ابوالفضل فاتح
معامله قرن از همان دسته موازنه های جعلی است که همه چیزت را می گیرند و چیزی هم نمی دهند و در این حال نامش را معامله می گذارند.
این معامله، عینیت امپریالیسم و تجسم آپارتاید، توسعه طلبی و اشغالگری است و سندی تاریخی از ماهیت ضد اخلاقی و ضد انسانی نظام کنونی آمریکا و اسرائیل، و مغایر با تمامی حقوق و کنوانسیونهای بین المللی و نشان دهنده اهداف شوم آنان نسبت به مسلمانان و همه ی سرزمین های اسلامی است.
نقشه فلسطین در این معامله، جگر پاره پاره ملت مظلومی است که در خیانت و سازش و ذلت رقت بار و تنفر برانگیز دولت های اسلامی به چنین سرنوشتی مبتلا شده است. اگر مسلمانان و کشورهای اسلامی و سایر ملت های مستقل به وظیفه خود عمل می کردند امروز شاهد چنین بی شرمی رسوا و بی حد و حصری نبودیم.
تکلیف اسرائیل که روشن است، برای این آمریکا نیز گویی دموکراسی، حقوق بشر، برابری و گفت و گو در روابط ملت ها، پرهیز از خشونت، به رسمیت شناختن مرزهای بین المللی و .... تنها واژه هایی بوده اند تا در زر ورق فریب آن، امپراتوری دروغ خود را استوار و مستحکم سازد و با جهانی سازی ستم و سلطه، نهایتا ملتهای ضعیف و مظلوم را به بند ذلت و اسارت بکشاند.
اگر در قرن بیست و یکم چنین فرعونیتی بر عرصه حقوق انسان و روابط بین الملل پذیرفته شود، بیم آن می رود دیر یا زود دامنگیر هر ملت یا دولت ضعیف دیگری شود و به تدریج جهانخوارگی دوباره سکه ی رایج جهان گردد.
بدون هر گونه ملاحظه سیاسی و با هر عقبه سیاسی و مذهبی باید این رفتار و رویکرد بی شرمانه نسبت به ملت فلسطین را یک صدا محکوم کرد و جهان را نسبت به تن دادن به چنین رویکردهای بی شرمانه ای در عرصه بین الملل هشیار و راه چنین سلطه طلبی هایی را مسدود ساخت. تاریخ ثابت کرد که اگر یک قدم در برابر آنان کوتاه بیایید آنها نه یک قدم که ده قدم به پیش خواهند آمد.
برای خدا، برای انسان، برای آزادی و برای حقیقت و عدالت، و برای تاریخ و برای آینده و حتی اگر هیچکدام را قبول نداریم، برای خودمان و فرار از شرم در برابر خانواده و فرزندانمان، سکوت در برابراین ستم جایز نیست.