پس از پیشروی سیل در خوزستان و درگیر شدن بسیاری از روستاها و شهرهای کنار رودخانه کارون؛ مدیریت بحران استان خوزستان به بیش از 60 روستا دستور تخلیه داد. روستای دریسیه واقع در شرق کارون و در شهر دارخوین یکی از روستاهایی بود که دستور تخلیه کامل آن داده شد.
روزنامه کیهان: با دستور مدیریت بحران خوزستان برای تخلیه کامل این روستا، فرمانداری شهرستان شادگان از نیشکر فارابی خواست تا مردم سیلزده روستای دریسیه در این کارخانه با تشکیل یک کمپ اضطراری اسکان داده شوند.
پس از گذشت دو روز از اسکان مردم دریسیه قرار شد برای تهیه گزارش همراه با نیروهای هلال احمر شهرستان شادگان به کمپ اضطراری کارخانه نیشکر فارابی بروم. حدود نیم ساعتی در راه بودیم. وارد کارخانه که شدیم پس از طی کردن مسافتی؛ از دور چادرهای سفید هلال احمر زیر نور آفتاب بهاری خوزستان خودنمایی میکرد و دیگر لازم نبود از کسی نشانی دقیق محل کمپ اضطراری مردم در کارخانه را پرسید.
میان چادرها و در بین مردم آهسته قدم میزدم، سراغ یکی از چادرها رفتم و پس از سلام، اوضاع زندگی در آنجا را پرسیدم. مرضیه که دو فرزند معلول داشت از بینظمی موجود در کمپ گلایهمند بود، او گفت: کمی در رساندن غذای گرم به ما تعلل دارند، شما ببین من دو بچه معلول دارم.
اکنون ساعت نزدیک11 صبح است اما هنوز خبری از صبحانه نیست. دیروز هم به ما ناهار ندادند.
تقریبا با هر کدام از مردها که همکلام میشدم حرفی از سختی زندگی در چادر نمیزدند؛ تنها دلنگرانیشان برای زمینهایشان بود. زمینهایی که اکنون بهجای خرما باید از آنها گِلِ بهجا مانده از سیلاب را برداشت کنند. زنان نیز دلتنگ و بیقرار خانههایشان بودند و از هر تازه واردی سراغ خانههایشان را میگرفتند.
386 نفر از مردم روستای دریسیه حالا مجبور بودند شبها را درحالی سر به بالین بگذارند که بهجای سقف چادر بالای سرشان باشد و بهجای شمارش ستارهها غمهای خود را بشمارند و با این سؤال که آیا دولت مکلف میشود خسارت سیل را بپردازد یا نه شب را به سحر برسانند.
خدمترسانی بیوقفه نیروهای جهادی هلال احمر در کمپ اضطراری نیشکر فارابی غیرقابل انکار بود.
به گفته مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان خوزستان هلال احمر 120 چادر، 150 موکت، 350 پتو، 370 پرس برنج، 48 بسته چای، 160 بسته شکر و قند، 510 بسته حبوبات، 470 بسته عدس، 360 بسته ماکارونی، 216 بطری روغن، 586 کنسرو تن ماهی، 700 قرص نان، 350 بطری آب معدنی و 550 پرس غذای گرم در اردوگاه اضطراری فارابی برای مردم دریسیه فراهم کرده بود و درحال آمادهسازی کمپ دوم اسکان اضطراری در مدرسه فرزانگان دارخوین میباشد همچنین 30 نفر از امدادگران شهرستان شادگان بهطور شبانهروزی در کمپ اضطراری نیشکر فارابی برای امدادرسانی به مردم حاضر بودند.
مرکز بهداشت و درمان شهرستان شادگان نیز با برپایی چادر در کمپ فارابی و حضور یک پزشک و دو تکنسین همراه با یک آمبولانس در کمپ و یک اتوبوس آمبولانس در روستای دریسیه و تهیه تمام اقلام دارویی مورد نیاز تمام اموری که سلامت جانی سیلزدگان را تهدید میکند را تحت کنترل خود قرار دادهاند و با تزریق واکسن سرخک و سرخچه به 150 کودک زیر 15 سال و چکاندن قطره ضد فلج از شیوع برخی بیماریها جلوگیری کردند اما بزرگترین مشکل بهداشتی موجود در کمپ فارابی عدم راهاندازی حمام برای سیلزدگان است.
مردم دریسیه که از 12 فروردین ماه در نیشکر فارابی حضور داشتند تا امروز از نبود حمام رنج میبرند و این خود زمینهای است قوی برای شیوع شپش میان مردم میباشد.
مدیرعامل جمعیت هلال احمر خوزستان برای بررسی آخرین وضعیت سیلاب در دریسیه از طریق بالگرد این جمعیت به روستا میرود. همراه آنها میروم. از بالا خسارتهای وارد شده به زمین کشاورزی و ورود سیل به آنها کاملا معلوم بود.
مردم روستا که از نابسامانی در پیشگیری و پیشروی سیل به تنگ آمده بودند به محض رسیدن بالگرد به زمین سراغ خدادادی میآیند. هر کدام به شیوهای از درد خود میگوید و همهمه به پا میشود. شروع میکنم به صحبت کردن با مردمی که هنوز روستا را ترک نکردهاند.
دلیلش را که میپرسم یکی از آنها زبان به گله میگشاید. میگوید دولت هنوز خسارت سیل سال 95 را پرداخت نکرده است ما نمیدانیم سراغ چه کسی برویم تا پول آن را بپردازد.
وقتی همه دارایی من همین یک زمین است و معلوم نباشد خسارت سیل امسال را پرداخت کنند یا نه مگر میشود بیخیال باشم و روستا را ترک کنم؟
از حرفهایشان میفهمم بدقولیها و وعدههای سرخرمن مسئولان این دولت کار خودشان را کرده است. ناامیدی از سیل بیشتر روستا را دربرگرفته بود.
بلاخره با پیشنهاد مدیرعامل جمعیت هلال احمر خوزستان چند نفر از ریش سفیدان روستا فراخوانده میشوند تا مشکلاتی که هنوز پس از یک هفته برطرف نشدهاند را بگویند.
با گذراندن یک روز در کنار سیلزدگان روستای دریسیه امری که من از نزدیک شاهد آن بودم و از بسیاری از مردم روستا شنیدم ناهماهنگی مسئولان محلی در کنترل پیشروی سیلاب بود. از بخشدار تا شورای روستا هر کدام قصد داشتند به شیوهای جداگانه سیل را کنترل کنند و سیلبند را ترمیم کنند اما خود این امر باعث سردرگمی مردم روستا شده و تنها نتیجه آن عدم همکاری صحیح مردم با دستگاهها بود و دود این ندانمکاریها تنها در چشم کشاورز روستایی میرفت.
درحالی سال 98 را آغاز کردیم که سین هشتم سفرههای عید بسیاری از هموطنانمان در شمال، مرکز، شرق و جنوب غرب سیل بود اما نه سیل طبیعی بلکه سیل بیتدبیری دولتیهایی است که چنین وضعیتی را پیشبینی نکرده بودند تا از خسارتهای آن جلوگیری کنند و سرمایه تمام عمر و زندگی هموطنانمان از بین نرود.