایان، آبیاری و زهکشی نامناسب که به شوریزایی منجر میشود.
با شناخت استعدادها و تواناییهای قابل بهرهبرداری از بیابانها، میتوان آن را به درستی مدیریت کرد
اگرچه بیابانها برای زندگی بشر مشکلات زیادی را در پی دارند و محیط آنها بسیار شکننده است، اما در عین حال دارای مزایا و ویژگیهای مفید زیادی هستند بهخصوص امروزه که جهان با مشکل کمبود زمین و ذخایر انرژی رو به رو است. وقتی سخن از احیاء مناطق خشک و بیابانی به میان میآید باید علاوه بر کاشت درخت، با راهکارهایی فشار بر اراضی طبیعی را نیز کاهش داد. بنابراین با شناخت استعدادها و تواناییهای قابل بهرهبرداری این مناطق، میتوان آن را به درستی مدیریت کرد.
از جمله این موارد میتوان به اکوتوریسم بیابان و جاذبههای طبیعی آن، ژئوتوریسم، حفظ منابع طبیعی بیابان، آب انبارها، کاروانسراها و بادگیرها به صورت مناطق حفاظت شده، برگزاری مسابقات تفریحی و ورزشی در قالب توریسم ورزشی، انرژیهای نو از قبیل انرژی خورشیدی، انرژی بادی، انرژی زمین گرمایی، انرژی بیوگاز و همچنین صنایع استخراجی از قبیل نمک طعام، کلرور پتاسیم، گوگرد و... اشاره کرد که تمامی این موارد با برنامهریزی صحیح و مدیریت مناسب تاثیر به سزایی بر اشتغال مناطق بیابانی و کاهش فقر و بهبود اوضاع معیشتی در این مناطق دارد.
منابع:
*خسروشاهی، م. (۱۳۹۶). «تشدید و تهدید خطر بیابانزایی در ایران از منظر آب». نشریه طبیعت ایران. شماره ۳. صص: ۶-۱۳.
*ذ، ا و ع، ر. (۱۳۹۱). «مقابله با بیابانزایی با تأکید بر توانایی مناطق بیابانی (مطالعه موردی: استان اصفهان)».نشریه محیط شناسی. شماره ۳ .صص: ۱۶۴-۱۵۵.
*جعفریان، و و دیگران. (۱۳۹۰). «مهار بیابانزایی». سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور وزارت جهاد کشاورزی. صص: ۳۹-۵.
*نگارش،ح و دیگران.(۱۳۹۰).«تجزیه و تحلیل ناهنجاریهای اقلیمی موثر بر فرایند بیابانزایی در منطقه خضرآباد یزد». شماره ۳. صص: ۶۹-۴۳.