۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۶۶۶۹۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۷-۰۲-۱۳۹۸
کد ۶۶۶۶۹۲
انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۷-۰۲-۱۳۹۸

احمد توکلی: سید مهدی طباطبایی لنگر مجلس هفتم بود / او خود را آویزان قدرت نمی کرد

سید مهدی طباطبایی يك مشي آخوندي خالص و سنتي داشت. «آسیدمهدی» مصداق حدیث « «رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَلَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَه...» بود

حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، استاد اخلاق و چهره شاخص جامعه روحانیت مبارز سال گذشته همزمان با نخستین روز از ماه مبارک رمضان در اثر عارضه کبدی و تنفسی دارفانی را وداع گفت.

به گزارش عصرایران، در همین راستا احمد توکلی، در گفتگویی با ویژه نامه «رایحه» که قرار است به مناسبت اولین سالگرد درگذشت «آسیدمهدی طباطبایی» منتشر شود، به بیان ویژگی اخلاقی و علمی آن عالم وارسته پرداخته و از خاطرات دوران زندان ستمشاهی، هم‌بند بودنشان در زندان قصر تا همکار شدن در مجلس هفتم روایت کرده است.

احمد توکلی، از مرحوم حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی، هم‌بند سابق خود در زندان قصر، به عنوان «لنگر مجلس هفتم» یاد می‌کند. توکلی که خودش در آن دوران هر روز مشغول بررسی طرح‌ها و لوایح بود و به تعبیر خودش شاید جزو «نمایندگان هر روزه مجلس» بود، آسید مهدی طباطبایی را مرد روزهای خاص می‌داند. این نماینده سابق مجلس تصویر جالبی هم از خانه این روحانی مردمی دارد، جایی که به گفته او، مردم عادی و مسئولان نظام در کنارهم پای یک سفره می‌نشستند.

مشروح این گفت و گو را بخوانید؛

*آقاي توكلي! تا آنجا كه ما مطلع هستيم رفاقت و آشنايي شما با حاج آقا طباطبايي به پيش از همكاري‌تان در مجلس هفتم باز‌مي‌گردد، سال‌هايي كه قبل از انقلاب هر دو به دليل فعاليت‌هاي سياسي در زندان سپري كرديد. آن سال‌ها را به خاطر داريد؟

من و مرحوم سيدمهدي طباطبايي در بند دو و سه زندان قصر نزديك به يك سال هم‌بند بوديم. ايشان مثل بنده سه سال محكوميت داشت. ملي كشي هم كرديم.

*ملي كشي يعني چه؟

يعني بعد از آنكه دوران محکومیت تمام می‌شد، افراد را آزاد نمی‌کردند و تازه به زندان اوين منتقل مي‌کردند و زمان آزادي‌مان مشخص نبود. من در ملي كشي با آقاي سيد مهدي نبودم و فقط در دوران زندان قصر همجوارشان بودم.

*خاطره‌اي از ایشان دوران زندان داريد؟ تعامل خاصي با آسيد مهدي داشتيد؟
نه، اما در مجلس وقتي نماينده مردم مشهد شدند، به خاطر همين رابطه‌اي كه در زندان داشتيم، نزديكی‌مان بيشتر شد. هر مجلس روضه‌اي هم كه ايشان مي‌خواند، من مي‌رفتم، چون ايشان براي سخنراني‌اش كار مي‌كرد. هيچ زمان بدون مطالعه پاي منبر نمي‌رفت و هميشه سخنراني‌هايش يك نكته جديد داشت. آسيدمهدي خيلي مرد بود.

*در زمان حضور آسيد مهدي طباطبایی در مازندران به عنوان دادستان، فعاليت مشترك با ايشان داشتيد؟

نه، اما مي‌دانم زماني كه ايشان در شهرداری بود در واگذاری زمین‌ها خيلي راحت گرفتند و كار بسياري از مردم را حل كردند.

*اتفاقا آن زمان هم بسيار به آسيدمهدي انتقاد مي‌كردند كه چرا زمين‌ها را راحت واگذار كردند، اما ايشان معتقد بودند كه بايد اين كار را مي‌كردم و با دادن زمين به مستضعف‌ها كمك مي‌كردم. شما انتقادي نداشتيد؟

من هم انتقاد داشتم چون معتقد بودم گستره‌ واگذاری‌ها زياد بود. ايشان سهل مي‌گرفتند و اين سهل‌گيري مشكلاتي ايجاد كرد. اما به خاطر این انتقادها منزلت آسيدمهدي بهم نخورد، چون جوهره‌اش با ارزش‌تر از اين يك كاري بود كه با انتقاد همراه شد.

*مرحوم طباطبایی براساس خصلت‌هاي خاصي كه داشتند، توانستند وجه مردمي‌شان را ماندگار كنند. شما به خانه ايشان رفت و آمد داشتيد؟

بله، من چندين بار به منزلشان رفتم. براي ديده‌بان شفافيت و عدالت كه در حال فعاليت هستم از ايشان كمك خواستم و آسيدمهدي پشتياني كردند. قرار بود پول هم بدهد (با خنده) البته کمك و حمایت معنوی، قيمتش بيشتر از پول است، اما متأسفانه عجل مهلتشان نداد. وقتي به خانه‌شان رفتم، فضا برايم جالب بود،‌ فقط تماشا مي‌كردم. ايشان يك مشي آخوندي خالص و سنتي داشت. گوشه‌اي نشستم و فقط نگاه مي‌كردم كه در خانه‌شان باز است. مردم مشكلاتشان را مي‌گويند. ايشان با روي خوش صحبت مي‌كرد، سفره پهن می‌کرد و با مردم غذا مي‌خورند. ديدن اين صحنه‌ها براي بنده بسيار دلنشين بود.

*اين مشي حاج آقا طباطبایی را كه محافظي نداشتند و ديوار كشي بين خودش و مردم ايجاد نكرده بودند، چطور مي‌ديديد؟

آسيدمهدي، خاكي بود. عالِم دينی بايد خاكي باشد، ‌اگر اينطور نباشد، ‌مردم از او جدا مي‌شوند. آقاي مروج در اردبيل،‌ مرحوم كوهستاني در بهشهر،‌ آقاي ايازي در رستمكلا، زندگي ساده داشتند. اين افراد چهره انقلابي نبودند، اما آقاي طباطبايي انقلابي بود مسئولیت هم داشت و در عين حال در ميان مردم بود. ميزان ارادت مردم به يك روحاني در تشييع جنازه‌ها معلوم مي‌شود، وقتي مردم كسي را قبول داشته باشند،‌ در تشييع جنازه اين واقعيت خودش را نشان مي‌دهد و تفاوت ميان آخوند مردمي و تجملي مشخص مي‌شود. از سياسيون و مسئولانی مانند بنده تا مردمي كه از شهرستان و پایین شهر مي‌آمدند به منزل آقاي سيدمهدي طباطبايي رفت و آمد داشتند. ايشان سفره كه مي‌انداختند مي‌گفتند همه سر سفره بنشينند، ديگر فرقي بين مسئول و مردم عادي نبود.

*از روزهاي مجلس هفتم بگویید. مشي سياسي آسيدمهدي طباطبايي در مجلس هفتم خاص بود. به نظرتان چه شد كه بعد از مجلس هفتم،‌ ايشان تصميم گرفت از سياست كناره بگيرد و تمام وقتش را براي كمك به مردم و اهالي محل صرف كند و ديگر به سمت نمايندگي یا مسئولیت‌های دیگر نرفت؟

نقش خودش را در مجلس قوي نمي‌ديد و مشي آخوندي را بيشتر مي‌پسنديد. تشخیصش هم درست بود چون افرادی مثل آسید مهدی برای روزهای خاص به درد می خورند که مثل لنگر جلوی تلاطم در مجلس را بگیرند. ایشان همچون لنگري براي مجلس عمل مي‌كرد كه وقتی مشكل و تلاطمي در مجلس رخ مي‌داد،‌ ايشان ظاهر مي‌شدند تا جلوي آن تلاطم را بگيرند. بودن اين افراد در مجلس غنيمت است، اما وقتی توان كار هر روزه مجلس با تمام جزئياتش را نداشته باشند و ديندار باشند، خودشان رنج می‌برند.

*پس شما كناره‌گيري‌شان را به اين دليل مي‌دانيد؟

دلیل دیگری که حدس مي‌زنم این است كه ايشان فكر مي‌كردند بيرون از مجلس مفيدترند، آدمي نبودند كه بخواهند به هر نحوي خود را آويزان قدرت كنند. اگر علاقه داشتند، ‌بدون شك نامشان در ليست مجلس هشتم جاي مي‌گرفت اما خودشان نخواستند.

*ما يك نقل‌قول‌هاي شنيده‌ايم كه ايشان در مجلس هفتم، براي رياست مجلس مطرح بودند اما بعد ماجرا تغيير كرد...

خود آقاي طباطبايي به دنبال این مسائل نبود و داوطلب هم نبود. به نظرم ایشان قدر خودش را می‌شناخت. مصداق همان حدیث «رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَلَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَه... خدا رحمت کند کسى را كه اندازه و قدرش را بشناسد و قدم از مرزش فراتر ننهد» بود. من گمان نمی‌کنم ایشان دنبال ریاست مجلس بود.

يك نكته ديگر هم در رابطه با نقش آفريني ايشان در عرصه سياسي بگويم. موضع‌گيري ايشان نسبت به آقاي هاشمي قابل توجه بود. ايشان در دوره‌اي آقاي هاشمي را مظلوم احساس كرد و براي دفاع از ايشان مردانه قد علم كرد. من اين كار را تأييد يا رد نمي‌كنم ولي مردانگي‌اش مهم است. ايشان به فضاي سياسي نگاه نكردند و بر اساس جو حاكم تصميم نگرفتند. اين رفتار ايشان ارزشمند بود.

*يك طيفي از اصولگراها در مجلس هفتم راهشان را از اكثریت اصولگرايان جدا كردند و تبديل به اصولگراياني با موضع اعتدالي شدند. مرحوم طباطبایی هم در اين طيف بود. رفتار و منش آسيدمهدي در شكل‌گيري اين طيف از اصولگراها چقدر نقش داشت؟

من و برخي از اصولگرايان علمدار مخالفت با احمدي نژاد بوديم. اما مهم است که مخالفت با احمدي نژاد به خاطر موافقت با هاشمي رفسنجاني است یا اینکه مخالفت با او به خاطر كارهاي او است. من با آقاي طباطبايي صحبت نكردم كه بدانم دليل مخالفتشان كدام بود، حس مي‌كنم كه بيشتر مخالفتشان به دليل حمايت از هاشمي رفسنجاني بود. اما این را می‌دانم آقاي طباطبايي انسان با جوهري بود، همين كه مي‌گويم وقتي در زندان كاري از او مي‌خواستيم، پاي حرفش مي‌ايستد يا وقتي مي‌بنيد هاشمي مظلوم قرار گرفته، ‌از او حمايت مي‌كند يا وقتي مي‌بيند كه در مجلس آنطور كه مي‌خواهد كارايي ندارد و به دنبال مسلك آخوندي مي‌رود، ‌تمام اين موارد نشان دهنده جوهره اين مرد است. اين فرد ثبات قدم دارد.

 

ارسال به دوستان