عصرایران؛ احسان محمدی- یکی از گلهمندیهای همیشگی مردم این بود/هست که «رسانه» ندارند. کسی صدایشان را نمیشنود، تلویزیون کار خودش را میکند، رادیو راه خودش را میرود، روزنامهها سرگرم دعوای جناحیشان هستند و این وسط کسی فریاد تظلمخواهی آنها را به گوش مسئولان نمیرساند.
از زمانی که شبکههای اجتماعی پا به عرصه گذاشتهاند، بسیاری از این فاصلهها کوتاه شده است، مردم برای آنکه صدایشان را برسانند دیگر لازم نیست حتماً تجمع کنند و فریاد بزنند یا بروند دفتر مدیرکل و وزیر بست بنشینند و مدام «آقای رئیس جلسه داره» بشنوند. در شبکههای اجتماعی مینویسند، «تگ» و «منشن» میکنند و گاهی هم جوابشان را مستقیم از کسانی مثل آقای آذری جهرمی میگیرند.
اما حتی آنها که پاسخ نمیدهند هم از طریق مشاور و روابط عمومی در جریان قرار میگیرند. یعنی صداها شنیده میشود، حتی اگر پاسخی داده نشود. این «شنیده شدن» گام بزرگی است و بیش از هر چیزی آن را مدیون شبکههای اجتماعی هستیم که کار «رسانه» را انجام میدهند.
ورود بانوان به ورزشگاهها مثل هر پیروزی دیگری حالا هزار پدر دارد. خیلیها مدعی هستند که ما بودیم جاده را صاف کردیم. فارغ از رفتار و گفتار کیهان که یک رویه کاملاً معمولی است و همواره این درجه از آزادی بیانشان غبطهبرانگیز بوده، تقریباً همه از این اتفاق خشنود هستند و از حس خوبی که در فضای جامعه شناور شد، خرسندند.
سخنگوی دولت کوشید این موفقیت را به نام دولت روحانی ثبت کند و بگوید که نتیجه تلاشهای آنها بوده، ادعایی که بعید است خود آقای ربیعی هم باورش کرده باشد. همه میدانند که دولت تلاش کرد اما بدون اجبار و تهدید فیفا مثل ادوار گذشته این در گشوده نمیشد. اما در کنار این دو و مطالبهگری مصرانه مردم، نقش شبکه های اجتماعی بی نظیر بود.
این درخواست و پیام پیش از این هم وجود داشت اما وقتی شبکههای اجتماعی به میدان آمدند تکثیر و شنیده شد. صفحات فیفا در شبکههای اجتماعی بارها شاهد حضور ایرانیانی بود که این حق را طلب میکردند. آنقدر این در کوفته شد تا صدایی از آن طرف آمد.
تمام این روال، یعنی تقاضای فیفا، بلیتفروشی، نصب نرده و حفاظ در جایاه بانوان، ورود و حضور زنان در ورزشگاه و ... را بیشتر شبکههای اجتماعی پوشش میدادند نه عموم رسانههای رسمی. حتی تلویزیون در روز مسابقه هم خیلی علاقهای برای نشان دادن هواداران زن حاضر در ورزشگاه نداشت اما الان ما دهها و صدها عکس و ویدئو از این رخداد داریم. تصور کنید شبکههای اجتماعی وجود نداشتند، آیا عده کثیری از ایرانیان اصلاً از حضور این زنان در ورزشگاه خبردار میشدند؟ این حس خوب تکثیر میشد؟
این موضوع فقط یک اشاره کوچک از کارکرد این شبکههاست. هرکس هوشمند باشد میتواند از ظرفیت فوق العاده آنها استفاده کند. شبکههای اجتماعی در کنار همه عیبهایی که دارند این روزها رسانه مردم بیرسانه هستند. مردمی که میخواهند بی واسطه، بدون فیلتر و شفاف حرفشان را بزنند.
این شبکهها محدودیت رسانههای رسمی را ندارد برای همین با استقبال روبرو میشوند. به جای گلاویزشدن با آنها، از ظرفیتهایشان برای بهبود حال مردم و کشور استفاده کنید. این بزرگترین دماسنج اجتماعی است که تاکنون بشر خلق کرده است!
عالییی. ممنون
تو ک حق ميگفتي احسان محمدي.
اگه راست میگی از مشکلات مردم و بی تدبیری ها بنویس از گرسنگی مردم محروم بنویس چسبیدی به ورزشگاه رفتن خانمها که چی بشه؟ خب موضوع که حل شد دیگه چرا ول نمی کنی؟ همه مردم می دونن درد جامعه چیه! شما فقط چبسیدی به نیم درصد مردم بی درد که فکر و خیالشون ورزشگاه رفتنه!!! واقعاً که چیزی جز تأسف لایق شما نیست