عصرایران - مجتبی قفقازی؛ بگذارید حرف اصلی این نوشته را همان اول مطلب ادا کنم: تشییع میلیونی سردار شهید "قاسم سلیمانی" در خیابانهای تهران، مشهد، اهواز و کرمان و پیش از آن در شهرهای مذهبی عراق نشانه ای از یک شکست راهبردی و تاریخی برای ایالات متحده آمریکا بود و نتایج آن سالها و دههها در مناسبات دو کشور و حافظه منطقه خاورمیانه باقی خواهد ماند.
ترامپ در اقدامی که از منظر حقوق بینالملل محکوم بوده و به گمان بسیاری از ناظران جدای از جنبههای غیراخلاقی و جنایتکارانه و تروریستی آن، نقض آشکار حاکمیت ملی عراق بود دستور داد سردار سپهبد شهید "قاسم سلیمانی" را بدو ورود به فرودگاه بغداد در قالب یک سفر رسمی به دعوت دولت عراق به همراه "ابو مهدی المهندس" از رهبران ارشد "حشد الشعبی "عراق و 8 تن دیگر از همراهانشان ترور کنند.
خبر به فاصله چند ساعت در دنیا پیچید، صبح روز تعطیل جمعه بسیاری در ایران و عراق و منطقه و جهان با بهت و حیرت خبر شهادت 2 سردار پرآوازه ایرانی و عراقی را شنیدند. خبر ناباورانه بود. چهرهای اسطورهای که شکستناپذیر به نظر میرسید در کنار یاران ایرانی و عراقیاش به دستور ترامپ در عملیاتی ناجوانمردانه و بر خلاف موازین اخلاقی و حقوقی ترور شده بود و دولت آمریکا هم رسما مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته بود.
موجی از بهت و خشم سراسر ایران را فرا گرفت. ترامپ در حالی اقدام به ترور سردار شهید سلیمانی کرده بود که از 18 ماه قبل از آن هم بدون دلیل موجه و به تحریک برخی محافل و لابیهای منطقهای (اسراییل و سعودی و..) با خروج از برجام و اعمال تحریمهای همهجانبه علیه ایران، زندگی و زمانه مردم ایران را سخت و سختتر کرده بود و حالا هم ناغافل و در تاریکیهای شب، تیر کینه خود را به سمت سردار پرآوازه ایرانی شلیک کرده بود؛ سرداری که خواب راحت از چشم داعش و گروههای تکفیری و تروریستی در منطقه ربوده بود و به اعتراف دوست و دشمن نابودی گروههای تکفیری و داعش روی زمین تا حدودی زیادی مرهون مجاهدتها و رهبری نظامی این ابرمرد نظامی ایران و یاران منطقهای اش بود.
پس از انتشار خبر، فضا در ایران ناباورانه و بهت زده بود. کم کم با خروج مردم از شوک و بهت، فضای مجازی و رسانهها پر شد از نام و یاد سردار شهید سلیمانی؛ همه از نام و آوازه و کارنامه نظامی سراسر موفقیت او میگفتند و ترامپ و دولت آمریکا را بابت این اقدام جنایتکارانه و شرارت آمیز لعن و نفرین میکردند.
حالا دیگر ترامپ کاسه صبر مردم ایران را لبریز کرده بود؛ بسیاری شعار انتقام سردادند و در نهایت تشییع او در شهرهای مختلف ایران و عراق به ویژه در تهران صحنه یک رستاخیز ملی شد؛ هم علیه ترور سردار سلیمانی و هم ناراحتی انباشته مردم ایران از ترامپ بابت اذیتها و دشمنیهای 2 سال گذشته او علیه ایران.
بهانه وچهره کانونی این رستاخیز ملی مردی بود که در دوران حیاتش در محور و مرکز طراحی و اجرای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. مردم با تجلیل تاریخی از سردار سلیمانی نشان دادند تحت تاثیر تبلیغات سالهای گذشته از دهها سایت، کانال ماهوارهای و فضای مجازی و.. قرار نگرفتهاند.
دولت آمریکا در تبلیغات سالهای گذشته خود سردار سلیمانی را یک چهره خشن و یک عامل بیثبات کننده منطقه معرفی میکرد اما مردم تهران و دیگر شهرهای ایران با تشییع میلیونی و بینظیر او نشان دادند او را یک قهرمان ملی میدانند و نه تنها او را عامل ناامنی نمی دانند بلکه برعکس نماد امنیت ملی و استقرار آرامش در کشور و منطقه می دانند.
حتی برخی از چهرههای اپوزیسیون و مقامات حکومت سابق شاهنشاهی ایران نیز که نسبت نزدیکی با شاه سابق ایران داشتند ( اردشیر زاهدی) در موضع گیری خود با محکوم کردن اقدام ترامپ در صدور دستور ترور سردار سلمیانی او را یک سرباز شرافتمند برای وطن توصیف کرده و از او تجلیل کردند.
بخش دیگری از اپوزیسیون ایرانی خارجنشین نیز راه سکوت در پیش گرفتند و موضع گیری خاصی نکردند. آنها با دیدن واکنش داخلی و اقیانوس مردمی تشییع کننده سردار سلیمانی در موضع "آچمز" قرار گرفتهاند؛ گویی سالها رشتههای آنها پنبه شده است. آخر آنها در طول همه این سالها به ویژه در طول یک دهه گذشته تبلیغات خود را متمرکز بر نفی سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران کرده بودند و مدام این ادعا را مطرح میکردند که سرمایه و پول جمهوری اسلامی خرج و صرف توسعه طلبی و ترویج ایدئولوژی اسلامی- شیعی جمهوری اسلامی در منطقه میشود و مردم از این بابت ناراضیاند.
اما حالا مردم ایران با به دوش کشیدن میلیونی تابوت مردی که نماد (مجری و طراح) اصلی سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران بود، به همه آن تبلیغات پشت پا زدند و همه رشتههای آنها را پنبه کردند.
ایالات متحده آمریکا پس از واقعه ترور سردار سلیمانی از چند زاویه در ایران یک باخت استراتژیک داد.
نخست اینکه ترامپ دولت ایالات متحده آمریکا را در مقابل اراده یک دولت - ملت مستقل و شاید بزرگترین و ریشهدارترین ملت خاورمیانه قرار داد، حالا اگر او بخواهد در مقابل گزینه "انتقام" ایران فرمان حمله به ایران از جمله مراکز فرهنگی را صادر کند در واقع ایالات متحده آمریکا را در مقابل اراده ملتی به بزرگی ایران قرار داده است.
پیام تشییع باشکوه دیروز تهران و شهرهای مختلف کشور از سردار سلیمانی این بود که او چهره یک قهرمان ملی را در ایران دارد . تشییع باشکوه سردار سلیمانی مقوم وحدت در کشور و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بود.
ترامپ از این پس باید با کل ملت به هم پیوسته ایران بجنگد و سابقه مداخلات نظامی آمریکا نشان میدهد این کشور در چارچوب عقل استراتژیک متعارف به جز مواردی نادر از چنین کاری پرهیز داشته است و بیشتر تنها به کشورهایی حمله میکند که بسیار ضعیف هستند و چند دسته و چند پاره بوده و مردم آنها از قدرت مرکزی فاصله زیادی دارند.
جنبه دیگر باخت استراتژیک ترامپ و آمریکا در همبسته کردن دو ملت و دو کشور ایران و عراق در منطقه بود در حالی که به نظر میرسید استراتژی این کشور طی ماههای گذشته در ایجاد شکاف و اختلاف بین دو کشور همسایه و طی سالهای گذشته بیرون آوردن عراق از آنچه که " سایه نفوذ ایران" میخوانند، بوده است. در چند روز گذشته تابوتهای در کنار هم سردار سلیمانی و ابو مهدی المهندس و اهتزاز پرچمهای ایران و عراق در کنار هم نمادی از شکست این استراتژی آمریکا بود.
مورد دیگر این است که ترامپ با اقدام نابخردانه خود در زمانی که به نظر میرسید یکی از اهداف استراتژی "فشار حداکثری" او تشدید شکافهای داخلی ایران باشد، ناخواسته اقدام به ترمیم شکافهای داخلی ایران نمود و مردم را متحدتر از گذشته پشت سر حکومت جمع کرد.
شاید بهترین جلوه از این همبستگی را بتوان حضور طیفهای متنوع و گوناگون مردم با عقاید و نظرات مختلف و گاه متضاد در کنار هم در صفوف به هم فشرده مراسم تشییع سردار شهید سلیمانی دانست. در حالی که کمتر از 2 ماه پیش بخشی از همین مردم در اعتراض به گرانی بنزین و دیگر مشکلات اقتصادی به خیابان آمده و ناآرامیهای نسبتا گستردهای در دهها شهر ایران به وقوع پیوسته بود و پس از این اتفاق هم عده قابل توجهی از ناظران آگاه میگفتند شکاف بین حاکمیت و مردم در پی وقایع آبان ماه تشدید شده است.
حالا ترامپ ناخواسته با شلیک کردن تیر به سمت سردار پرآوازه ایرانی آنها را بار دیگر در صفوف به هم فشرده پشت سر حکومتشان فرستاد و پس از آن هم تهدید کرده در صورت انتقام ایران، به 52 نقطه از این کشور از جمله مراکز فرهنگی مهم آن حمله خواهد کرد.
نابخردی ترامپ در شلیک گلوله به سمت سردار سلیمانی و کاروان همراه او تا اینجای کار و بدون اقدام انتقامی ایران هم شکستهای راهبردی قابل توجهی برای آمریکا به همراه داشته است.
در داخل ایران ترامپ در 2 سال گذشته (پس از خروج از برجام و تشدید فشار اقتصادی به ایران) از چشم میلیونها ایرانی افتاده بود و حالا با اقدام به ترور سردار سلیمانی او اکثریت قریب به اتفاق ایرانیها را از خود و کشورش متنفر کرده است.
دیروز در جریان تشییع سردار سلیمانی گروه زیادی از شرکت کنندگان شعار "مرگ بر آمریکا" را از ته دل میگفتند و خیلی از آنها معلوم بود که از تازه واردان جدید به این میدان هستند و خون به ناحق ریخته شده سردار بزرگ کشورشان آنها را از ترامپ و آمریکا متنفر کرده است.
از سوی دیگر با اقدام پارلمان عراق در رای به خروج نیروهای آمریکایی از این کشور و اعتراض رسمی دولت عراق به دولت ایالات متحده و تشدید فشار سیاسی داخلی در عراق برای خروج نیروهای آمریکایی از منطقه، ترامپ نه تنها موقعیت کشورش را در میان افکار عمومی ایرانیها به شدت تنزل داد بلکه ضربهای اساسی به راهبرد حضور منطقهای ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا زد و شاید پربیراه نباشد که گفته شود: آغاز پایان حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا شروع شده است.
حذف فیزیکی سردار سلیمانی به واسطه مزاحمت هایی که این سردار ایرانی برای استراتژی نظامی حضور ایالات متحده آمریکا در جهان اسلام و منطقه غرب آسیا به همراه داشت برای این کشور یک دستاورد محسوب می شود، اما هزینه های این دستاورد برای واشنگتن ممکن است به قیمت گزافی تمام شود و نقدترین این هزینهها تا اینجای کار تقویت وحدت ملی در ایران حول شعار"مرگ بر آمریکا" است. اقدامات احتمالی دیگر ترامپ در آینده بر شدت و حدت این فاصله و نفرت خواهد افزود.
آمریکای ترامپ قمار بزرگی کرد و افکار عمومی را در ایران دستکم تا آیندهای نامعلوم به طور قابل توجهی از دست داد و یک دولت ملت بزرگ در منطقه خاورمیانه را علیه خود متحد کرد.
بیشتر بخوانید:
مراسم تشییع سردار شهید سلیمانی در تهران (+فیلم و عکس)
مراسم تشییع سردار شهید سلیمانی در زادگاهش کرمان
آنچه در تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی دیدم
"وحدت حاصل از خون سردار سلیمانی" را دریابید/ همه سلائق را به رسمیت بشناسید