عصر ایران - سیاوش و سیروس شاملو با ارسال نمابری به خانه شاملو خواستار حضور آیدا شاملو (ریتا آتانث سرکیسیان) در دفتر نظارت بر آثار شاملو شدند.
به گزارش عصر ایران (asriran.com)، پسران احمد شاملو در این نمابر که تصویر آن روی وبلاگ دفتر نظارت بر آثار شاملو گذاشته شده است، آیدا را برای حضور در جلسه ای به تاریخ سوم آذرماه به محل دفتر مذکور فراخواندند.
بنابراین گزارش، آیدا به دلیل کسالت در این جلسه شرکت نکرده و فرزندان شاملو را برای حل و فصل مسائل مربوط به "ماترک" شاعر برای جمعه آینده (دهم آذرماه) به خانه شاملو دعوت کرده است.
این گزارش می افزاید: با وجود نظر آیدا مبنی بر دست نخورده ماندن ترکیب خانه شاملو و تبدیل آن به موزه شاعر ملی ایران، سال گذشته فرزند ارشد شاعر (سیاوش) با استخدام سه کارشناس حقوقی، ماترک شاعر از جمله کتابخانه، دست خط های شاعر و اثاثیه منزل وی را قیمت گذاری کرد تا با پرداخت سهم همسر شاعر (آیدا) این اموال را تصاحب کند.
پیش از این قیمت گذاری نیز بارها آیدا از سوی فرزند ارشد احمد شاملو که وکالت دو فرزند دیگر مقیم انگلیس (سامان و ساقی) را برعهده دارد برای تعیین تکلیف "یادگارهای شاملو" احضار شده است.
بنابراین گزارش سیاوش شاملو از سوی محلی که آن را دفتر نظارت بر آثار شاملو نامیده است در سال های اخیر به بسیاری از کسانی که زمینه فعالیت خود را روی زندگی و شعر شاملو متمرکز کرده اند معترض شده است. تا جایی که طراحی از چهره شاملو و انتشار آن را نیز منوط به کسب اجازه از این دفتر می داند.
این گزارش می افزاید: سیروس شاملو (فرزند دوم شاعر) نیز که تا پیش از این، همکاری با دفتر مذکور را مانند بسیاری از فعالان ادب و هنر تحریم کرده بود اخیرا با برادر خود به توافقاتی دست پیدا کرده و موضع گیری های پیشین خود علیه آیدا و نزدیکان دیگر شاملو را به اتفاق سیاوش شاملو پی گرفته است.
این در حالی است که وی پیش از این در وبلاگ خود به آدرس http://sirus-shamlu-bahsha.blogfa.com نوشته بود: «شخص کم سوادي که خودش را کل خانواده شاملو به حساب مي آورد در آن دفتر کيسه باز کرده و به جان اين و آن مي افتد.»
وی در نوشته های توهین آمیز این وبلاگ، پدرش را انساني دمدمي مزاج معرفي کرده و نوشته است: « اين که شاملو هرگز به سانسور تاسي نکرد و همواره به بيعدالتي گفت نه، مفتترين دروغ جهان معاصر است... شاملو انسانی دو شخصيته و ماليخوليائي بود... او آدمي به شدت ترسو و وحشت زده و چاپلوس بود... هم بر درگاه کوه در جستجوي فروغ ميگشت و هم معتقد بود (...) فروغ ... .»
سیروس شاملو نه تنها چنین ادعای غیر مستندی را درباره نظر پدرش که زیباترین مرثیه را برای فروغ فرخزاد سروده، مطرح کرده بلکه با وجود اين که شاملو از صمد بهرنگي به عنوان «چهرهي حيرتانگيز تعهد» نام برده است، مدعی شده است که: « واقعيت آن است که احمد شاملو هميشه و در خفا صمد بهرنگي را بنجل نويس درجه دهم مي دانست و از اين که او به عنوان نويسنده با استعداد مشهور شده است تأسف مي خورد. معماي بزرگ آن است که شاملو عليرغم ميل باطني اش به فرآخور بازار ِ روز چيزهايي به زبان مي آورد که هرگز به آن اعتقادي نداشت اما موقعيت اجتماعي او را تضمين مي کرد و اين اصيل ترين مرام يک انسان سياسي و مردم شناس است! روحش شاد! افسار توده ها را خوش به دست گرفته بود!»
همچنین بر خلاف سخن شاعر که خود می گويد: « ما همه تحت تأثير همديگر هستيم. اگر غير از اين باشد، از هيچكس هيچچيز نياموختهايم. من تحت تأثير همهام، همچنانكه خيليها تحت تأثير مناند. من جمعيتي كثيرم.»، وی می نویسد: «شاملو به بسياري از کسان در صحنه سياست و ادب و گسترهي جهاني اعتقاد نداشت، از جمله: فردريک نيچه، لوئيس بونوئل، لوئي آرمسترانگ، نلسون ماندلا، فيدل کاسترو، مائوتسهتونگ، تارکوفسکي، کشلوفسکي، آندره مارلو، مارتين هايدگر، سورن کيرکگارد، هربرت مارکوز، ساموئل بکت، سيمون دوبوار و ... و در حوزه داخلي: احمد گلشيري، بهرام بيضايي، مهرجويي، براهني، خانلري، دولت آبادي، آل احمد، بهآذين، نويسندگان مونث که به نظر او قاچاقي در جمع بودند و ... .»
وی درباره فرهنگنامه شاملو (کتاب کوچه) نیز نوشته است: «اين که کوچه ميتواند فرهنگ و زبان بسازد حرف بيربط صد سال قبل است.»
در این وبلاگ مطالب اهانت باری نیز در مورد آیدا شاملو نوشته شده و موضوع تفاهم وی با شاعر به چالش کشیده است.
گفتنی است هر چهار فرزند احمد شاملو از همسر اول وی (اشرف اسلامیه) می باشند.