مردی که با همدستی سه نفر دیگر زنان را اغفال میکرد و طلاهای آنها را در ازای دلارهای جعلی از چنگشان درمیآورد، در جریان تحقیقات شگرد خود و همدستانش را برای فریب طعمههایشان توضیح داد.
به گزارش شرق، زنی جوان حدود پنج ماه پیش به شعبه 9 بازپرسی دادسرای جنایی تهران مراجعه و از سرقت طلاهایش شکایت کرد. این زن گفت: بهعنوان مسافر سوار یک پراید شدم. بعد از طی مسافتی دو مرد دیگر نیز سوار شدند. یکی از آنها به زبان ترکی استانبولی صحبت میکرد. نفر دیگر گفت فرد همراهش توریست و خودش مترجم اوست.
در طول مسیر مرد مترجم سر صحبت را باز کرد و گفت مرد ترکیهای قصد داشت برای همسرش سوغاتی بخرد اما فرصت نکرد و الان هم زمان کافی ندارد چون باید خودش را سریع به فرودگاه برساند. او به من گفت این توریست النگوها و انگشترم را دیده و خوشش آمده و اگر مایل باشم، او حاضر است طلاها را به قیمتی بالاتر از ارزش واقعیاش بخرد. من که برای انجام این معامله ترغیب شده بودم، طلاهایم را به ارزش 50 میلیون تومان به مرد ترکیهای دادم و دلار گرفتم.
این زن ادامه داد: بعد از رسیدن به مقصد از ماشین پیاده شدم و به خانه رفتم. همه مدت فکر میکردم معامله خوب و پرسودی انجام دادهام اما وقتی دلارها را به دیگران نشان دادم، فهمیدم همهشان جعلی است و فریب خوردهام.
بازپرس سهرابی بعد از شنیدن اظهارات این زن دستور انجام تحقیقات را صادر کرد. کارآگاهان پلیس با بررسی اظهارات زن جوان متوجه شدند او فریب یکی از شگردهای قدیمی کلاهبرداران را خورده و راننده نیز با دو مرد دیگر همدست است. آنها تصمیم گرفتند تحقیقات را بهصورت میدانی انجام دهند. بههمیندلیل، به محل سوار و پیادهشدن زن جوان رفتند و توانستند خودروی پراید را شناسایی کنند اما پلاک اتومبیل ناخوانا بود.
در حالی که بررسیها برای یافتن ردی از متهمان ادامه داشت، زنی دیگر به پلیس مراجعه و شکایتی مشابه را مطرح کرد.
این بار نیز کارآگاهان دوربینهای مداربسته محدوده وقوع جرم را بررسی کردند و در نهایت توانستند مشخصات خودروی پراید را به دست بیاورند. بهاینترتیب، مالک اتومبیل شناسایی شد. این مرد 30ساله از سوی کارآگاهان دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد. او وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، به جرمش اعتراف کرد و گفت: من مدتی قبل به جرم سرقت دستگیر و زندانی شدم. در حکمی که برایم صادر شد، رد مال هم وجود داشت.
بعد از اینکه از زندان آزاد شدم دنبال راهی بودم تا پول شاکیانم را بدهم و دوباره به زندان نیفتم اما دستم خالی بود. یک روز در قهوهخانه نشسته بودم که یکی از دوستانم به نام حسن سراغم آمد و از من پرسید چرا ناراحت هستم. به او ماجرا را گفتم و توضیح دادم برای پرداخت بدهیام هیچ پولی ندارم.
متهم ادامه داد: حسن بعد از شنیدن حرفهایم گفت راهی را سراغ دارد که با آن نهفقط میتوانم بدهیهایم را پرداخت کنم، بلکه خودم هم پولدار میشوم. حسن از من خواست همراهش به خانهاش بروم. او مرا به زیرزمین منزلش برد و در آنجا نشان داد که دلار جعل میکند.
او نقشهاش را برای کلاهبرداری و سرقت توضیح داد و گفت از این طریق پولی هنگفت به دست میآورم. حسن خودش دو همدست دیگرش را به من معرفی کرد و قرار شد یکی از آنها نقش توریست را بازی کند و نفر دوم نیز بهعنوان مترجم مسافران را فریب دهد. من چندین زن را بهعنوان مسافر سوار کردم اما اکثر آنها فریب نمیخوردند و حاضر نمیشدند طلاهایشان را بفروشند.
بنا بر این گزارش، متهم بعد از ارائه این توضیحات بازداشت شد و در حال حاضر کارآگاهان در تلاش هستند تا سه همدست او را نیز شناسایی و دستگیر کنند.