عصر ایران؛ جعفر محمدی - ما به زودی خواهیم مُرد! کدام مان؟ نمی دانم؛ اما از میان ما، تعدادی خواهند رفت؛ شاید من، شاید تو، شاید هم دیگری... .
کرونا ما را خوب می شناسد، می داند از بین همه اندام های داخلی، کجا باید برود و چگونه سلول هایمان را به گروگان بگیرد و نفس مان را بند بیاورد.
در مقابل، ما هنوز این دشمن نامرئی را نمی شناسیم، نه خاستگاهش را می شناسیم، نه نحوه عملکردش را دقیقاً می دانیم، نه از آینده اش خبر داریم و نه حتی قرصی و شربتی برای مهارش سراغ داریم؛ سردرگم ایم به معنای واقعی کلمه.
تمام متخصصان می گویند تا زمانی که برابر این ویروس بی دفاع هستیم، باید خود را از آن پنهان کنیم، درست مانند شب ها و روزهای بمباران شهرها که چاره ای نداشتیم جز رفتن به پناهگاه و انتظار برای آژیر سفید.
مسأله اصلی اما این است: "ما کرونا را جدی نگرفته ایم ولی او ما را جدی گرفته است"؛ نشان به آن نشان که او همچنان ما را می کشد و ما همچنان "دچار ترددهای غیرضرور" هستیم.
نشان به آن نشان که وقتی دولت محدودیت های کسب و کارها و ترددها را برداشت، متوهم شدیم که کار کرونا تمام است و ریختیم توی خیابان ها و پارک ها و جاده ها.
نشان به آن نشان که وقتی چند روز محدود، گفتند که تعداد فوتی ها کم شده، کمتر ماسک زدیم و بیشتر به یکدیگر نزدیک شدیم.
کرونا ادامه دارد و با بی رحمی هم ادامه دارد؛ او هنوز دلش به رحم نیامده است. پس چند نکته را یادمان نرود تا نمیریم (به همین صراحت):
1 - کار ضروری را برای خودمان تعریف کنیم؛ ما دچار خودفریبی شده ایم؛ هر وقت هر کاری داریم بیرون می رویم و می گوییم کار ضروری داشتیم. از نظر من کار ضروری کاری است که اگر انجامش ندهیم دچار ضرر و خسران جدی می شویم. مثل حضور در سر کاری که معاش مان بدان وابسته است، موعد دادگاهی که باید در آن حاضر باشیم یا خرید حیاتی که باید انجام شود و امکان تهیه اینترنتی یا تلفنی اش نیست یا مراجعه به مطب و ... .
پس تا زمانی که واقعاً مجبور شویم از خانه بیرون نرویم (به معنای واقعی "مجبور" توجه کنیم).
بیرون از خانه واقعاً خطرناک است. اگر یکی دو ماه قبل، وقتی بیرون می رفتیم، ممکن بود با فردی ناقل کرونا مواجه شویم، امروز با فراگیری بیشتر این ویروس، حتماً با کرونایی هایی که حتی علامت هم ندارند، روبرو خواهیم شد. برخی تحقیقات بر آنند که در کل دنیا فقط 4 درصد کرونایی ها شناسایی شده اند و با این حساب، برآورد شده است که هم اکنون 2 میلیون ایرانی، درگیر درجاتی از کرونا هستند و قریب به اتفاق شان هم نمی دانند.
بنابراین، بیرون رفتن در روزهای جاری، خطرناک تر از قبل شده است؛ خیلی خطرناک تر!
2 - مجهز و محتاط بیرون برویم. ماسک و دستکش و همراه داشتن مایع ضدعفونی کننده یادمان نرود؛ این ها سلاح های ما در میدان جنگ با این دشمن نامرئی اند؛ چه کسی بی سلاح و سپر مقابل شمشیر دشمن می رود؟!
3 - تا جایی که ممکن است بیرون از خانه، از یکدیگر فاصله بگیریم، حدود 2 متر یا سه چهار قدم خودمان. موقع خرید، توی صف، در جلسات، موقع مراجعه به ادارات و... ؛ من این فاصله گذاری را "فاصله زندگی بخش" می خوانم. به همدیگر احترام بگذاریم و عجالتاً از هم فاصله بگیریم. قرار نیست همدیگر را به کشتن دهیم.
4 - نگذاریم آنچه از بیرون به خانه هایمان می آید، آلوده به ویروس باشد؛ بلافاصله بعد از ورود ضدعفونی شان کنیم.
(اینجا را ببینید)
5 - همچنان سیستم ایمنی بدن مان را تقویت کنیم. کرونا ضعیف کش است؛ قوی باشیم و امیدوار و کم نیاوریم... روزهای خوب سرانجام خواهند رسید.
بیشتر بخوانید:
در دوران جنگ جهانی اول ۵۰ درصد ایرانی ها مردند (بیشتر بخاطر اپیدمی بیماری ها)
آمار تلفات جاده ای ایران در سالهای قبل چقدر بوده است (متوسط ۲۰ هزار نفر کشته و چندین برابر معلول و زخمی)
اعداد کرونا به حدود ۵ هزار نفر رسیده است (واقعا جان یک انسان هم مهم است) این عدد واقعا بزرگ نیست پس چرا هراس در دل مردم وجود دارد ؟
نمیگویم کرونا جدی نیست ولی دیگه نه اینقدر
دولت اداره ها رو باز کرده هیچ رییس و مدیری ابلاغیه های مبنی بر حضور 1/3 و 2/3 را رعایت نمیکنند ... اعلام میشود بوستان ها و پارک ها باز است محدودیت های بین شهری برداشته شده است ... حالا ما سفر نمیریم اما با رییس بی فکر و خودخواهی که حتی حاضر به اعطای مرخصی نیست و میگوید اینهمه تو عید استراحت کردید چه بکنیم ؟
مطلب درست و به جایی است اما من نقش رسانه ملی را خیلی در این بیخیالی مردم پررنگ میبینم اینها مطالبی است که باید رسانه ملی برای مخاطبین خویش پخش کند اما متاسفانه با خبرهایی که اوضاع خوب شده ، کرئنا را شکست میدهیم و...مردم موضوع را جدی نمیگیرند
مگه زنده موندن یا مردن ما برا کسی هم فرق می کنه؟
از طرف دیگه نمیگن مردم چطور باید
مایحتاج روزانه مثل مواد غذایی رو بدون درآمد بخرن
چطور پول اب و برق و کرایه خونه رو بدن
چطور مخارج عزیزان بیمارشون رو تهیه کنن
چطور اقساطشون رو پرداخت کنن
مثلا" در اداره ما امروز ششم ارديبهشت است تقريبا" به كلي از كاركنان نفري يك ليتر الكل داده اند آنوقت به امثال من هيچ چيزي تعلق نگرفت. خودم دستكش ، الكل و ماسك را تامين مي كنم.