عصر ایران - روز سوم جشنواره فیلم فجر سی و هشتم در سینما رسانه (پردیس ملت) با نمایش 3 فیلم داستانی روز صفر (سعيد ملکان) ؛ ابربارانش گرفته (مجید برزگر) ؛ آبادان يازده 60 (مهرداد خوشبخت) و مستند جایی برای فرشتهها نیست (سام کلانتری) و فیلم کوتاه امتحان (سونیا حداد) همراه بود.
«روز صفر»/ سعید ملکان/ سودای سیمرغ ؛ نگاه نو
اولين تجربه کارگردانی سعيد ملکان بعد از سالها فعاليت در حوزه چهرهپردازی و تهيهکنندگی، مرتبط با عبدالمالک ریگی است و اتفاقاتی که منجر به دستگیری او شد.
فیلم در ژانر فیلمهای ماموران امنیتی (جاسوس بازی) ساخته شده است و برای سینمای ایران که کمتر در چنین گونهای فیلم شاخص دیده میشود، یک قدم به جلو استاندارد و مثبت است.
به لحاظ ساختار و کارگردانی و تمهیدات تصویر، صدا، صحنه، تدوین، موسیقی و ... روز صفر فیلم خوش ساخت و قابل قبولی از کار درآمده است و تائیدی بر رشد سینمای ایران در این زمینههاست، ولی فارغ از این موارد نقطه قوت فیلم، فیلمنامه و 2 بازیگر اصلی آن امیر جدیدی و ساعد سهیلی است که هرکدام به سهم خود از عهده نقشی که در فیلم دارند به خوبی بر آمدهاند.
امیر جدیدی مامور اطلاعاتی منحصر بفردی در سینمای ایران است که هیچکدام از تعاریف همیشگی این جنس کراکترها را ندارد حتی وقتی که فیلم تمام میشود او همچنان برای مخاطب گمنام میماند، کسی که همه کاره و همه فن حریف است ولی هیچ کسی هم نیست، نمیدانیم زن و بچه دارد؟ ندارد؟ داشته؟ یا نداشته و ... و در مقابل ساعد سهیلی هم با حضورزمانی کمتر در فیلم اما وجوه مختلفی از شخصیت عبدالمالک ریگی را به خوبی مجسم میکند.
2 ایراد بر فیلم وارد است که خطایی اساسی و پایه است، اول این که در فیلمهای این ژانر غالبا شروع فیلم با اتفاقات یا عملیاتی است که در همان دقایق اولیه فیلم توانایی و قابلیتهای مامور ضد امنیتی را برای مخاطب مشخص میکند که در فیلم ملکان این قضیه به چشم نمیخورد. نکته دوم، 40 دقیقه (شاید هم بیشتر) از شروع فیلم گذشته است که ناگهان شخصیت اصلی فیلم شروع میکند به نریشن (گفتار متن بر روی تصاویر)، این تمهید هم هر وقت در فیلمی استفاده میشود از همان ابتدای فیلم حضور دارد و به شکلهای مختلف هم میتوان از آن استفاده کرد اما اینکه از نزدیک به وسط فیلم آنرا وارد کنیم و فیلم را هم با آن تمام کنیم، امری عجیب است!
( امتیاز : 3 از 5 )
«ابربارانش گرفته»/ مجید برزگر/ سودای سیمرغ
چهارمین فیلم مجید برزگر در ادمه همان سبک فیلمسازی اوست فقط با یک تغییر اساسی، آن هم اینکه دیگر از آن موضوعات عمیق مرتبط باروح و روان انسان خبری نیست بلکه این فیلم بیشتر شبیه فیلم کوتاهی است که به زور خواستهاند آنرا به شکل بلند بسازند.
قصه پرستاری است که در رابطه با بیماران غیر قابل علاج رویکردی متفاوت دارد و آنها را به ارامش میرساند ( به زعم پرستار) ولی در موقعیتی قرار میگیرد که برعکس آنچه بودهکه تا به حال انجام میداد و ...
فیلم طولانی وخسته کننده است و اتفاقات فیلمنامه هم هیچ کمکی نمیکند که این جهان ملال آور را نجات دهد. نباید اشتباه کرد برخی اوقات شاید ریتم یک فیلم بسیار کند باشد اما این دلیل برخستهکننده بودن آن نیست، چون فضا و جهانی در فیلم ساخته میشود که با همین ریتم کند میتوان به آن دست یافت مانند فیلمهایی از تارکوفسکی و بلاتار یا سهراب شهید ثالث خودمان.
ولی وقتی که در بطن فیلمنامه مصالح و ملات لازمه وجود نداشته باشد فیلم خسته کننده خواهد شد. «ابر بارانش گرفته» این نقیصه را دارد، این فیلم میتوانست و میتواند یک فیلم کوتاه استاندارد و قابل قبول باشد اما برای فیلم بلند واقعا حرفی برای گفتن ندارد جز خستگی و ملال. از برزگر بعد از 2 فیلم «فصل بارانهای موسمی» و «پرویز» انتظار بیشتری میرفت، حال چرا این شده واقعا عجیب است!
نکته مثبت فیلم حضور شخصیتی نوجوان (ارشیا نیکبین) که هم بازی خوبی ارائه میدهد و هم فیزیک، بیان و لحنی شیرین دارد.
( امتیاز: 1 از 5 )
در این رابطه بیشتر بخوانید:
تمام فیلمهای حاضر در جشنواره فجر امسال / شرایط تولید، شانس جوایز، حاشیهها و ... (+عکس)
روز نخست جشنواره فجر در سینمای رسانه ؛ فیلمها و حاشیهها (+عکس)
روز دوم جشنواره فجر در سینمای رسانه ؛ فیلمها و حاشیهها (+عکس)
«آبادان يازده 60»/ مهرداد خوشبخت/ سودای سیمرغ
مهرداد خوشبخت را شايد بيشتر با سريالهاي تلويزيونياش بشناسيد؛ او همان کسي است که «آچمز»، «گشت پليس»، «غيرعلني» و… را در قاب تلويزيون به تصوير کشيده است. البته او دست به ساخت فيلم سينمايي هم زده است؛ مثل پروژه فاخر «عقاب صحرا» در سال91 که البته هنوز رنگ اکران به خود نديده است.
خوشبخت خود درباره اين تجربهاش گفته است: «من در اين سالها فيلمهاي زيادي ساختهام ولي هميشه دلم ميخواست دِينم را به مردم آبادان و مهمتر از آن به مردم شهرم ادا کنم و حالا فيلم «آبادان يازده 60» به نوعي بخش کوچکي از دِين من و در واقع سينماي ايران به مردم آبادان و خوزستانيهاي عزيز است.»
قصه در اوائل زمان جنگ و حمله عراق به خرمشهر و آبادان اتفاق میافتد، کارمندان رادیو آبادان سعی میکنند تا رادیو آبادان در طول موج «يازده 60» همچنان به پخش برنامههای خود ادامه دهد و صدای آن به مردم و نیروهای رزمنده برسد و ...
فیلم شروع جذابی دارد اما بعد از آن به یک فیلم تلویریونی در یک لوکیشن تبدیل میشود تا دوباره در20 دقیقه آخر آن جان میگیرد و صحنههای خوبی شکل میگیرد. در کل فیلم به عنوان یک فیلم تلویزیونی قابل قبول تر است و نکته مثبت آن بازیگران فیلم علی الخصوص علیرضا کمالی است.
در آن بازيگراني همچون عليرضا کمالي، حسن معجوني، شبنم گودرزي، حميدرضا محمدي، ويدا جوان و نادر سليماني ايفاي نقش ميکنند.
( امتیاز: 1.5 از 5 )
حاشیههای روز سوم (روز ابهامات آرای مردمی):
در این روز تهیه کنندگان جشنواره فیلم فجر به شیوه اطلاع رسانی ها برای نحوه رای دادن (انتخاب فیلم مردمی) انتقاداتی داشتند زیرا ابهاماتی برایشان وجود داشته و به همین دلیل برخی نتوانسته اند آرا خود را ثبت کنند. سعید خانی تهیه کننده فیلم «دوزیست» : اطلاع رسانی بسیار ضعیفی در این بخش انجام شده و شاید بتوان گفت ۸۰ درصد از افراد نسبت به آن اطلاعاتی ندارند.
غلامرضا موسوی تهیهکننده «قصیده گاو سفید» : متاسفانه در جریان نحوه اجرای این فرآیند نیستم. حتما دوستان برنامه های دقیق دارند اما این که نحوه رای گیری ها مانند سال گذشته است یا تغییراتی داشته، نمیدانم.
جواد نوروزبیگی تهیه کننده «خون شد» نیز گفت که از شیوه اجرای آرا مردمی اطلاعاتی ندارد و فقط میداند از طریق اپلیکیشن این کار انجام میشود.
سعید ملکان تهیه کننده و کارگردان «روز صفر» در نشست خبری فیلم ابراز کرد: « قرار بود بنیاد سینمایی فارابی در این کار مشارکت کند اما چند روز مانده به شروع، پشیمان شدند و گویا برایشان جذاب نبود. بعد با همراهی دوستانم که هنوز از من طلب دارند این فیلم را ساختم.
این فیلم برای مردم است و نماینده یک تفکر است که در آن یک مامور در موقعیتی قرار دارد که حتی وقتی میخواهد شلیکی به او شود، دوست ندارد مردم صدای آن را بشنوند و اذیت شوند.
او با تشکر از تمام عوامل فیلمش از انتخاب ساعد سهیلی و امیر جدیدی برای بازی در شخصیتهای مالک ریگی و یک مامور امنیتی دفاع کرد و آن ها را بهترین انتخاب دانست و تاکید کرد اگر جدیدی بازی در این فیلم را قبول نمیکرد آن را نمیساختم.»
او درباره اغراق آمیز دانستن نقش مامور امنیتی هم گفت: خواستیم از قالب های کلیشه ای بیرون بیاییم، در هالیوود هم مدل های اغراق شده میبینیم اما کسی چیزی نمیگوید. چون به این مدل فیلم عادت نداریم چنین نقشی را اغراق شده میبینیم.
ساعد سهیلی هم درباره نقش خود با یک سلام و احوالپرسی به زبان اردو گفت: خوشحالم بعد از دو سال دوری از سینما به دلایل شخصی به اینجا برگشتم. من نسبت به این کاراکتری که بازیکردم کنجکاو بودم که یک دستفروش به چه مرحلهای میرسد که این کارها را انجام می دهد و مثل یک وکیل دربارهاش تحقیق کردم.
امیر جدیدی نیز درباره نقش خود که برخی آن را اغراق شده و بدون اعتقاد مذهبی دانستند، بیان کرد: در سینمای ما کم پیش میآید چینی نقشی نوشته شود و هر بازیگری دوست دارد آن را بازی کند. این نقش توانایی فیزیکی می خواست و برای من یک محک بود، چون من تجربه چنین بازیای نداشتم و باید تفنگ دست گرفتن را هم یاد میگرفتم. البته به قول آن دوست (خبرنگار) من (شخصیت مامور) در یک چیزهایی ناقص بودم ولی به لحاظ ملی آنقدر عاشق ایران بودم که آخر فیلم در یک مونولوگ با ایران حرف میزنم.
در میانههای این نشست اعلام شد که مسعود فراستی به نشست آمده و او پس از در آغوش گرفتن ملکان، جدیدی و سهیلی با لحنی هیجان زده گفت: به همه سینمای ایران تبریک میگویم که اولین فیلم ملی اکشن ضد امنیتی ما ساخته شد. به همه تیم تبریک میگویم چون این فیلم اندازه و تکنیک دارد.
در بخشی دیگر از این نشست ملکان درباره دزدیده شدن برخی تجهیزات فیلم در برلین توسط عوامل آن گفت: بله متاسفانه چنین اتفاقی افتاده ولی اسمی را مطرح نمی کنم چون شاید ۶ ماه دیگر پشیمان شدند و خواستند به ایران برگردند.
مجید برزگر کارگردان و تهیهکننده هم در نشست خبری "ابر بارانش گرفته" گفت: «بعد از فیلم "یک شهروند معمولی" که چهار سال پیش تولید شد و به دلیل مشکلاتی که از طرف نیروی انتظامی به فیلم وارد شد، نتوانستیم آن را اکران کنیم. با این حال فیلمنامه "ابر بارانش گرفته" دو سال پیش نوشته شد. درواقع به دلیل سختی اکران زمان میبرد که پولهایمان را جمع کنیم که در نهایت هم کسی تهیه فیلم را به عهده نگرفت و خودم آن را انجام دادم.
من برای اقلیتی اثر تولید میکنم و تجربه فیلمهای قبلیام نشان داد تماشاگر خاموشی که جریان اصلی سینما را دنبال نمیکند با این اثار به سینما میآیند و تلاشم هم در این سالها آوردن تماشاگر منفعل بوده است.»
لیلا نقدی پری طراح صحنه و لباس این فیلم گلایه کرد: «احساس کردم سینمای مستقل تنهاست و سینما دولتی اصلا تنها نیست.»
در نشست خبری فیلمش "آبادان یازده ۶۰" مهرداد خوشبخت بیان کرد: «این نسخه نهایی فیلم نبود، همین الان رسیده بود و صدا و تصویر کامل نبود اما با این اوصاف به غیر از ۲۰ دقیقه آخر فیلم دیگر بخشها برگرفته از واقعیت بود. قرار بود فیلم واقع گرا باشد و به واقعیت نزدیک شود. حتی باید بگویم تصاویر آرشیوی که در فیلم وجود داشت به سختی به دست آمدند و سعی کردیم همه را به صورت مستند پیدا کنیم.
دوران تیر و ترقه و جنگ و خاکریز و خمپاره گذاشته است و اینبار باید مقاومت مردم را نشان میدادیم. من فیلمساز نظام نیستم و دنبال سرمایه بودم تا فیلمی درباره مقاومت مردمی بسازم. سازمان اوج پولش برای سپاه است ولی فیلمی ساخته که در آن این اتفاقات رخ میدهد و هیچ مشکلی در آن نیست.
در این بازاری که همه از حال و موضوعات اجتماعی مانند اعتیاد و فساد صحبت میکنند یک فضایی ایجاد شده که به گذشته میپردازد. ما گذشته را رها کرده ایم درحالی که باید از آن درس گرفت. این فیلم برای سازمان اوج است اما در آن حزب اللهی تندرو داریم، ویگن و محمدرضا شجریان صدایشان پخش میشود و افراد با دغدغههای مختلف کنار هم حضور دارند.»
علیرضا کمالی بازیگر این فیلم در سخنانی در پاسخ به سوالی درباره حضور نداشتن ستارهها در فیلم توضیح داد: «اگر برای ساخت این فیلم سراغ ما آمدند به این دلیل بود که قرار نبود چیزی از فیلم بیرون بزند. وقتی ستاره در فیلم میآید ویژگی هایی را با خود میآورد و قرار نبود در این فیلم چنین اتفاقی بیفتد و نمیخواستیم چیزی بزرگنمایی شود.»