عصر ایران ؛ کاوه معینفر - در این روزها که مناطقی از کشور با سیل و مشکلات ناشی از آن دست به گریبان هستند از هر سو گروههای مختلفی به یاری مردم آن منطقه شتافتهاند و موجی از همدلی و مهربانی شکل گرفته است.
در این میان بیشتر فعالیت گروههایی به چشم آمده است که به طرق مختلف در رسانهها و صداوسیما مطرح شدهاند، اما آیا کمک و خدمترسانی فقط محدود به این طیف است؟
با نگاهی به فضای مجازی میتوان گروههای دیگری را هم در سطح جامعه ایران دید که بدون تبلیغات مرسوم و فقط به قصد و نیت کمکرسانی به مناطق سیل زده رفته و به فعالیت مشغولند.
کمکرسانی هموطنان کُرد در فضای مجازی بسیار مورد توجه قرار گرفت که وسایل مورد نیاز سیلزدگان مناطق دور افتاده را بر کول خود حمل کردند.
از این دست یاری رساندن میتوان به جوانان دیگری هم اشاره کرد که شاید از چشم رسانهها و ... دور افتاده باشند اما آنها بدون هیچ توقع و چشمداشتی در مناطق بحران زده به فعالیت مشغولند.
برای مثال گروهی از جوانان علاقمند به «آفرود» هستند که اسم گروه خود را «کرگدن نارنجی» گذاشتهاند و ماشینهای آفرودی خود را برداشته و در توزیع مایحتاج مردمان آسیب دیده مناطق صعب العبور کمک میکنند. (آفرود: نوعی از اتومبیلرانی در مسیرهای خاکی، گلی، صخرهای و ناهموار شنی و کویری که ماشینهای مخصوص خود را لازم دارد.)
شاید اگر چند ماه پیش این ماشینها را (با آن تزئینات و لوازم خاص خودشان) در جایی میدیدم با خود فکر میکردم جوانانی بدون دغدغه هستند که به دنبال تولید هیجان و بالا بردن ترشح آدرنالین هستند ولی مشارکت در چنین اتفاقاتی، تمام معادلات ذهنی آدمی را به هم میریزد و فقط شعف و تحسین به دنبال دارد.
احتمالا از این دست افراد کم نباشند که به شکلی غیر از راههای معمول همیشگی، در حال یاری رساندن به هموطنان داغدار و رنجدیده خود هستند و اتفاقا بسیار موثرتر و بهتر کار میکنند چون به خواست قلبی خود و بدون هیچ توقعی به چنین راهی قدم گذاشتهاند.
در جایی خواندم اگر هر کس یک شمع در دست میگرفت و به همان اندازه اطرافش را روشن میساخت در جهان دیگر تاریکی وجود نداشت که ما از قدم گذاشتن به آن در هراس باشیم.
این گونه کمکرسانیها و خدمت به همنوع بسیار امیدوار کننده و قابل ستایش است چون شادی و رضایت درونی به همراه دارد، هم برای خودشان، هم برای آسیب دیدگان و هم برای من که از دور شاهد چنین اتفاقاتی هستم.
در پایان یادآور میشوم که نگارنده هیچ ارتباطی با این گروهها ندارد و این نوشتار هم رپرتاژ آگهی نیست فقط یک احساس درونی برای تقدیر از یک اتفاق مثبت است.
اخه اگه که یه ذره هم احساس داشته باشن به کار این عزیزان که بدون چشم داشتی به رسانه ایی شدن کارشون رو به نحو احسن انجام میدن باید مثبت بدن نمیدونم کی هستن ولی ای کاش کمی فکر کنن و ادم باشن
شمام برو کمک کن ولی عکس نگیر
من که می دونم نمیشه
بعضی ها واقعا مخشون منفی بافه
#ریاکار_باش_اما_باش
یعنی توی اون وضعیت حتی یه ادم ریاکار هم میتونست کمک کننده باشه ، حالا شما بهتر بلدی کمک رسانی کنی بسم الله . این گوی و این میدان
فقط نشستی تود خونه پشت گوشی و ایراد میگیری؟
نه بودجه ای ونه ادعایی ، کاملاً شخصی ودلی
ضمن اینکه یکبار پول تو حسابشون جمع شد, به زلزله زده ها دادند؟! یا هر کدام یکجور بهانه اوردند
خدا خیرشون بده.
ولی شما واقعا مریضید
خدا خودش کمکتون کنه
من هم دوست داشتم با این گروه میرفتم که نشد و رفتم سمت آق قلا
شاید از دو بیش از هفته یی است همه اهالی روستاهای سیل زده متوجه این جوانان پر شور و نشاط با علامت خاص کرگدن نارنجی شدن کمک و امداد را با دل و جون انجام می دادن همه جا بودن و همه وقت شب ها دیر وقت پلاک ماشین شون گویا بود از خراسان و اردبیل و آذربایجان و همه ایران همه جا های سیل زدن حضور داشتن صمیمانه دست یک یکا آنها را می بوسیم
خوب شد رفتن کمک تا شما ۴ تا عکس برا خبر داشته باشین!
دم روحانی و آشنا و نوبخت گرم.
فقط تحقیق کنید و ملاحظه نمایید که در کشورهای پیشرفته قانون مرتبط با این تیم های آفرودی چگونه است؟
بیشترین چیزی که تو گروه حس میشد این بود که باطن آدمها با ظاهرشون زمین تا آسمون فرق دارن
انسانهایی از جنس تسبیح و سجاده در کنار انسانهایی از جنس تاتو و پیرسینگ بطور یکسان تنها برای یک هدف در تکاپو بودن