همانگونه که اعضای هیات مدیره کانون بازنشستگان تامین اجتماعی کشور میگویند این سازمان در پایان فروردین، احتمالاً حداقل ۶ هزار میلیارد تومان کسری خواهد داشت. در چنین شرایطی، یک کارگر بیکارشده که البته خوش شانس و در ظاهر مشمول بیمه بیکاری است، در عمل چند ماه باید درانتظار بماند تا نوبت به او برسد؟!
به گزارش ایلنا، جهان و تمام مولفههای اساسی آن در حال تغییرِ سیستماتیک است. «کرونا»، بلایی که به نظر میرسد از غیب نازل شده، چیدمان زندگی اجتماعی مردم جهان را بههم ریخته و در تمام میادین بزرگ جهان، برج وارههای وحشت برافراشته است. به نظر میرسد جدا از آسیبهای جبرانناپذیرِ انسانی کرونا و فقدان وحشتناک جانباختگان که با هیچ کمک و حمایتی پر نمیشود، در جهانِ پساکرونایی، آسیبهای بزرگ دیگری نیز در انتظار جوامع خواهد بود؛ آسیبهایی که پیش از هر چیز، روح و روان انسانها را درگیر خواهد کرد و البته اقتصاد را نیز از پا خواهد انداخت.
اما چه کسانی بیشترین آسیب را میبینند و آیا واقعاً آنگونه که در روزهای اولیهی بحران، مسئولان نیمه جدی و نیمه شوخی ادعا کردند، کرونا ویروسی کاملاً «دموکراتیک» است؟!
واقعیات موجود نشان میدهد که کرونا نه تنها ویروسی دموکراتیک و برابریطلب نیست، بلکه به دلیل ساختار ناگزیرش، یک بیماریِ کاملاً طبقاتی است و در قشرها و طبقات اجتماعیِ مختلف، به گونهای بسیار متفاوت عمل میکند همانگونه که میکائیل صدیقی (رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان) میگوید از آنجا که مصون ماندن از این ویروس، منوط به «درخانه ماندن» است و فرودستان اجتماعی ازجمله کارگران ساختمانیِ نصف سال بیکار و عدم برخوردار از حمایتهای بیمهای و اجتماعی، نمیتوانند در خانه بمانند، پس میتوان نتیجه گرفت که کروناویروس، قبل از همه، فصلی کاران و کارگران روزمزد یعنی پایینترین لایههای طبقه کارگر را هدف میگیرد و هرچه بازه زمانی تداومِ این اپیدمی که حالا پاندمی شده، گستردهتر شود، آسیبپذیری این طبقات بیشتر هم میشود.
اکنون با گذشتِ بیش از چهل و شش روز از اعلام رسمی شیوع کرونا در کشور، نگرانی بابتِ آسیبهای وارده به گروهها و طبقات فرودست، جدیتر شده است و هرچه بر زمان استیلای بحران افزوده شود، نگرانیها بیشتر هم خواهد شد.
آسیبپذیری فرودستان، در دو گروه قابل بازخوانی است؛ بیکارشدگانِ کرونا، دو دسته هستند؛ آنهایی که از پیش مشمول بیمه و بیمه بیکاری بودهاند و اکنون میتوانند با ثبتنام برای بیمه بیکاری (که البته به نظر میرسد صف آن به شدت طویل شده و زمان دریافت مقرری، قطعاً به درازا خواهد کشید) مقرری بیکاری بگیرند و آنهایی که یا هرگز بیمه نبودهاند و به صورت غیررسمی، روزمزد و فصلی، کار میکردهاند و بنابراین از بیمه بیکاری برای آنها خبری نیست و یا اینکه علیرغم بیمهپردازی، به دلیل تعلق به گروههای خاصِ تحت پوشش تامین اجتماعی، قرار نیست بیمه بیکاری به آنها تعلق بگیرد.
در گروه اول (دریافتکنندگان بیمه بیکاری)، شاغلان در هتلها، رستورانها، سینماها و مراکز تفریحی و فرهنگی، برخی واحدهای تولیدی و خدماتی و تمام مشاغل آسیب دیده از کرونا قرار میگیرند؛ در گروه دوم، صاحبان مشاغل خانگی، دستفروشان و فروشندگان دوره گرد، کارگران خدماتی منازل و شرکتها و همه گروههایی که در حیطه اقتصاد غیررسمی یا زیرپلهای کار میکنند یا به نوعی خارج از شمول قانون کار و تامین اجتماعی هستند، قرار میگیرند و دسته آخر (افرادی که تحت پوشش بیمه هستند اما بیمه بیکاری به آنها تعلق نمیگیرد)، شاملِ کارگران گروههای خاص مانند رانندگان یا کارگران ساختمانی است.
براساس اطلاعات آماری جمعآوری شده ایلنا از استانهای مختلف، کرونا موجب شده که بهطور متوسط ۵۰ درصد کارگران ساختمانیِ کشور شغل خود را از دست بدهند. این کارگران که پیش از این نیز به ندرت بیش از شش ماه از سال را شاغل بودهاند، اکنون به دلیل رکود علیحدهی ساخت و ساز کار خود را از دست دادهاند و توان پرداخت حق بیمه خود را نیز ندارند.
به گفته میکائیل صدیقی، یکی از مطالبات اصلی کارگران ساختمانی کشور، برخورداری از «بیمه بیکاری» است؛ این مطالبه در روزهای کرونایی، پررنگتر هم شده است؛ چرا کارگران ساختمانیِ بیمه شده، باید بتوانند از حق طبیعی هر فرد بیمه شده یعنی غرامت ایام بیکاری بهرهمند شوند.
خوشبخترین گروه کارگرانِ بیثبات کار، همان گروه اول هستند؛ گروهی که حتی اگر خوش شانس باشند و خود یا خانوادههایشان به کرونا مبتلا نشوند و بتوانند سالم از این بحران عبور کنند، لااقل در صورت بیکار شدن اجباری میتوانند به تامین اجتماعی مراجعه کرده و بیمه بیکاری بگیرند؛ البته در عمل، طی مراحل بیمه بیکاری و دریافت مقرری آن در این شرایط کشور، چندان ساده نیست؛ صفهای طویل بیمه بیکاری در این روزها طویلتر شدهاند و منابع محدود سازمان تامین اجتماعی به علتِ بیتوجهیهای مکرر، آسیبپذیرتر و ناکافیتر از همیشه است.
هفدهم فروردین ماه، حاتم شاکرمی (معاون تنظیم روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) گفت: تاکنون تعداد زیادی با مراجعه به پایگاه بیمه بیکاری اقدام به ثبتنام برای دریافت بیمه بیکاری کردهاند.
این مقام مسئول در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی افزود: اسامی این افراد با مراجعه به سایت بیمه بیکاری خواستار استفاده از مزایای این طرح بودند، در اختیار سازمان تامین اجتماعی قرار گرفته است و بررسیهای اولیه نیز برای انجام اینکه چه تعداد از این افراد مشمول بهرهمندی از مزایای بیمه بیکاری هستند، آغاز شده است.
شاکرمی تعداد ثبتنام شدگان را اعلام نکرده است ولی قطعاً این تعداد باید بالغ بر چند ده هزار نفر باشد اما سوال اصلی اینجاست که آیا همه این بیکارشدهها میتوانند مقرری بیکاری بگیرند؟
شاکرمی در این رابطه میگوید: قطعا بخشی از این تعداد، مشمول دریافت بیمه بیکاری نخواهند شد چراکه از ابتدا نیز مقرر شده بود که کارگران کارگاههایی مشمول این طرح شوند که در موضوع کرونا آسیب دیدند و مشاغل خود را از دست دادند.
با این حساب، همه کارگرانی که در جریان بحران کرونا شغل خود را از دست دادهاند، مشول بیمه بیکاری نخواهند شد؛ سوال اینجاست که اگر قرار است «فقط» کارگران کارگاههایی که در موضوع کرونا آسیب دیدهاند، بیمه بیکاری بگیرند، تکلیف سایر تعدیل شدهها که یا به دلیل بار روانی بحران کرونا یا به دلیل ترس کارفرما از عواقب اقتصادی آن و دست یازدیدن به اقدام پیشگیرانه، تعدیل شدهاند، چه میشود؛ چرا این گروهها که ناخواسته مجبور به تحمل بار روانی بیکاری علاوه بر اضطراب دائمِ کرونا هستند، نباید بابت دریافت مقرری ناچیز بیمه بیکاری خیالشان راحت باشد؟!
به نظر میرسد که جهانِ پساکرونایی برای فرودستان و لایههای پایینِ طبقه کارگر، جهان روشنی نیست؛ بسیاری از آنها در جریان این بحران، مجبور به تحمل بیکاریِ ناخواسته و بحران معیشتی می شوند و هیچ محل جایگزینی برای امرار معاش آنها تعریف نشده است؛ این در حالیست که تا کنون دولتی ها هیچ برنامه مشخصی برای رفع این بحران البته به جز پرداخت سه نوبت کمک معیشتی ناکافی به کارگران فصلی و روزمزد که فقط یک نوبت آن تا امروز پرداخت شده، در دستور کار ندارند. کار به جایی رسیده است که در هفدهم فروردین ماه، معصومه آقاپور (نماینده مجلس شورای اسلامی) در ارتباط با خطر ازهم پاشیدگی خانواده های کارگران بیکار، هشدار داده و اعلام کرده "وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی باید جدیتر موضوع حمایت از کارگرانی که از بحران کرونا آسیب دیدهاند و کودکان کار و خانوادههایشان را پیگیری کند و نباید این اقشار به حال خود رها شوند."
باید در نظر داشت که در شرایط فعلی، تامین اجتماعی نیز حال و روز خوبی ندارد و در میان صندوقهای بازنشستگی کشور، بار اصلی بحران، تنها بر دوش این یک صندوق است (کارمندان دولت یا شاغلان نیروی انتظامی قرار نیست به خاطر کرونا بیکار شوند یا بیمه بیکاری بگیرند و تنها گروه بیکار شده، کارگران هستند) و لاجرم نمیتوان توقع داشت که این صندوق بدون همکاری دولت، بتواند به چند ده هزار بیکار شدهی کرونا، بیمه بیکاری بپردازد و در عین حال از پس اجرای تعهدات عرفی و قانونی خود نیز بربیاید. در اینجا دولت مسئولیت اساسی دارد؛ اگر تا پیش از این در پرداخت بدهی خود به تامین اجتماعی قصور میکرد و این صندوق به صورت کجدار و مریز امورات خود را میگذراند، بعد از این در جهان پساکرونایی، چنین قصوری به معنای سقوط حتمی تامین اجتماعی در سراشیب بحران است.
دولت بودجه خاص برای حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا در نظر گرفته است اما مهمترین اقدام دولت برای حمایت از آسیبدیدگان واقعی بحران کرونا، یعنی کارگران و خانوادههای آنها، باید پرداخت بدهی انباشته خود به تامین اجتماعی باشد، بدهیای که تا پایان سال ۹۸، مرز ۲۵۰ هزار میلیارد تومان را نیز پشت سر گذاشته است. منابع تامین اجتماعی به شدت در حال کاستی گرفتن است و با بخشودگی سه ماههی حق بیمه کارفرمایان، کسری منابع بیشتر هم خواهد شد. همانگونه که اعضای هیات مدیره کانون بازنشستگان تامین اجتماعی کشور میگویند این سازمان در پایان فروردین، احتمالاً حداقل ۶ هزار میلیارد تومان کسری خواهد داشت. در چنین شرایطی، یک کارگر بیکارشده که البته خوش شانس و در ظاهر مشمول بیمه بیکاری است، در عمل چند ماه باید درانتظار بماند تا نوبت به او برسد؟!