احسان محمدی - روزنامه ایران ورزشی
«حلیمه سعیدی» بازیگر چند سریال تلویزیونی ساخته «رضا عطاران» بود. بسیاری او را نه به خاطر بازیاش بلکه به خاطردیالوگ «شما جیب ما رو نزن...» میشناسند. این هم از شگفتی های روزگار است که یک بازیگر را مردم به خاطر یک جمله- مثل یک نقش جاودانه- به خاطر سپردهاند و حتی خیلیها اسمش را نمیدانند و او را خانم «شما جیب ما رو نزن» معرفی میکنند!
جامجهانی زنان با حضور 24 تیم در فرانسه آغاز شده است. نوشتن در مورد این مسابقات، وقتی که حضور بانوان ایرانی در ورزشگاهها مقدور نیست یادآور همان دیالوگ است. «شما جیب ما رو نزن، جامجهانی زنان پیشکش»!
در مورد این مسابقات چه میشود نوشت؟ از بخت فرانسه میزبان و شاگردان کورینه دیاکره برای قهرمانی؟ از جاهطلبی چینیها و درخشش ژاپنیها؟ از آمریکا مدافع عنوان قهرمانی و پرافتخارترین تیم این مسابقات؟ از برزیلی که همیشه ستاره دارد ولی در 8 دوره گذشته قهرمان نشده؟ از بازیکنان تیمملی آلمان که ویدئو منتشر کردند و گفتند مهم نیست مردم آنها را نشناسند، مهم این است که آنها برای حقشان میجنگند؟ از نیوزیلندیها و شیلیاییهای رویاپرداز؟
هفته پیش خبرهایی منتشر شد که میگفت حضور بانوان ایران برای تماشای دیدار دوستانه تیم ملی فوتبال مردان مقابل سوریه آزاد است. حتی چند نفر هم موفق شدند بلیط بگیرند ولی از قرار معلوم ساعاتی بعد پول به حسابشان برگشت خورد، تیک جنسیت هوادار برداشته شد و بلیط باطل! یعنی هنوز هم ورود زنان به ورزشگاه ها ممنوع است.
پرسشی که مطرح میشود این است که وقتی در مسابقات فصل گذشته فوتبال ایران (لیگ و جام حذفی) قریب به 500 نفر از تماشاگران مرد زخمی شدند که برخی از آنها هنوز هم به دلیل صدمه به چشم تحت درمان هستند، آیا اصلاً میتوان به حضور زنان در ورزشگاهها امیدوار بود چه رسد به سرمایهگذاری برای حضور آنها در سطح جهانی؟ آیا وقتی در لیگ فوتبال بانوان، بازیکنان جوان همدیگر را کتک میزنند و حاشیه آنجا هم بر متن غلبه میکند میتوان خوشبین بود که راه را درست رفتهایم؟
حرفزدن از جامجهانی زنان وقتی بسیاری از زنان به دلیل ملاحظات اخلاقی حتی از طریق تلویزیون قادر به دیدن آن نیستند، چیزی شبیه حرفزدن از یک سفره چرب و چیلی برای گرسنهای نیست که در تمنای تکه نان خشکی روزگار میگذراند؟ یا نباید با این بهانهها دست از مطالبهگری برداشت و با این توجیهات «حق» را نادیده گرفت. حق تماشای فوتبال، حق رویا داشتن برای حضور در مسابقات جهانی، نمایش پرچم کشور و زدودن این انگاره که زن ایرانی تنها در مسیر آشپزخانه تردد میکند و مثل برخی کشورها «مجبور» است برقع بر صورت در خیابان تردد کند.
آیا قدرت نرم فوتبال برای اثرگذاری بر افکارعمومی را باید نادیده گرفت یا بیان برخی را پذیرفت که معتقدند «لگدزدن زن ایرانی در مسابقات بینالمللی افتخار نیست» و بهتر است همه چیز را همین جا در یک دورهمی بومی-محلی پنهان کرد؟
این پرسشهای البته کلیشهای سالهاست بیپاسخ ماندهاند. البته نه اینکه پاسخی نباشد. هست اما در یک توافق نانوشته همه تصمیم گرفتهایم آن را به دست مدیریت «حالا ببینیم چی میشه» بسپاریم. لابد بعضی از زنان و دختران که دغدغههای غیرفوتبالی دارند و مشکلات دیگری سر راه پیشرفتشان است میگویند: شما جیب ما رو نزن، جامجهانی زنان پیشکش!
ایران ورزشی