یک پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی گفت: حکیم عمرخیام در مقایسه با شاعران شاخص دیگر ایران مانند حافظ، سعدی و فردوسی در بین غربیها شناختهشدهتر است.
فرزاد قائمی در گفتوگو با ایسنا درخصوص تأثیر اشعار خیام در جهانی شدن شعر فارسی اظهار کرد: شخصیت خیام با شخصیت سایر شاعران و بزرگان اندیشه، فلسفه و تمدن ایرانی متفاوت است. خیام شخصیتی است که در جهانی شدن شعر فارسی، فرهنگ ایرانی و بر تفکر کلی بشر تأثیرگذار بودهاست؛ به همین دلیل باید وجود خیام را غنیمت شمرد و باید از ظرفیتهای شعر او برای جهانی شدن زبان و ادبیات فارسی، فرهنگ ایرانی و پیوندهای جدیدتر در این دوران استفاده کرد.
مرگاندیشی، لحظهگرایی و عصیانگری درخصوص مسائل کلیشهای مضامین اشعار خیام هستند
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان این که مضمون رباعیات خیام درخصوص سه موضوع قرار میگیرند، افزود: مرگاندیشی، لحظهگرایی و عصیانگری درخصوص مسائل کلیشهای مضامین اشعار خیام هستند که طبیعتاً پس از مرگاندیشی و در مقابل آن، لحظهگرایی، خوشباشی و غنیمت شمردن موهبتها و نعمتهای کوچک دنیا به وجود میآید. سومین مضمون که برایند دو مضمون قبل است، نگاه نقادانه به همه چیز است. نوعی عصیان و اعتراض نسبت به تمام افکار پذیرفتهشده افرادی که در یک اجتماع با خیام قرار گرفتهاند و او به دلیل تفکر نوین، درک، دانش و حکمت فراتری که در مقایسه با سایر افراد روزگار خود داشتهاست، به همه چیز شک کرده و آنها را به چالش میکشد.
قائمی خاطرنشان کرد: در حقیقت این شک وچالشها طوری نبودهاست که تمام اصول مهم عقیدتی جامعه را زیر سوال ببرد اما سئوالات بسیار جدی مطرح میکند و ذهن مخاطب را به چالش میکشد. به طور کلی خیام، نسبت به مسائل کلیشهای که در ذهن عوام رسوخ کرده، رویکردی عصیانگر و لبریز از شک دارد.
قرابت مضامین رباعیات خیام با دیدگاه غربیها، دلیل شهرت اشعار او است
وی تشریح کرد: این نگاه، به فرهنگ و نگاه غربیها به زندگی نزدیک است؛ زیرا بعد از رنسانس به دلیل فاصلهای که از سلطه سنگین کلیسا در قرون وسطی که اجازه تفکر را از افراد سلب کردهبود؛ به وجود آمد، اولین نکتهای که به آن توجه کرد دیدن زیباییهای زندگی و استفاده از ظرفیت دنیا برای زندگی است. اشعار خیام نیز چنین مضمونی را بیان میکند؛ این نوع نگرش برای جامعه غربی بعد از رنسانس مانند کیمیا تأثیرگذار بوده و به همین دلیل غربیها از شعرهای خیام، شاعری که از شرق آمدهبود، استقبال کردند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: غیاثالدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری، براساس قدیمیترین منابع ما مانند چهارمقاله عروضی سمرقندی نام اصلی او خیامی نیشابوری بوده و پس از آن به خیام نیشابوری مشهور شدهاست. خیام دانشمندی فیلسوف، ریاضیدان و منجم بودهاست؛ در حقیقت تقویم جلالی را که مبنای مهم بشر برای درک تحول عظیم تقویم امروزی است را به او نسبت میدهند.
قائمی عنوان کرد: حکیم عمر خیام علاوه بر اینها رباعیسرا نیز بوده و در عصر سلجوقی و در دوره اوج نیشابور کهن و زمانی که نیشابوریکی از بزرگترین شهرهای جهان بودهاست؛ در این شهر زندگی میکردهاست. اما متأسفانه در اوایل سده هفتم به دلیل حمله مغول نیشابور کاملا ویران شد.
وی اضافه کرد: از لقبهایی که به خیام نسبت دادهاند میتوان لقب «استاد» و «حجةالحق» را نام برد. امروزه خیام بیشتر به دلیل رباعیاتی که از او باقیمانده و یا به او نسبت میدهند، شناخته شده و شهرت جهانی یافتهاست. اما در گذشته او را بیشتر به دلیل آثار دیگری مانند تفسیرات نجومی، فلسفه و ریاضیات میشناختهاند.
شهرت رباعیات عمرخیام نیشابوری در ایران، پس از جهانی شدن آن اتفاق افتاد
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: نکته قابل توجهی که درخصوص رباعیات خیام وجود دارد این است که اشعار او ابتدا در جهان و پس از آن در ایران شهرت یافتهاست. به طوری که در منابع قدیم شعر فارسی که از آنها به عنوان تذکرةالشعرا یاد میکنیم؛ در هیچ قسمتی از آن کتابها از شاعری به نام خیام یاد نشدهاست و بیشتر در کتابهای فلسفه و نجوم، نام خیام برده شدهاست.
قائمی خاطرنشان کرد: چهارمقاله نظامی عروضی درخصوص موضوعات مختلف نجوم، طب، دبیری و شعر نوشته شدهاست؛ در مقاله نجوم آن به خیام اشاره شدهاست. در برخی از کتابها نیز مانند کتاب مرصادالعباد، نسبت به رباعیهای خیام نقد شده است. به هر حال با وجود اینکه رباعیات خیام همیشه محبوب بوده و خوانده میشدهاست، بنا به دلایلی قبل از دوره معاصر، جایگاه و اهمیت آنها به ویژه در قشر و طبقه عام ایران شناختهشده و مشهور نبودهاست.
وی ادامه داد: ادوارد فیتزجرالد در سده نوزدهم، نخستین فردی است که رباعیات خیام را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست. او این ترجمه را به صورت آزاد انجام داده و به عنوان رهآوردی از شرق به غرب برده است. این رباعیات ابتدا در اروپا و سپس در آمریکا عالمگیر شده و در بین مردم بسیار محبوب و مشهور شدند. به طوری که خیام در مقایسه با شاعران شاخص دیگر ایران مانند حافظ، سعدی و فردوسی در بین غربیها شناختهشدهتر است.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی اضافه کرد: به این ترتیب این اتفاقات باعث شدند، در دوره اخیر پژوهشگران ایرانی و علاقهمندان به شعر فارسی با دقت و توجه بیشتری به رباعیات خیام نگاه کنند و متوجه شوند که این رباعیات درکنار کمیت کم و زبان ساده و بیپیرایه، نکات و ظرایف فکری و اندیشهای عمیقی دارند.
قائمی با بیان این که امروزه در ایران و جهان وجه شاعری خیام که در گذشته نادیده و مهجور بودهاست؛ بیشتر مشهور و شناختهشده است، اظهار کرد: اما نادیده گرفتن وجوه دیگر عمرخیام مانند ریاضیات، گاهشماری، نجوم و ... در تحلیل شخصیت او، ما را در شناخت شخصیت پیچیده خیام نیشابوری، به نتایج ناقص و ضعیفی میرساند.
وی تصریح کرد: داستانهایی که درباره زندگی عمرخیام گفته شدهمیشود، بیشتر افسانه است و منابع و اطلاعات ما در این خصوص بسیار اندک است. اولین منبع چهارمقاله نظامی عروضی بودهاست و پس از آن «ابوالعلی بیهقی» در سال 956 قمری در کتاب «تاریخالحکما» از خیام یاد کردهاست. بیهقی همدوره خیام بوده، او را از نزدیک دیده و از خیام نیشابوری به عنوان «استاد» یاد کردهاست.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: در متون جدیدتر نیز از حکیم عمرخیام با واسطههایی نقل کردهاند؛ در قرن ششم افرادی مانند زمخشری، عبدالرحمن خازنی، عمادالدین کاتب اصفهانی و ... از خیام به نیکی یاد کردهاند، اما شخصی مانند نجمالدین رازی در سال 619 هجری قمری و در کتاب مرصادالعباد از خیام انتقاد کردهاست. در کنار دیدگاههای تحسینآمیز، افرادی مثل نجمالدین رازی نیز بودهاند که پیام خیام را درست درک نکردهاند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تشریح کرد: خیامپژوهی با روش مدرن خود در ایران عمرچندانی ندارد. اما پژوهشهایی که در دوران معاصر و متمرکز بر شعر خیام صورت گرفتهاست، با پژوهش «صادق هدایت» آغاز میشود. صادق هدایت از نظر شخصیتی، فکری و ایدئولوژیک بین خود و خیام نسبتی احساس میکرد؛ به طوری که ابتدا مقدمهای درخصوص این شاعر نوشته و پس از آن اشعار مکتوب خیام را تفکیک کرده و تحت عنوان کتاب «ترانههای خیام» منتشر کردهاست.
قائمی افزود: ما درخصوص رباعیاتی که به خیام نسبت داده میشود، اطلاعات کمی داریم. کمتر از 20 رباعی منسوب به خیام در اسناد معتبر قدیمی ذکر شدهاست و بقیه رباعیات در منابع بعد از آن به دست ما رسیدهاست؛ لذا تصمیمگیری و قضاوت درخصوص اینکه کدام رباعی قطعا سروه خیام است و کدام رباعی به او منسوب شدهاست کار بسیار سختی است.
وی ادامه داد: به هرحال هر رباعی که به عمر خیام نیشابوری منسوب شدهاست، حتی اگر سروده او نباشد، در فضای فکری و ذهنی نزدیک به خیام سروه شدهاست. به طوری که میتوان آنها را رباعیهای خیامانه نامید و به این ترتیب وجود این رباعیها خیلی هم نگرانکننده نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: پس از «صادق هدایت»، «محمدعلی فروغی» و «قاسم غنی» پژوهش و تصحیحی در مورد رباعیات خیام انجام دادهاند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: صادق هدایت، مقدمه علمیتر و عاقلانهتری داشته و دقیقتر انجام شدهاست. فروغی و غنی در این کتاب از بین رباعیاتی که به حکیم عمرخیام نسبت داده شدهاست، 187 رباعی را به عنوان رباعی اصیل تشخیص دادهاند.
قائمی خاطرنشان کرد: آنها همچنین در مقدمه کتاب، دیدگاه افرادی مانند «نجمالدین رازی» که رباعیات خیام را زیر سوال برده و حتی حکم به تکفیر او داده بودند، نقد کردهاند و به دینداری و شگفتی او از معماهای هستی تکیه کردهاند، به طوری که خیامپژوهی پس از این کتاب با فراغت بیشتری رشد یافتهاست.
وی اضافه کرد: پس از آنها «علی دشتی» کتاب «دمی با خیام» و «محمدمهدی فولادوند» کتاب «خیامشناسی» را نوشته، تحقیقهای فراوانی انجام داده و حوزه خیامشناسی را ایجاد کردند. بعد از آنها «اسماعیل یکانی» کتاب «عمرخیام، نادره ایام»، «امیر ذکاوتی قرهقزلو» کتابهایی درخصوص تحلیل خیام و سایر نویسندگان کتابهای بسیار دیگری در این خصوص نوشتهاند.