عصر ایران - روز نهم جشنواره فیلم فجر سی و هشتم در سینما رسانه (پردیس ملت) با نمایش 3 فیلم داستانی سینما شهر قصه (کيوان عليمحمدی، علياکبر حيدری) ؛ خورشید (مجید مجیدی) و پسرکُشی (محمدهادی کریمی) و مستند پروژه ازدواج (حسام اسلامی، عطیه عطارزاده) و فیلم کوتاه سور بُز (سعید زمانیان) همراه بود.
«سینما شهر قصه»/ کيوان عليمحمدی، علياکبر حيدری/ سودای سیمرغ
کيوان عليمحمدي را تا پيش از اين همواره در همراهياش با اميد بنکدار به ياد ميآورديم؛ دو فيلمسازي که به صورت مشترک فيلمهاي «شبانه»، «شبانه روز»، «ارغوان» و «گيلدا» را کارگرداني کرده بودند و جنس خاصي از سينما را پيگيري ميکردند که البته مخاطبان خاص خود را هم داشت. حالا عليمحمدي در اولين تجربه مستقل کارگردانياش از يار هميشگي، با همراهي علياکبر حيدري «سينما شهر قصه» را کارگرداني و تهيه کرده است.
قصه فیلم درباره یک عاشق سینماست که به عنوان تکنسین آپارات (دستگاه نمایش دهنده فیلمخای 35 میلیمتری) در سینمایی کار میکند، اوعاشق فیلم و کراکترهای سینمای ایران است و اتفاقات زندگی او از ازدواج نکردن تا عاشق شدن، به جبهه رفتن، ازدواج کردن و ... در خلال فیلم به تصویر کیده میشود در یک بازه زمانی از اواخر رژیم شاه تا حدودا 25 سال بعد.
فیلم به نوعی در تمجید و شرح عاشقی سینمای ایران هم هست و قصد دارد با الهام و نگاه به فیلم معروف ایتالیایی «سینما پارادیزو»، یک نسخه ایرانی از آن خلق کند، که در پاره ای صحنهها موفق است و در برخی هم ناموفق. در کل فیلم سرگرم کنندهای است خصوصا برای کسانی که علاقمند به سینما هستند شاهد مروری بر بسیاری از فیلمهای محبوب و معروف سینمای ایران خواهند بود.
در کل فیلم معقولی است و داستان و شخصیتها بخوبی مخاطب را با خود همراه میکند اما یک ایراد بزرگ دارد آنهم این است که فیلمنامه نویسان برای پایان فیلم هیچ ایده ای ندارند و به شکلی بسیار معمولی و حتی نامفهوم و گنگ آنرا تمام میکنند، حیف از این سفر در سینمای ایران که مقصد نهایی آن در فیلم تا این حد معمولی باشد!
حامد کمیلی، آناهیتا درگاهی ، بابک کریمی ، فرخ نعمتی و ... بازیگران این فیلم هستند. که گریم و بازی بایبک کریمی کاملا یادآور پدر او مرحوم نصرت کریمی است، به شکل عجیبی در اولین صحنه حضور کریمی در فیلم انگار واقعا نصرت کریمی است که ایفای نقش میکند. یک صحنه ادای احترام به ناصر تقوایی دارد که آن هم به خوبی از کار درآمده است.
( امتیاز : 2.5 از 5 )
بیشتر بخوانید:
اعلام نامزدهای جشنواره فیلم فجر
روز نهم جشنواره فجر در سینمای رسانه ؛ فیلمها و حاشیهها (+عکس)
«خورشید»/ مجید مجیدی/ سودای سیمرغ
مجيدي بعد از پروژه عظيم «محمد رسولالله (ص)» اينبار به سراغ فيلمي با موضوع کودکان کار رفته است و عمده نقشهاي فيلم جديدش را کودکان ايفا ميکنند. فيلمنامه «خورشيد» را مجيد مجيدي با همراهي نيما جاويدي نوشته است.
قصه فیلم خورشید درباره 4 دوست است که همگی کودک کار هستند، علی شخصیت اصلی قصه است که به نوعی در میان این دوستان هم حکم بزرگتر و لیدر را دارد. پیرمردی خلافکار حرفهای (با بازی علی نصیریان) از علی میخواهد که یک گنج که در زیر یک امامزاده است را باید برای او بیاورد، و راه رسیدن به زیر امام زاده هم از طریق کانال زیرزمینی است که از زیر مدرسه خورشید (مخصوص کودکان کار) به آن راه دارد و بچه ها به همین دلیل به مدرسه خورشید رفته و با اصرار در آنجا ثبت نام میکنند و ...
برخلاف گفته های تعریف و تمجید همین چند روز اخیر برخی از اهالی رسانه و نقد سینمایی درباره فیلم آخر مجیدی و یا ادامه «بچههای آسمان»، باید گفت فیلم خورشید اصلا در آن حد و اندازهای نیست که بخواهیم آن را با بچههای آسمان مجیدی مقایسه کنیم، خورشید الکن و پریشانگوتر از این حرفهاست.
بسیاری از موضوعات مهم در فیلمنامه خام و سریع نویسی شده است، انگار فرض بر آن است که مخاطب خودش میفهمد یا باید بفهمد.
روابط بین 4 دوست به خوبی پرداخته نشده است، چرا این 4 کودک با همدیگر ارتباط صمیمی دارند و چرا در این اندازه نسبت به علی حرف گوش کن هستند، از سر رفاقت است یا ترس؟ رابطه علی با مادرش، دوستان، خلاف کارها معاون مدرسه و ... پرداخت و ارتباط ضعیفی دارد. از طرف دیگر مدرسه خورشید هم به درستی معرفی نمیشود که وقتی درپایان فیلم آن صحنههای نهایی خلوت و صدای زنگ مدرسه را میبینیم برای ما یا مخاطب اثرگذار باشد!
از آن مواردی که انتظار دارند مخاطب آن را درک کند این است که علی به زیرزمین مدرسه رفته و در آنجا کانالی را حفر میکنند تا به گنج برسند، اساسا کی این کار را میکنند؟ در چه ساعتی و چند ساعت در روز؟ وقتی آن پایین هستند در کلاس غایبند چرا هیچ کس از این غیبت آنها نمیپرسد؟ اینجا یک بازداشتگاه نیست که سر ساعتی حضور و غیاب کنند و بقیه زمان را در اختیار خودت باشد، اینجا مدرسه است و اگر در مدرسه خورشید چنین رویهای حاکم است پس چرا در فیلم نشان داده نمیشود که منطق روایی داستان تا این حد عجیب و غریب نباشد؟!
فیلم یک صحنه جالب دارد که شاید تاثیرگذارترین و جالبترین صحنه فیلم است آنهم وقتی است که خواهر ابوالفضل(یکی از کودکان) به مدرسه خورشید آمده وابوالفضل را دعوا میکند که چرا دفتر مشق او را به اشتباهی در کیف خود گذاشته است و ...
بازی کودکان فیلم خوب است ولی شخصیتهایی چون معاون مدرسه خورشید(جواد عزتی) ، مادر علی (طناز طباطبایی) و ... به دلیل اینکه هیچ بعد و ظرافت شخصیتی ندارند طبیعتا برای بازیگران آن هم هیچ اتفاق خاصی محسوب نمیشود.
در فیلم بچههای آسمان خانواده بچهها و فقر کاملا برای مخاطب معرفی میشد به همین دلیل هم بود که دغدغه داشتن یک جفت کفش کتونی برای علی تا این حد ملموس است، ولی در خورشید خواسته علی و بستر زندگی او اساسا در فیلم تعریفی ندارد و بسیار تیتروار است.
یک نکته فرعی در مقایسه فیلمهای خورشید و بچههای آسمان جالب توجه است، علی بچههای آسمان به دنبال به دست آوردن یک جفت کفش کتونی بود ولی علی فیلم خورشید به دنبال یافتن گنج است! این تنها نکته جالب مقایسه این 2 فیلم مجیدی است.
( امتیاز: 2 از 5 )
«پسرکُشی»/ محمد هادی کریمی/ سودای سیمرغ
فیلم پسرکشی از فیلمهای رزرو هیئت انتخاب بود که اگر فیلمی برای جشنواره حاضر نشد آنرا جایگزین کنند، بعد از شروع جشنواره اخبار حاکی از آن بود که احتمالا فیلم خورشید مجیدی به جشنواره نمیرسد و نمایشی داده نخواهد شد به همیندلیل پسرکشی را جایگزین آن کردند اما بعد از 3 روز اعلام شد که خورشید هم تمام شده و درجشنواره حاضر خواهد بود بنابر این تعداد 22 فیلم سودای سیمرغ به 23 فیلم تبدیل شد!
پسرکشی ششمین فیلم مهمد هادی کریمی است که داستان این فیلم در 2 دهه 40 و 70 میگذرد و داستانی معمایی از پیچیدگیهای روابط خانوادهای است که به خاطر یک باور غلط، دههها دچار بحران هستند.
فیلم سعی دراد با مخفی نگه داشتن اطلاعات و شاخ و بال دادن به همین مخفیکاریها مخاطب را با خودهمرا کند اما تا جایی به این قضیه اصرار میکند که نه تنها مخاطب در معما و پیچیدگیهای آن غرق نمیشود بلکه ارتباطش با فیلم قطع شده و پسرکشی تبدیل به فیلمی ملال آور، حاشیه پرداز بی جهت و ... میشود.
تنها نکته قابل ذکر فیلم بازی ژاله صامتی است که واقعا در نقشی که دارد چشمگیر ظاهر شده است.
( امتیاز: 0.5 از 5 )
حاشیههای روز دهم ( روز اعلام نامزدهای جوائز):
از صبح آخرین روز جشنواره در میان هر گفتوگویی آنچه بیش از هر چیزی به گوش میرسید گمانهزنی بر سر آن است که چه کسانی برندگان جوایز هستند.
نشست خبری فیلم سینما شهر قصه مثل خودش بود. نشستی که همه در آن با خوبی و نیکی از فیلم یاد کردند و جز خنده و البته اشک شوق کارگردان هیچ نداشت. نشستی که انگار خستگی همه خبرنگاران را از تنشان در آورد تا البته آنها را آماده فیلم دیگری کند.
در نشست خبری" سینما شهر قصه" از سازندگان قدردانی شد که از بازیگرانی همچون سوسن تسلیمی، بهروز وثوقی، فردین، فرامرز صدیقی، شهلا ریاحی و صدای گلپا و بعضی دیگر از خوانندگان قدیمی.... یاد کرده اند و علیمحمدی در این باره گفت: گناه کسانی که برای ما خاطره ساختند چه بود؟ ما از بچگی میرفتیم فیلم میدیدیم و الان چرا سرمایه ای مثل سوسن تسلیمی را نباید در مملکت داشته باشیم؟
کیوان علیمحمدی درباره اینکه آیا اکران راحتی را به لحاظ ممیزی برای فیلم پیشبینی میکند، بیان کرد: روزی که پروانه ساخت گرفتیم آقای داروغه زاده معاون نظارت و ارزشیابی بود و در جلسهای گفت فیلمنامه را نخوانده اما از آن تعریف شنیده هست. من آن روز منتظر بودم ادامه این حرف یک اما داشته باشد ولی او گفت همه چیز خوب است و امّایی وجود ندارد. به همین دلیل واقعا امیدوارم این پختگی در همه به وجود آمده باشد و فکر نکنیم این سینما از سال ۵۷ بوجود آمده بلکه سینما از سالها قبل و با سهراب شهید ثالث و تقوایی و ... هم بوده است. فیلم ما عشق و ستایشی برای سینمای ایران است.
حامد کمیلی از بازیگران این فیلم نیز درباره نقش کمدی خود در این فیلم گفت: این فیلم را دو سال قبل کار کردیم و آن موقع فکر میکردم یا خوب میشود یا بد و حد وسطی ندارد. علاقهام به سینمای کمدی از تئاتر است و همیشه به دنبال تجربههای تازه بودم و سعی کردم فیلمنامههای کمدی خوب را از دست ندهم.
یکی از نکات جالب درباره فیلم این بود که گفته شد برخلاف تصور بیشتر تماشاگران از هیچ تصویر مستند آرشیوی در فیلم استفاده نشده (در بحث نماهایی از انقلاب و روزهای جنگ) و همه برای این فیلم با حال و هوایی قدیمی بازسازی و فیلمبرداری شده است.
نشست مطبوعاتی فیلم مجید مجیدی با حضور تمام بازیگران اصلی و کودک که بعضی از آنها کودک کار هستند، برگزار شد.
امیر بنان، تهیهکننده در این نشست درباره دیر رسیدن فیلم به جشنواره و قرار داشتن در داوری گفت: خود ما هم ضرر کردیم در این موضوع چون دوست داشتیم در آرای مردمی هم باشد اما نرسیدیم ولی دورههای قبل هم فیلمهایی بوده که دیر رسیدند و داوری هم شدند. بخش عمده ای از فیلم را به هیات انتخاب دادیم و علت اصلی تاخیر کار زیاد پست پروداکشن بود.
بهمنش، فیلمبردار این فیلم هم خاطرنشان کرد: من به عنوان کسی که درگیر کار پست پروداکشن هستم میگویم که ما در این مورد قانون را دور نزدیم ولی اینجا همهچیز سریع باید آماده شود. این فیلم از بخش مردمی حذف شد ولی داوری جشنواره فرق دارد.
مجیدی هم در شروع صحبتش گفت: ابتدا به شهدای انقلاب و جنگ ادای دین میکنم و نیز یادی میکنم که در ماه گذشته شاهد حوادث تلخی بودیم مثل شهادت سردار سلیمانی و سقوط هواپیما که دل همه ما را به درد آورد و به روح پاک آن عزیزان درود میفرستیم. ضمن اینکه اتفاقهای دیگری مثل سختیهای جامعه و سیل هم بود و به عنوان یک فیلمساز که همیشه دغدغه هایم را نشان دادم، امیدوارم مسئولین قدر این مردم شریف را بدانند و سال آینده برای مردم سال خوبی باشد.
او درباره طولانی شدن فیلم خاطرنشان کرد: با توجه به شرایط کار میدانستم فیلم به جشنواره نمیرسد ولی چون در جایی هستیم که سوءتفاهم زیاد است و میخواستم فیلم را قبل از جشنواره های خارجی در ایران نمایش دهم آن را به جشنواره رساندم. ضمن اینکه قبلاً پنج دوره داور جشنواره بودم و مثلا فیلم هامون آقای مهرجویی روز ۱۹ بهمن به جشنواره رسید. به هر حال مهم این بود که تنور جشنواره را داغ نگه داریم و در این رویداد ملی حاضر شویم.
مجیدی درباره فاصلهای که در این نوع فیلمسازیاش پیش آمده و آیا ادامه مییابد؟ گفت: من در همان مسیرم ولی این وسط براساس علاقه و دغدغه شخصیام سراغ ساخت فیلمی درباره حضرت محمّد (ص) رفتم وگرنه مسیرم تغییری نکرده است.
وی درباره حضور نصیریان در فیلمش هم توضیح داد: این همکاری شبیه معجزه بود. ایشان خیلی با صلابت و با انگیزه و با شور و انگار فیلم اولش را بازی میکند همکاری کرد. البته ایشان سر فیلم آقای مهرجویی بود و ما منتظر بودیم آن فیلم و بعد یک پروژه دیگر هم تمام شود و به فیلم برسند.
علی نصیریان هم در این نشست گفت: فیلم برای من جالب و جذاب بود ولی باید کمی فشردهتر شود و در ادیت تغییری ایجاد شود.
این بازیگر درباره حضور نداشتن فیلم مهرجویی و تحریم جشنواره از سوی کیمیایی گفت: آقای مهرجویی قبلا گفته بود فیلمش را نمیدهد و بحث تحریم نبود.آقای کیمیایی هم بعدا تصمیم گرفت. اما معتقدم باید این آزادی را برای هر کسی قائل شد که بخواهد بیاید یا نیاید. من احترام قائلم برای آقای کیمیایی و مهرجویی و نیز آقای مجیدی که فیلمش را به جشنواره داد.
مجیدی در بخشی دیگر از این نشست درباره پیگیری خودش برای آینده بازیگران کودک فیلمش در مقایسه با فیلم بچههای آسمان گفت: فرخ هاشمیان قبلا در مصاحبههایی حرفهایی زده که دروغ بود و فیلمساز وظیفهای ندارد که در تمام زندگی دنبال بازیگرش باشد و اگر هم باشد اقدامی انسانی است.
وی در پایان گفت: یک سالی است که من درگیر یک موضوع اجتماعی تلخ شدم که در آن غزاله شکور، دختر جوان به دست پسری جوان به قتل رسید. خانواده او رنج فراوانی کشیدند و حکم اعدام هم باید اجرایی شود. الان یک ماه حکمِ تعویق افتاده به موعد اجرا رسیده و یک بار دیگر از این خانواده محترم که حق قصاص دارند، عاجزانه تقاضا میکنم این جوان را ببخشند.
طناز طباطبایی هم که نقشی تقریبا کوتاه داشت، درباره بازی در این فیلم گفت: آقای مجیدی وقتی سراغ کودکان میرود به بازگران حرفه ای کمتر فرصت میرسد ضمن اینکه متن و نقش خیلی خوب بود و بازی در کنار بچهها هم جذابیت دیگری داشت تا این کار را بپذیرم.
هومن بهمنش درباره بازیگر نقش اصلی این فیلم (روحالله زمانی) با اشاره به سختی فیلمبرداری این اثر گفت: من سالها در سینما کار کردم ولی چنین موردی ندیدم که او یک ماه با پای شکسته در تونلی که محل فیلمبرداری بود بازی کرد و مثل یک بازیگر حرفهای رفتار می کرد.