عصرایران؛ مازیار آقازاده - ایالات متحده آمریکا آرام آرام دارد وارد فضای انتخاباتی میشود. در آبان ماه سال آینده انتخابات ریاست جمهوری 2020 برگزار خواهد شد و کاخ سفید با مستاجر تازه خود آشنا خواهد شد.
البته به روایتی در ایالات متحده آمریکا همواره فصل انتخابات است، چه انتخابات سراسری ریاست جمهوری و چه انتخابات میاندورهای کنگره و فرمانداریهای ایالات؛ و سیاستمداران و احزاب و مقامات اجرایی همواره دغدغه انتخابات را دارند و در واقع در فضای بین یک انتخاب تا انتخابات بعدی سیر میکنند و در هرچه میکنند و یا نمیکنند، نیمنگاهی به مساله جلب یا ریزش آرای خود را دارند.
ترامپ حد اعلای این نوع از دولتمردان آمریکایی است که نشان داده دغدغه اصلی او، هوادارانش و انتخابات آتی آمریکاست و هنوز از فضای انتخابات سال 2016 رها نشده و تمام "هم وغم" خود را مصروف انتخابات 2020 کرده است؛ و در این راه حتی به زعم بسیاری از ناظران در داخل و خارج آمریکا، سیاستهای داخلی و خارجی و منافع ملی آمریکا را "وجهالمصالحه" سودای تداوم حضور در کاخ سفید و تبلیغات انتخاباتی خود کرده است. او حتی چند مرتبه از محدودیت 2 دوره 4 ساله برای ریاست جمهوری آمریکا تلویحا انتقاد کرده و نسبت به حضور بیشتر از 2 دوره در کاخ سفید ابراز تمایل کرده است.
آن طور که از رفتارو گفتار ترامپ طی 30 ماه گذشته برمیآید برای او یک اصل اساسی وجود دارد و آن " راضی و هیجانی نگاه داشتن اقلیتی منسجم از آمریکاییهای سفید پوست است که به او رای دادهاند."
بدون تردید او با اقدامات و سیاستهایش در 2 سال و نیم گذشته اکثریت قابل توجهی از آمریکاییها را آزرده خاطر ساخته است، اما همزمان دل اقلیتی منسجم از هواداران خود و لابیهای حامی خود را نیز به دست آورده و آنها را در حمایت از خودش مصممتر ساخته است.
انتخابات آتی آمریکا در واقع رقابتی است بین یک اقلیت منسجم و هیجانی از هواداران ترامپ و لابیهای متنفذ حامی او (به ویژه لابیحامی اسراییل و لابی اسلحه سازی) و اکثریتی پراکنده از جمعیت آمریکا که ترکیبی است از طیفی قابل توجه از نخبگان و فعالان مخالف ترامپ و بخش خاکستری و بیتفاوت جامعه آمریکا که اساسا سیاسی نیستند و به مدد رونق اقتصادی 2-3 سال گذشته در آمریکا از وضعیت اقتصادی کشور بالنسبه راضی هستند و انگیزهای مضاعف لازم دارند تا در انتخابات آتی مشارکت کنند و اگر چنین نکنند و مشارکت در حد متوسط و پایین باشد این ترامپ خواهد بود که سوار بر اسب مراد، پیروز انتخابات خواهد شد و مجوز حضور 4 سال دیگر را در کاخ سفید خواهد داشت.
شاید به جرات بتوان این ادعا را مطرح کرد که در هیچ انتخاباتی در تاریخ آمریکا موضوع پیروزی یا شکست رییس جمهوری مستقر در کاخ سفید تا این اندازه برای جامعه جهانی مهم نبوده است؛ شاید به مراتب اهمیتی بیش از داخل آمریکا.
از جمله در ایران، تقریبا بیش از 80 میلیون جمعیت ایرانی طی 2-3 سال گذشته از تصمیمات و در واقع دشمنیهای ترامپ علیه ایران تاثیر پذیرفته و زندگی و زمانه آنها دستخوش تغییراتی بنیادین شده است و علایم هشدار دهنده مبنی بر گسترش فقر و نابرابری و کاهش امید به آینده و یاس و سرخوردگی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور پراکنده شده است.
شاید اغراق نباشد که ادعا شود: مردم ایران بیش از بسیاری از مردم آمریکا از نتایج انتخابات 2016 آمریکا و انتخابات 2020 آمریکا تاثیر پذیرفته و احتمالا تاثیر خواهند پذیرفت.
اگر ترامپ بار دیگر به کاخ سفید راه یابد، خبر خوبی برای ایران و ایرانی نخواهد بود و این بدان معنا خواهد بود که باید 4 سال دیگر را در ریاضت و مقاومت سر کنند تا ستون بعدی که انتخابات 2024 آمریکاست، چه فَرَجی به بار آورد.
البته این استدلال به این معنا نیست که همه مشکلات موجود در ایران ناشی از تحریم است اما کتمان این مساله نیز چشم بستن بر واقعیات است که تحریمها تاثیراتی عمیق و بزرگ در اقتصاد و رفاه طبقات مختلف جامعه ایرانی بر جای گذاشته است و تنها راه عبور از آن علاوه بر در پیش گرفتن سیاستهای منضبط، ریاضتی و مقاومتی و مبارزه ریشهای با فساد و پایان ریختوپاشها و..، برداشته شدن این تحریمهاست.
به بیان دیگر وضعیت کشور ایران با وجودی که تحریمهای آمریکا یکجانبه، غیرقانونی و فاقد مشروعیت بینالمللی است، اما بنا به دلایل کاملا واضح اقتصادی (ترس از جریمههای سنگین آمریکا) شرکتها و بانکهای دنیا به دلیل این تحریمها از هر گونه مراوده اقتصادی با ایران خودداری میکنند و همین مساله اقتصاد ایران را در یک انزوای تحمیلی و یک فرسایش تدریجی فرو برده است و از همین زاویه نتیجه انتخابات آتی آمریکا برای بسیاری از ایرانیان مهم تلقی میشود؛ به ویژه آنکه بسیاری از نامزدهای دموکرات انتخابات آتی وعده داده اند در صورت پیروزی در انتخابات، آمریکا را به برجام بازخواهند گردانید.
علاوه بر ایران در این دوره از انتخابات آمریکا شانس انتخاب مجدد رییس جمهوری مستقر در کاخ سفید و یا احتمال شکست او در انتخابات، بسیار مورد توجه جامعه جهانی قرار دارد.
بیشتر دنیا اعم از دولتها و ملتها تجربه خوبی با 30 ماه گذشته ترامپ ندارند و ترجیح میدهند یک سیاستمدارعاقل،میانهرو و قابل پیشبینی (چه جمهوریخواه و چه دموکرات) سکان هدایت کاخ سفید را در دست بگیرد و مسیر سیاستهای آمریکا را به راه درست و منطقی بازگرداند. ماجرای بحران دیپلماتیک اخیر بین بریتانیا و آمریکا بر سر ای میل های افشا شده "کیم داروک" سفیر مستعفی بریتانیا در واشنگتن درباره دولت ترامپ، خود به خوبی گواه میزان شکاف عمیق بین مستحدان سنتی دو سوی آتلانتیک در دوران ترامپ است.
در داخل آمریکا هم گروه قابل توجهی از نخبگان و مردم این کشور ترامپ را یک اتفاق شوم و خطرناک میبینند و در صدد هستند در انتخابات آتی او را به چالش بکشند و از تخت قدرت به زیر افکنند، اما این عده برای کامیابی باید یک جنبش بزرگ و سراسری بر ضد ترامپ ایجاد کنند و نیروهای خود را پشت سر یک چهره قوی و کاریزما متحد کنند؛ چهرهای که قادر باشد با آدمی با مختصات و مشخصات ترامپ رقابت کند و او را به چالش بکشد و در بحثهای کلامی و جدلهای انتخاباتی از پس او برآید.
طرح: وب سایت " دیلی بیست"
ترامپ خوب یا بد یک نقطه قوت دارد و آن استفاده بهینه از ابزارهای ارتباطی و تکنیکهای تبلیغاتی برای تهییج هوادارانش و راضی نگه داشتن آنهاست؛ هوادارانی که به نظر نمیرسد تاکنون از اقدامات و سیاستهای او سرخورده شده باشند بلکه برعکس این اقلیت منسجم از سفید پوستان آمریکایی سیاستهای ترامپ را تحسین میکنند و از سوی دیگر رونق اقتصادی موجود در آمریکا نیز انگیزه سایر طبقات و اقشار را برای حضور پای صندوق های رای برای ایجاد تغییر، میکاهد.
نباید از یاد برد که در غالب دموکراسیها از جمله آمریکا این مشکلات و بیمهای اقتصادی هستند که در مرتبه نخست رای دهندگان را به پای صندوقهای رای میکشد و وقتی اوضاع اقتصادی روبراه باشد در کشوری مثل آمریکا کشیدن مردم به پای صندوق های رای کار دشواری است.
ولی با این حال نشانههای امیدوار کنندهای در انتخابات اخیر میاندورهای کنگره در نوامبر 2018 بروز کرد و مخالفان ترامپ امیدوار شدند بتوانند با تداوم این روند او را یک رییسجمهوری تک دورهای کنند.
کسب اکثریت در مجلس نمایندگان آمریکا پس از یک دهه و کسب اکثریت کرسیهای برخی ایالتهایی که در انتخابات 2016 به ترامپ رای داده بودند از سوی دموکراتها (از جمله ایالاتهای میشیگان و ویسکانسین) نشانههای امیدوار کنندهای هستند؛ نشانههایی که در صورت تداوم فضا و اقدامات و سیاستهای تحریک کننده ترامپ میتوانند دو قطبی موجود در جامعه آمریکا را تشدید کند و فضایی علیه ترامپ به وجود بیاورد. البته نباید از یاد برد که در انتخابات نوامبر 2016 ترامپ به لحاظ رای عددی رای کمتری از هیلاری کلینتون داشت اما به سبب کسب آرای الکترال ایالتهایی چون " فلوریدا، ویسکانسین و میشیگان" توانست در انتخابات پیروز شود.
از سوی دیگر در انتخابات آمریکا همواره درصدی باید برای سورپرایزها و اتفاقات غیرقابل پیشبینی نیز جا باز کرد؛ اتفاقاتی که ممکن است با جابجایی نظر درصدی از رایدهندگان، کل نتیجه انتخابات را عوض کنند.
ترامپ در طول 2-3 سال گذشته با اقدامات و سیاستهای خود بخش بزرگی از دنیا را آزرده است و به طور طبیعی این کشورها حق استفاده از "سورپرایز اکتبر" را علیه ترامپ در انتخابات پیشروی آمریکا محفوظ میدانند. اتفاقی که ممکن است در ماه اکتبر 2020 و چند هفته و یا شاید چند روز مانده به روز انتخابات ( در زمانی که ترامپ به شدت مشغول کارزار خود است و سوار بر هواپیما از این ایالت به آن ایالت میرود) ، با به چالش کشیدن او، بر نتیجه انتخابات آمریکا تاثیر بگذارد و ترامپ را به زمین بزند.
ترامپ در طی مدتی که در کاخ سفید بوده باد کاشته و نباید انتظار داشته باشد در زمانی که انتظار ندارد توفان درو نکند و زخمخوردگان او در کنار گوشه دنیا برای او در تدارک "سورپرایز اکتیر" نباشند.