۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۲۱۹۵۲
تاریخ انتشار: ۲۳:۱۰ - ۱۶-۰۱-۱۳۹۹
کد ۷۲۱۹۵۲
انتشار: ۲۳:۱۰ - ۱۶-۰۱-۱۳۹۹

توقف انتشار نشریات کاغذی؛ تنقلات باشد، مطبوعات نباشد!/ + سخنی با آقای رییس دانشکدۀ ارتباطات دانشگاه آزاد

توصیه فرموده‌اند با تغییر در آرایش رسانه‌ای خود را با تحولات محیطی انطباق دهید. اما بحث توقف به خاطر کروناست نه آرایش مورد نظر ایشان...

 عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «کمیتۀ اطلاع رسانی و مدیریتِ جوّ روانیِ ستاد مقابله و مدیریت بیماریِ کرونا»، انتشار روزنامه‌ها و دیگر نشریات کاغذی و چاپی را با «فاصله‌گذاری اجتماعی» مغایر دانسته و به همین خاطر امروز 16 فروردین 1399 بر خلاف تمام سال‌های گذشته به روی دکه‌ها نرفتند. هر چند که «پی. دی. اف» آنان در فضای مجازی انتشار یافت و البته امید می‌رود این محدودیت بیش از چند روز ادامه نیابد.

نایب رییس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران و مدرسِ حقوق مطبوعات البته تصریح کرده است «نه تنها این ستاد که هیچ مرجع دیگری اجازه ندارد مانع توقف کلی انتشار مطبوعات شود.»

توجیه یا توضیح کمیته‌ای که این تصمیم را گرفته اما این است که انتشار مطبوعات شامل زنجیره‌ای از خبرنگاران، چاپ و توزیع است و تنها بحث تحریر و تنظیم و انتشار خبر مطرح نیست و چون مجموعه‌ای از افراد در آن دخیل هستند انتشار و عرضه، در قطع زنجیرۀ کرونا اخلال ایجاد می‌کند.

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران (که در غیاب انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران مهم‌ترین نهاد مستقل صنفی روزنامه‌نگاران شناخته می‌شود) هم این‌گونه واکنش نشان داده است:

«هر چند رسانه‌ها از جمله مطبوعات و روزنامه نگاران متعهد به دفاع و حمایت از اجرای سیاست‌های کاهندۀ خطر کرونا هستند اما محدودیت‌های اِعمال شده نباید شامل حال فعالیت‌هایی شود که در زمرۀ نیازهای با اولویت بالای جامعه به حساب می‌آیند و همان گونه که غذا و بهداشت و آب و برق را نمی‌توان از سبد اقلام ضروری حذف کرد اطلاع رسانی و آزادی بیان را نیز نمی‌توان و فضای مجازی جایگزین کامل و مسؤولیت‌پذیر مطبوعات کاغذی نیست.»

این انجمن خواستار آن شده پس از 20 فروردین مطبوعات کاغذی نه تنها از شمول این محدودیت خارج شوند بلکه امکانات لازم برای تولید و چاپ و انتشار آنها و نیز دست‌رسی روزنامه‌نگاران به منابع لازم برای تهیۀ خبر و گزارش در این باره فراهم شود.

جان کلام در اطلاعیۀ انجمن آمده و اصل داستان همین است.

در این نوشته اما می خواهم به نکتۀ دیگری اشاره کنم و آن طعنه ها و سؤالات آقای اکبر نصراللهی رییس دانشکدۀ علوم ارتباطات دانشگاه آزاد به روزنامه های کاغذی است.

ایشان پرسیده‌اند:

«چقدر تلاش کرده‌اید قبل از بحران مطبوعات آن را پیش‌بینی و خود را یرای کار حرفه‌ای در آرایش جدید، آماده کنید؟»

خدمت ایشان عرض می‌کنم: عجالتاً و در این فقره بحث بر سر بحران مطبوعات نیست که البته هست و قابل انکار نیست. بلکه محل مناقشه، موضوع منع انتشار نشریات در وضعیت کرونایی است و ربطی به آرایش جدید و قدیم ندارد.

در کلیت ماجرا البته می توان یادآور شد: همان گونه که تلویزیون، رادیو را تعطیل نکرد، سایت‌ها نیز روزنامه‌های کاغذی را تعطیل نکردند اما بیم ان هست که به بهانۀ کرونا این اتفاق بیفتد.

جناب رییس دانشکدۀ علوم ارتباطات دانشگاه آزاد در پرسش دوم پرسیده‌اند: «چه تعداد از شما در بحران‌ها کنار مردم و نمایندۀ مطالبات مردم بوده‌اید؟»

آیا منظور آقای نصراللهی این است که بود و نبودِ روزنامه‌نگاران تأثیری ندارد؟ می‌توان از ایشان پرسید: در آن سال‌ها که در صدا وسیما مسؤولیت داشتید، چقدر در کنار مردم و نمایندۀ مطالبات مردم بودید اما مجدداً به اطلاع می‌رساند بحث بر منتشر‌شدن یا نشدن نشریات کاغذی است و نه مطالبات. در این فقره مطالبۀ شخص ایشان چیست تا بگوییم در کنار مردم هستیم یا نه!

پرسش سوم جناب رییس دانشکدۀ علوم ارتباطات برخورنده‌تر است: «چرا فکر می‌کنید در شرایط کرونایی چند هفته گذشته و در اوج بحران مثل سیل فروردین 98 به شما احتیاج نداشتند ولی شما اصرار دارید در شرایط بحران کرونا کارتان را ادامه دهید؟»

 از ایشان می‌پرسیم: شما چرا فکر می‌کنید نماینده و سخن‌گوی مردم هستید و در سیل فروردین 98 شما کجا بودید؟  

منظور ایشان این است که همان‌گونه که مردم در تعطیلات به ما نیاز نداشتند، پس از آن نیز ندارند. با این منطق، مطبوعات در اوج انقلاب 57 که به اعتصاب 61 روزه رفتند دیگر نباید برمی‌گشتند. چون همان‌طور که در آن 61 روز احتیاج نداشتند، پس از آن هم لابد نداشتند!

اما اعتصاب کرده بودند چون سانسور بود و وقتی بدون سانسور نوشتند دوباره رونق گرفتند. آقای نصراللهی! یک کلمه هم برای کاهش سانسور یا خودسانسوری بنویسید و بکوشید.

حسرت و افسوس اما به خاطر لحن تحقیر آمیز رییس دانشکدۀ علوم ارتباطات دربارۀ روزنامه‌های کاغذی نیست.

حتی به خاطر این نیست که متخصص روزنامه‌نگاری بحران، موضوع را تشخیص نداده و مصوبۀ منع انتشار نشریات چاپی تا اطلاع ثانوی را با بحران اقتصادی مطبوعات چاپی به خاطر ظهور رقبای مجازی یکی دانسته است.

به این خاطر است که 50 سال پیش در این مملکت دکتر صدرالدین الهی دانشجوی ارتباطات و روزنامه نگاری تعلیم می داد و در مصاحبۀ بسیار خواندنی سیروس علی‌نژاد با او که در شمارۀ نوروزی «اندیشۀ پویا» از زبان استاد الهی می خوانیم: «روزنامه‌نگاری وسیله نیست، هدف است» ولی رییس امروز دانشکدۀ علوم ارتباطات این قدر با عاشقانگی این حرفه بیگانه است.

بحت احتیاج مردم نیست آقای محترم! روزنامه نگاری عشق است و هنوزنه تنها با عشق می‌نویسیم که خیلی‌ها با عشق می‌خوانند.

طولانی شدن وقفه در عرضۀ مطبوعات چاپی اما این عادت را از سر شهروندان می‌اندازد و این خطرناک است و ربطی به آرایش جدید ندارد. آرایش جدید را شما یاد بدهید!

بحث من بر سر آرایش نیست. پرسیده‌اید چقدر تلاش کرده‌اید خود را برای کار حرفه‌ای در آرایش جدید آماده کنید؟

به سهم خود به گواه این 7 سال که در این سایت قلم می‌زنم لابد پیش‌بینی کرده بودم که نشریه کاغذی و چاپی را کافی ندانستم اما هفته نامه کاغذی‌مان را هم داریم. از نظر شما اشکالی دارد؟

راستی شما جدای نهادهای عمومی و حکومتی تا به حال در بخش خصوصی نشریه منتشر کرده‌اید؟ همان آرایش قدیم را عرض می‌کنم!

تشبیه کرونا به سیل 98 هم ناشی از هراس شما از مثال‌های سیاسی است و گرنه آبان 98 را مثال می‌زدید که ملموس‌تر و نزدیک‌تر بود.

خرید روزنامۀ کاغذی یک عادت است و رسانه های برخط، جای روزنامه ها را نمی‌گیرند. چون همچنان آنها مستندترند و همین حالا مگر کم نشریۀ کاغذیِ خواندنی داریم؟

تمام عید را با ویژه‌نامه‌های نوروزی مطبوعات سرگرم بودم. یکی از دیگری بهتر و قوی‌تر و خواندنی‌تر.

آقای نصراللهی توضیه فرموده‌اند با تغییر در آرایش رسانه ای خود را با تحولات محیطی انطباق دهیم.

مگر وقتی «پیتزا» آمد «دیزی» تعطیل شد؟! یکی «پیتزا» دوست دارد و دیگری «دیزی» و کسی هم مثل من هر دو را!
دوست دارم در نشریۀ کاغذی‌ام طعم دیزی را حس کنم و در این سایت مدرن‌تر باشم!

اشکالی دارد؟ راستی شما و دانشکده و دانشگاه متبوع شما چقدر خود را با تحولات محیطی انطباق داده‌اید؟!

* این یادداشت را به عنوان موضع شخصی و از جایگاه سردبیر یک نشریۀ کاغذی 25 ساله نوشته‌ام که می‌خواهد بماند و مانده است.

ارسال به دوستان