شهاب حسینی به منتقدان پست اینستاگرامیش درباره تحریم جشنواره فجر از سوی هنرمندان جواب داد.
به گزارش عصر ایران، شهاب حسینی در چند روز گذشته، در رد و انتقاد از انصراف هنرمندان از جشنواره فجر، متنی را در اینستاگرامش منتشر کرد که با انتقادات زیادی در فضای مجازی همراه گشت، این اتفاق باعث شد حسینی به این منتقدان هم جواب بدهد. شهاب حسینی نوشت:
سلام. باز هم سلام. اینبار خاصه به همه کسانی که از دیروز بنده را آماج سیل انتقادات، قضاوت ها، فحاشی ها و نفرین ها قرار دادند و حتی به فرزندان بی گناه بنده هم رحم نکردند.
در برابر شما ادب می کنم و با نگاهی چون لقمان به شما می نگرم و پرهیز می کنم از آنچه شما انجام دادید.
همین قدر که فهمم شد با این خشونتی که در وجود شماست، چنانچه در مسند قدرت بودید، عملکردی بهتر از آنچه امروز شاهد هستیم نداشتید.
این بار چندمی است که بنده را به دلیل ابراز عقاید ام به بدترین شکل مورد عتاب و خطاب قرار می دهید و انگ وابستگی سیاسی به بنده میزنید.
در حالی که به یقین نخواهید توانست هیچ گوشه زندگیم که بر کسی به خصوص آنان که بنده را از نزدیک می شناسند، پوشیده نیست، کوچکترین ردی از وابستگی سیاسی به هیچ نهاد قدرتی پیدا کنید. به مدد خدای بنده نوازم بندناف ارتزاق اعتباری و اقتصادی زندگیام جز به درگاه رحمتش وصل نیست که وسیله آن را در درون روح و قلبم به ودیعه نهاده.
به لطف یار نان بازو می خورم جز خود رزاق یگانه اش سر تعظیم و ستایش در برابر هیچ یک از بندگانش در هر منصب و مقامی که باشند، فرود نمی آورم که ستایش تنها ذات الهی را سزاست.
ارادتمند تمامی انبیا و اولیا خدا در تمام ادوار تاریخ بشریت هستم چرا که آنان را نوابغ عصر خویش و به مثابه شمع هایی می دانم که یزدان پاک، برای نجات بشر از تاریکی جهل روشن کرد و روشنی آنان را فروغ بخشید. آنان نیز با سوختن خود جهان اطراف خود را روشنی بخشیدند. و بیش آنان همواره در تقابل با قدرت های زمانه خویش بودند.قدرت هایی که به گواه تاریخ تعدادی از آنان حتی خود را به زینت شریعت دینی آراسته و در ظاهر به مناسک آن عمل می کردند.
با مطالعه تاریخ به خصوص در احوالات ائمه اطهار علیهم السلام به روشنی با آن مواجه می شویم.
آیا واقعاً در عقوبت غفلت به سر می بریم که این چنین بر دل و دیدگانمان مهر کوبیده شده و ناتوان از تمیز و تفکیک ارکان زندگی خویشیم؟
بنده در نام فامیلم نام کسی را در شناسنامه دارم که خود یگانه مظهر ایستادگی در برابر قدرت نامشروع نامطلوب وقت بود.
عشق و ارادت قلبی به مردان بزرگ خدا خاصه پیامبر اکرم و امامان معصوم، از وقت تولد به واسطه پدرم در تار و پودم تنیده شده و حتی به قیمت جان حاضر به فروختن آن به بهای ناچیز وابستگی سیاسی و فکری به هیچ نهاد قدرتی چه در ایران و چه خارج از ایران نبوده و نیستم.
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
از این بابت عرض کردم که تا جامعهام بداند تا آخر عمر و به هیچ بهایی دست از عقیده قلبیام نخواهم کشید چرا که جز آن ریسمان امید دیگری ندارم.
بنابراین انتصاب هر کسی که از اعتقاداتش سخن میگوید به نهاد قدرت صرفاً به خاطر تشابه گفتار در قادی در ظاهر، قضاوتی است که طبعاً از کم آگاهی نشأت میگیرد. زندگی این بنده کوچک چون دیگران، پرورده پروردگار است و چنانچه خضوع و خشوعی باشد، ذات لایزال او را سزاست.
بنده هم به عنوان یک ایرانی، دل در گرو و سرزمینم و مردم آن دارم.
منتقد بسیاری از موارد و مسائلی هستم که بر سر جامعه ام آمده.
منتقد عدم وجود صبوری لازم برای شنیدن اعتراضات به حق مردم هستم. خود نیز جزئی از همین مردمم.
منتقد نوع رویا رویارویی با مردم پرسشگر در سال ۸۸ هستم. منتقد اتفاقات تلخ و نوع مواجهه با آن هستم. منتقد کشته شدن هم وطنانم در آبان ماه هستم.
منتقد آن دستپاچگی و عجله هستم که منجر به فاجعه سقوط هواپیمای مسافری شد و داغ عزیزانمان را بر دل هامان نهاد.
منتقد اتفاقات بدی هستم که برای فرهنگمان افتاده.
در عین حال، حال عمومی را درک می کنم چون خود یک از عوامل هستم.
این را معتقدم الان وقت کنار کشیدن نیست.
تحریم فستیوال و عدم حضور راه چاره نیست.
چرا که جا برای دیگرانی باز می شود که انگیزه های دیگری دارند. الان باید بود و حرف زد. الان باید طیف هنرمندان یکصدا مطالبات و انتظارات خود را در یک قالب واحد مطرح نماید.
دست از ظاهر بینی برداریم. نگاه اجمالی به کارنامهها خود مشتی است نمونه خروار.
چطور میتوانیم دم از انصراف بزنیم در حالی که کارهایی در کارنامه خود داریم که بودجه آن مشخصاً از نهادهای قدرت تامین شده؟ این اگر ریاکاری نیست پس چیست؟
کجای کارنامه بنده حقیر چنین کارهایی یافت میشود؟
تنها درباره دو اثر که ممکن است چنین ظنی به وجود آورده باشد همین قدر بگویم که فیلم "دلشکسته" را تنها به دلیل اینکه سعی داشت برای جوانان علاقهمند به حضور در بسیج الگوی رفتاری درستی بر پایه ادب و احترام به افکار مخالف ترسیم کند، با دستمزدی بسیار ناچیز کار کردم و نقش پرافتخار شهید بابایی را به دلیل ارادتم به شهدای که با نثار جان شان مدافع راحت جان و مال مردم شان بودند.
شهدایی که اگر امروزه حضور داشتند، شاید اوضاع به گونه دیگری بود.
کجای کارنامه حقیر تعاملات نزدیک با نهادهای قدرت یافت میشود که این چنین رای بر وابستگی فکری و عقیدتی بنده می دهید؟
بنده هر تصمیمی در زندگی گرفتم با استقلال رای و خود خواسته بوده چرا که منبع الهامات مرا در ظاهر زندگی جستجو نمیکنم.
به اندازه مثنوی هفتاد من می توان نوشت اما در حوصله مخاطب نمی گنجد. دیر زمانی است که حوصله مان کفاف رویارویی با حقایق را نمی کند و این در حالی است که آفرینش بزرگ با من متانت و صبر به کار خود است.
او خود را با ما هماهنگ نمیکند. این ماییم که چنانچه خود را به عشق با سمفونی بزرگ آفرینش یک دل و همساز نکنیم، چون نوازندگانی نابلد و فالش نواز، نت های زیبای زندگی را آنقدر بد اجرا می کنیم که دیر یا زود، ناگزیر از ترک این گردونه عظیم خواهیم شد.
هر که هستیم، هر کجا هستیم و بر هر مسندی که تکیه زدیم.
سید شهاب حسینی
________________________________________________
بیشتر بخوانید:
انتقاد شهاب حسینی از تحریم کنندگان جشنواره فجر: این «همدردی» نیست
نگاهی کوتاه به فیلمهای بخش مسابقه اصلی جشنواره فجر
پاسخ به حواشی حضور فیلمی با بازی شهاب حسینی در جشنوارهی فیلم فجر
چه دوسش داشته با شیم چه نداشته باشیم، حرف درستی است
صدای منو میشنوید از کالیفرنیا آمریکا!
سلامتی مشتیا ....
خداوکیلی اینهایی که به شما توهین کردن آیا بیشترشون اونهایی نیستند که همیشه معترض به اون چیزهایی هستن که خود شما به ان معترض هستید و در جوابیه تون به آونها اشاره کردید؟
قطعاً ، هر شخصی نسبت به مسائل مختلف ممکن است انتقاد داشته باشد ولی تضعیف و بی ادبی به امور تایید جمله زیبای شهاب حسینی است که نوشت: ًهمین قدر که فهمم شد با این خشونتی که در وجود شماست، چنانچه در مسند قدرت بودید، عملکردی بهتر از آنچه امروز شاهد هستیم نداشتید.ً
احسنت
با تمام صحبتهای سید شهاب حسینی موافق هستم که روی تیغه دو لبه حقیقت و مرز دوستی و دشمنی با ایران حرکت کرد ولی عده ای از دیدگاه مخالف خودشون به حرفهای ایشان نگاه کردند
دموکراسی و روشنفکری در باور برخی هوچی گران روشنفکرنما، تنها در صورتی اثبات می شود که حرف آنها را تکرار کنی. یعنی در معنی دموکراسی هم آنها دچار دیکتاتوری اند و هیچ نظر دیکری را بر نمی تابند.
امروز به حرف های یک کارشناس که مخالفان نظر خود را به بیرون حکایت کرده بود، فکر می کردم و در رویکرد آن تفاوتی با آنانکه بر شهاب حسینی به خاطر ابراز عقیده اش شوریده اند نیافتم. چرا که خود نیز در دایره محدود اطرافیانم گاهی به چوب مشابه نواخته شده ام هر چند که برایم مهم نیست و تنها فهم محدود طرف مقابلم را در درک آزادی و دموکراسی فهمیده و بر آن حسرت خورده ام.
فحش خوردن از این جماعت نه چندان جدید است و نه چندان عجیب...
چرا ما اصلاح نمیشیم؟
چرا بلد نمیشیم انتقاد کنیم؟چرا تهمت رو خوب خوب بلدیم ولی انتقاد و فحاشی نکردن رو اصلاً یاد نمیگیریم؟
خوب از یه جایی شروع کنیم (اگر میتوانیم)
ولی مشکل اینه که نمیخواهیم..بله، نمیخواهیم اصلاح بشویم
میخواهی انتقاد کنی؟از پستش یا کامنتش خوشت نیامد؟خوب این که مشکلی نیست بهش بگو
با احترام با حفظ شخصیت خودت با رعایت ادب....
وقتی دعوتت نمی کنند ،صدا وسیما را تحریم می کنی.
وقتی رای نمی آوری انتخابات راتحریم می کنی.
وقتی فیلم در جشنواره نداری،جشنوراره را تحریم می کنی.
و.............................
دست بردارید تو را خدا یه خورده به آرا وعقاید دیگران احترام بگذاریم برای نیامدن اعلام ودلیل نمی خواهد بیان کنید.
خدا سلامتی به شما و خانواده محترم بده
یاد صحنه شهادت شهبد بابائی افتادم که از بالا بیابان بروهوت را زیبا میدید .
گاهی وقتا سکوت بهتره
ادمهای بزرگ در دل می بخشند اگر قصوری هم از دیگران سر بزنه ادمهای کوچیک در مقام جواب و تبرئه خودشون بر می ان
سعی کن بزرگ بشی و بزرگمنش
به هر حال کشورهای جهان سوم فاقد زیرساخت های اجتماعی لازم برای ایجاد جامعه دمکراتیک هستند و متعاقب آن نگرش ها ، تحلیل ها و رفتارها و یا عملکرد در همان راستای فهم و تربیت غیر دمکراتیک خواهد بود.چرا به مردم ایران به جای نمایش افغانستان ، یمن ، لبنان ، سوریه و کشورهای در ردیف آنها ، یک مقدار از نحوه زیستن و زندگی کردن کشورهایی از قبیل دانمارک، آلمان، هلند، نیوزیلند، استرالیا، بلژیک , نروژ را و... در تلویزیون میلی ایران به نمایش گذاشته نمی شود تا سطح آگاهی و شناخت مردم ایران در مورد روابط اجتماغی فرهنگی، بهداشتی ، درمانی، آموزشی ، حزبی و بطورکلی سیاسی و غملکرد و رابطه سیاسی حکومت و مردم این کشورها افزایش یابد. روایت است که امیر کبیر، برای بازدید و مشاهده اولین دوره فارغ التحصیلان دارلفنون از جناب مستطاب ناصرالدین شاه دعوت نمود تا با اولین فرهیختگان کشور در دوره جهل و نادانی حاکم برایران ، آشنا شوند. زمانی که یکی از دانش آموختگان در مورد کشور بلجیک توضیح دادند و ایشان را با جنبه مختلف جامعه بلجیک آشنا ساختند ، البته لازم بذکر است که تاصرالدین شاه کشور بلژیک را به صورت بلجیک تلفظ می کردند ، حضرت والا ناراحت شدند و ابرو کشیدند. در حالی که همه منتظر تشویق و قدردانی از امیر و دانش آموخته بودند. ایشان به امیر فرمودند اگر مردم ایران بدانند در آنجا چه خبر است کسی مرا شاه نخواهد کرد.