عصر ایران؛ مبینا محمدی - چند ماه سخت کاری، گذراندن چند امتحان سنگین، تمام کردن یک رابطه ی عذاب آور، پایان رساندن یک پروژه ی طولانی و مواردی از این دست برای همه ی ما رخ داده است؛ دوره ای که سخت تلاش می کنیم یا به شدت تحت فشار روانی هستیم؛ پس هم جسمی و هم روحی خسته خواهیم شد.
نکته اما اینجاست که اکثر ما، از خودمان تصور ماشینی داریم که توانایی کار بی وقفه را دارد و شاید لزومی به تجدید قوا نباشد. همین است که سال ها و سال ها بی وقفه کار می کنیم و یادمان می رود در گذر زمان فرسوده تر می شویم و بازدهی مان افت می کند.\
اما راهکار چیست؟!
پیشنهاد می کنم هر از چند گاهی خصوصا بعد از روزهای سخت و سنگین حتما اوقاتی را به خود اختصاص دهید و به دور از فشار، فعالیت هایی را که خودتان از آن لذت می برید در محیط مطلوب تان بگذرانید: خواه یک سفر آخر هفته باشد، یک پیاده روی طولانی، یک دورهمی دوستانه، رفتن به پارک با خانواده، غذاخوردن در رستوران مورد علاقه یا هر کاری که حال تان را بهتر می کند مخصوصا اگر مدت هاست که به دلیل مشغله ی تان قادر به انجامش نبودید.
قبول کنید اگر این استراحت ها را به خود ندهید، مثل چوب بری عمل خواهید کرد که در حال تبر زدن به درختان است و قصد قطع کردن آنها را دارد اما به بهانه ی از دست دادن زمان تبرش را تیز نمی کند!
حساب کنید که با تبر کُند چقدر کمتر می تواند درخت ها را ببرد! این در حالی است که اگر هر از چندگاهی تبر تیز کند میتواند حتی با انرژی کمتر مقدار بیشتری چوب به دست آورد.
حتی پیشنهاد می کنم با "منِ وجودی" تان گاه به گاه حرف بزنید؛ با او دوست باشید. هیچ ایرادی ندارد اگر با خودتان بیرون بروید و سعی کنید آنچه او می خواهد را انجام بدهید و آرامش کنید. قطعا اگر شما وجود نداشته نباشید کسی نخواهد بود که کار کند، وارد رابطه ای شود، درس بخواند یا حتی قدم از قدم بر دارد؛ پس پیش و بیش از هر چیز خودتان را از یاد نبرید چرا که خودتان تنها سرمایه ی حقیقی خودتان هستید و بدون خودتان قادر به انجام هیچ کاری نخواهید بود. آنگاه می توانید دل تان را قرص کنید که با خودتان تنها نخواهید بود و محکم تر از گذشته ادامه خواهید داد!
از همین نویسنده:
*کنترل گری و باج گیری عاطفی: عاشق هستید یا مالک؟!
*«چرا» یا «چگونه»؟ / واکاوی علل ناتمام ماندن تصمیمات و برنامه های زندگی ما
*موفقیت را چگونه معنا می کنید؟
*بعد از قرنطینه چه تغییری می کنیم؟!
*قرنطینه ذهن
واقعیت این است که ما اغلب مواقع خودمان را فراموش می کنیم و این عمیق ترین نوع فراموشی است که سایه بر همه ساحت های دیگر زندگی مان می اندازد.
تلنگری نیک و به جا بود سرکار خانم محمدی.
سپاس
ولی چرا اینقدر زندگی، کار، ازدواج، خونه سخت شده؟ خیلی سخته انصاف بدید.
خوشا به حال گذشتگان.
حالا نمیشد با تبر به جون درختها نیفتیم ؟