عصرایران؛ احسان محمدی- چند قرن پیش قدرت در «زمین» بود. هر کس زمین داشت سودش تضمین شده بود، بعد حرکت به سمت کارخانه و شرکتها متداول شد، اینکه سهم بخرند و شریک شوند و حالا دنیا دارد به سمت بازار اطلاعات حرکت میکند. یعنی گذر از ابزار به سمت دانش. اینجا البته هنوز زمین به شدت سودآور است.
اما چرا فوتبال در ایران و خاورمیانه این همه جذابیت دارد که همه دوست دارند در آن سرمایهگذاری کنند؟ به غیر از شیوخ کشورهای عربی که اشتهای سیریناپذیری برای خریدن باشگاههای بزرگ دارند در ایران هم علیرغم اینکه همه به زیانده بودن باشگاههای فوتبال اذعان دارند باز برای نزدیک شدن به یک باشگاه سر و دست میشکنند. آیا همه چیز در عشق به کشور و میهن و خدمت خلاصه میشود؟
اگر کسی عاشق خدمت باشد حوزههای دیگری هست که اتفاقاً به خواست پروردگار برای کاستن از رنج بندگان هم نزدیکترند اما فوتبال در ایران یک سکوی پرش فوقالعاده برای به دست آوردن شهرت و البته یک اسید برای شستن آلودگی از پول است.
عموم آنها که در این حوزه پول ریختهاند و به عابر بانک و پدر پولدار شهرت یافتهاند میگویند که ضرر کردهاند و با انبوهی از بدهیهای پیشینیان و هتلداران و شکایت بازیکنان و مربیان مواجه شدهاند اما همان افراد دوباره برای بازگشت به صحنه تقلا میکنند. کدام آدم عاقل برای دور ریختن پولش این همه تلاش میکند؟
لابد در این عرصه یک وسوسه و منفعتی هست که ما از آن خبر نداریم. آدمها ممکن است از «خون» بگذرند اما بعید است هیچوقت حتی تا چند نسل بعدتر از خیر پولی که به کسی قرض دادهاند بگذرند. پول آسان به دست نمیآید برای همین صاحب آن به راحتی آتشاش نمیزند اما تقریباً همه آنها که در فوتبال ایرانی سرمایهگذاری کردهاند به دیگران توصیه میکنند که این کار را نکنید!
آیا فوتبال ایرانی وقتی با حمایت هواداران همراه باشد نوعی مصونیت برای سرمایهگذار ایجاد میکند که بتواند پولشویی کند؟ این اتهام است یا یک واقعیت که کمتر کسی دوست دارد در مورد آن حرف بزند و دادگاه متخلفان را آرزو کند؟
برای بسیاری از هواداران فرقی نمیکند که حامی مالی باشگاه یا مدیرعامل رومن ابراهیموویچ باشد یا حسین هدایتی، آنها پیروزی و جام میخواهند. کسی که آنقدر پول داشته باشد تا در فصل نقل و انتقالات ستارهها را صید کند و اگر کسی شکایتی دارد فوری پول را به حسابش بریزد و حاشیهها را بخواباند. در چنین فضایی حتی علی فتح اللهزاده وعده داد لیونل مسی را به استقلال می آورد.
شیوخ کشورهای عربی میتوانند با تکیه بر چاههای نفت و گاز و سرمایهگذاریهای حوزه گردشگری به منظور بهرهگیری از قدرت نرم برای تغییر چهره کشورهای خود نزد جهانیان، در زمینهای فوتبال دلار بریزند اما سرمایهگذارهای ایرانی با چه پشتوانهای و به چه نیتی در یک بازار محلی پول میریزند؟ چرا یک نفر باید پولهایش را آتش بزند؟
به مدیرعاملها، اعضای هیات مدیره و حامیان مالی پیدا و پنهان باشگاههای بزرگ در بیست سال اخیر نگاه کنید، به تقلا و تلاششان برای حفظ کرسی و جنگیدن با رقیبان، شما باور میکنید همه آنها صرفاً به عشق هوادار و خدمت به کشور این طور سرمایهاش را حراج میکند؟