ارتباط، امری گریز ناپذیری است که در دوره های مختلف زندگی بشر همواره از نیازهای اولیه به حساب می آمده است. برقراری ارتباط اولین ضرورت زندگی اجتماعی است و می توان گفت کلیه اجزای جهان خواسته یا ناخواسته با هم ارتباط دارند و برای برآورده شدن نیازهای روزمره خود باهم در ارتباط هستند.
بنابر تعریف پدر علم ارتباطات، دکتر معتمدنژاد، ارتباطات همیشه بر اراده قانع کردن، انتظار توزیع یا تقسیم داشتن و ضرورت با هم زندگی کردن، استوار است و به همین لحاظ، سه بعد خاص، شامل: انتقال، اشتراک و تبادل نظر را در بر دارد.
باید در نظر داشت که در عصر حاضر، اطلاع دادن برای ارتباط داشتن کافی نیست. زیرا استفاده از اطلاعات و به عبارت دیگر، درک پیامهای ارتباطی، از شناخت ارتباطات، که ضرورتاً وجود رابطه با دیگری، یعنی دریافتکننده پیام را ایجاب میکند، آسانتر است. در حال حاضر، «ارتباطات» زمینهساز فعالیتهای بسیار پر اهمیتی است.
ارتباطات، امروزه در زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و... زندگی بشر نقش بسزایی دارد و شاید بتوان گفت هیچ عرصه ای بدون ارتباطات معنا ندارد. ارتباطات، فرد را از انزوا به جامعه می آورد و زمینه ساز برآورده شدن نیازهای فرد می شود.
در بحث ارتباطات میان فردی نیز، ارتباط موثر در واقع لازمه رشد اجتماعی است. افراد می خواهند از ارتباطات خود به نتیجه ای برسند. همین هدفمندی است که نیروی محرکه ارتباط انسانی را افزایش می دهد و به تبادل نظر ختم می شود. در امتداد نیاز اولیه به ارتباطات، دیجیتالی شدن ارتباطات نیز مردم را به برقراری ارتباط جهانی، بیش از پیش ترغیب کرده است. رشد روزافزون تکنولوژی و گسترش ابزارهای نوین ارتباطی، فاصله ها را محدود کرده و تعامل و ارتباط آنی را مهیا ساخته است. مرزهای ارتباطات هر روز گسترده تر می شود به طوری که بعد مکانی ماهیت خود را در ارتباط از دست داده است.
در دنیای مدرن که افراد در رسانه ها غرق شده و به اصطلاح «رسانه ای شده» اند ارتباطات هر فرد در واقع مهمترین سرمایه اوست که با به اوج رسیدن تنوع رسانه ها و امکان انتخاب حداکثری برای مخاطب، کسب این سرمایه به مراتب آسان تر از گذشته شده است.
ارتباطات، هم از منظر داشتن اطلاعات، سرمایه آور است و هم از منظر رشد دایره روابط انسانی. زیرا فرد میتواند بخش قابل ملاحظه ای از نیازهایش را بوسیله ارتباط با افراد دارای توانایی در سایر حیطه ها، برطرف سازد.
نکته ای که در این میان حائز اهمیت و می توان گفت حتی مهمتر از دسترسی به رسانه ها و ایجاد ارتباط است، نحوه مواجهه مخاطب با رسانه ها و سواد استفاده از آنهاست که به تشخصی سره از ناسره و رسانه از رسانه نما کمک شایان توجهی می کند.
امید است در دنیای مدرن و ارتباطاتی شده امروز، علاوه بر استفاده صحیح و بهره گیری مناسب از رسانه های مدرن و سنتی، مخاطبان سواد مواجهه و توان گزینش از میان رسانه های متعدد را نیز داشته باشند.