۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۵۹۳۴۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۳ - ۲۹-۱۲-۱۳۹۷
کد ۶۵۹۳۴۶
انتشار: ۱۲:۵۳ - ۲۹-۱۲-۱۳۹۷

خاطراتی از عبدالحسین زرین‌کوب

خاطراتی از عبدالحسین زرین‌کوبباقر صدری‌نیا با بیان خاطراتی از عبدالحسین زرین‌کوب می‌گوید: استاد زرین‌کوب بی‌تردید یکی از شخصیت‌های بی‌بدیل علمی و ادبی عصر ما بوده‌اند.

دکتر باقر صدری‌نیا، استاد دانشگاه تبریز که یکی از شاگردان عبدالحسین زرین‌کوب بوده است در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به آثار برجای‌مانده از این چهره فقید فرهنگی اظهار می‌کند: تنوع حوزه‌هایی که ایشان به تحقیق و ژرفکاوی در آن‌ها پرداخته نه تنها چشمگیر بوده، بلکه این توفیق را یافته‌اند که در حوزه‌های مختلف، آثار برجسته‌ای از خود به یادگار بگذارند. 

 او تاکید می‌کند: آثار استاد زرین‌کوب جزء پرمراجعه‌ترین آثار در میان اهل دانش و محققان کشور است، و نه تنها پژوهشگران در رشته ادبیات، بلکه تاریخ‌پژوهان و محققان رشته‌های گوناگون معارف اسلامی نیز همواره نیازمند مراجعه به آثار استاد هستند. 

 صدری‌نیا با اشاره به نحوه آشنایی خود با استاد و ویژگی‌های شخصیتی و وارستگی اخلاقی او می‌گوید: پیش از ورود به دانشگاه برخی از آثار استاد را خوانده بودم، اما آشنایی رویاروی بنده با استاد بعد از ورود به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ممکن شد. 

او می‌افزاید: استاد زرین‌کوب مدیر گروه ما بودند اما غالبا معاون ایشان به امور جاری گروه رسیدگی می‌کرد و ایشان در اتاق خودشان در ضلع جنوب غربی دانشکده و دور از محل گروه ادبیات به مطالعه و تحقیق می‌پرداختند، به همین جهت کمتر در حوالی گروه دیده می‌شدند. در سال اول گاهی استاد را در راهرو گروه ادبیات می‌دیدم و سلامی می‌دادم و می‌گذشتم، اما در سال دوم بود که با جسارت خاص آن ایام برای اعتراض به برخی برنامه‌های گروه به اتاق ایشان رفتم و بدین ترتیب برای نخستین‌بار با استاد هم‌کلام شدم و بدین ترتیب آشنایی حضوری‌ام با استاد زرین‌کوب رقم خورد. 

 صدری‌نیا ادامه می‌دهد: با جسارت و خامی جوانی نزد استاد رفتم و اولین انتقادم را مطرح کرد و گفتم: «بعضی اساتید که سر کلاس ما می‌آیند به اندازه ما سواد ندارند، چرا چنین افرادی را  سر کلاس می‌فرستید؟» استاد نه‌ تنها از اعتراض گستاخانه من ناراحت نشدند بلکه با واقع‌بینی نقد مرا پذیرفتند و گفتند: «حق با شماست و من بسیار متاسفم ولی چاره‌ای نداریم، دانشگاه بعضی‌ها را که شایستگی لازم را نداشته‌اند استخدام کرده و به گروه فرستاده است و ما ناچار هستیم تدریس بعضی درس‌ها را به آن‌ها واگذار کنیم». لحن  محبت‌آمیز و همدلانه استاد بر جسارتم افزود و دومین اعتراضم را مطرح کردم و گفتم: «برنامه کلاس‌های ما خوب تنظیم نشده و ما بین کلاس‌ها چند ساعتی را بی‌کار هستیم و وقتمان تلف می‌شود!» استاد به آرامی و مهربانی پاسخ دادند: «عامدانه این کار را کرده‌ایم تا دانشجو از این فرصت استفاده کند و وقتش را صرف مطالعه در کتابخانه کند». 

 او می‌گوید: همین جا متوجه نابجایی اعتراض خود و استواری منطق نهفته در سخن استاد شدم و از این‌که چنین اعتراض نسنجیده‌ای را مطرح کرده بودم احساس شرم کردم. 

 عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز بیان می‌کند: استاد برنامه‌ ویژه‌ای برای ایجاد تحول در آموزش گروه ادبیات داشتند و زمانی که دانشجوی استاد زرین‌کوب شدم، وی مدیر گروه ادبیات دانشگاه تهران بود و برای دوره لیسانس ما سه گرایش (ادبیات ایران پیش از اسلام، ادبیات دوره اسلامی و ادبیات معاصر وجهان) در برنامه تعریف کرده بودند که هم‌کلاسی‌های ما موظف بودند پس از گذراندن درس‌های اصلی و پایه، یکی از این سه گرایش را انتخاب کنند. 

او با تاکید بر این‌که تعمیق آشنایی‌ من با استاد مربوط به دوره فوق لیسانس و خاصه درس مثنوی بود، می‌گوید: استاد در این دوره به دانشکده نمی‌آمدند و ما به منزل ایشان می‌رفتیم. ایشان منزل سابق خود را به کتابخانه تبدیل کرده بودند و کلاس در همان‌جا تشکیل می‌شد. البته بعدها این افتخار نصیبم شده بود که گاهی برای ملاقات استاد به آپارتمان محل اقامتشان بروم. البته این افتخار را نیز داشتم که در دوره دکتری به عنوان استاد مشاور رساله‌ام از محضر استاد بهره‌مند شوم. 

صدری‌نیا اظهار می‌کند: متانت توام با عطوفت و مهربانی ویژگی بارز استاد زرین‌کوب بود و تلاش شگفت‌انگیز و حافظه‌ بسیار عجیب ایشان نیز بسیار حیرت‌آور بود، بدین جهت روزی از استاد پرسیدم: «شما چگونه این همه مطالب را در مورد مطالب می‌نویسید، آیا فیش‌برداری می‌کنید؟» ایشان پاسخ دادند: «حافظه‌ام بد نیست و مطلبی را که ۴۰ سال پیش خوانده‌ام غالبا به خاطر دارم که در کدام صفحات کتاب بوده است، ابتدا مطلب را می‌نویسم و سپس به کمک حافظه ارجاع می‌دهم». 

او در ادامه به تلاش و پشتکار بی‌وقفه و مداومت استاد زرین کوب در مطالعه اشاره می‌کند و می‌افزاید: هر وقت که برای دیدارشان می‌رفتیم، یا مشغول خواندن بودند یا نوشتن؛ این درحالی بود که گرفتار انواع بیماری‌ها بودند و در این رابطه می‌گفتند «من کلکسیون امراض هستم». استاد در طول شبانه‌روز حدود ۱۶ تا ۱۸ ساعت مشغول مطالعه و نوشتن بودند. آثار گرانقدری که از ایشان به یادگار مانده در نتیجه همین مداومت‌ها و تلاش‌هاست. 

صدری‌نیا در بخش دیگری از سخنانش به بیان خاطره‌ای از استاد می‌پردازد و می‌گوید: سال ۷۵ بود که برای تعیین تاریخ دفاعیه خود نزد استاد رفتم و متوجه شدم که استاد برای معالجه عازم خارج از کشور هستند، موضوع را با استاد در میان گذاشتم و ایشان گفتند که معلوم نیست دوباره بازگردم یا نه؛ نمی‌خواهم کار شما به تاخیر بیافتد، از این رو نامه‌ای به استاد راهنمای رساله‌ام‌، استاد شفیعی کدکنی نوشتند و ضمن اشاره به این‌که برای معالجه دل و دیده عازم خارج از کشور هستند، از ایشان خواستند تا در این مورد نیز مثل موارد دیگر به هر نحوی که صلاح دیدند از جانب ایشان عمل کنند تا کار دفاعیه به تاخیر نیافتد. من این نامه را به عنوان یادگار ارجمندی از آن استاد بزرگ هنوز هم نزد خود دارم. 

  او به تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی استاد زرین‌کوب اشاره می‌کند و می‌افزاید: دکتر زرین‌کوب برادران خود را که کوچک‌تر از خودش بودند خیلی زود از دست دادند. استاد برادرانش را بسیار دوست می‌داشت و برای آن‌ها در حکم پدر بود. از طرفی هم استاد زرین‌کوب همسر بسیار خوبی داشتند که همدل و همراه وی بودند؛ «دکتر قمر آریان» همسر استاد زرین کوب بودند که خود را وقف آسایش استاد کرده بود و داشتن چنین همسری یکی از خوشبختی‌های استاد بود. 

شاگرد زرین‌کوب می‌گوید: استاد با این‌که در حوزه سیاست حضوری نداشتند اما جوهره آثار و اندیشه ایشان معطوف به ایجاد یک جامعه انسانی به دور از ستم و بی‌عدالتی و مبتنی بر مدارا و مهربانی است، این تمایل را در کتاب «پیر گنجه در جست‌وجوی ناکجا آباد» می‌توان دید.

صدری‌نیا در پایان تاکید می‌کند: استاد زرین‌کوب از جمله شخصیت‌هایی بود که باید او را شناخت و آثارش را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. تلاش بی‌وقفه و رفتار بزرگوارانه از جمله ویژگی‌های یک انسان متعالی است که می‌تواند به عنوان سرمشقی برای انسان‌های جویای علم باشد.

***

عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ‌نگار، ادیب، مترجم و نویسنده مشهور کشورمان است که  در ۲۷ اسفند سال ۱۳۰۱ در بروجرد زاده شد و در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در ۷۷سالگی به رحمت ایزدی پیوست.

زرین‌کوب در حوزه‌های متنوعی از جمله تصوف و عرفان آثار گوناگونی خلق کرده است. او دلبستگی ویژه‌ای به مولانا جلال‌الدین محمد بلخی داشت و چند کتاب درباره این شاعر نوشته که کتاب‌های «سر نی»، «بحری در کوزه»، «پلّه پلّه تاملاقات خدا» و «نردبان شکسته» از آن جمله است. در حوزه عرفان و تصوف نیز آثاری نظیر جست‌وجو در تصوف ایران، دنباله جست‌وجو در تصوف، ارزش میراث صوفیه، فرار از مدرسه، شعله طور و... را دارد.

  

زرین‌کوب در حوزه تاریخ نیز کارهایی دارد که تاریخ مردم ایران در سه جلد، تاریخ ایران بعد از اسلام، تاریخ در ترازو، کارنامه اسلام و بامداد اسلام از جمله آن است. او در ساحت ادب‌پژوهی و نقد ادبی نیز آثار بسیاری را نوشته که از جمله آن‌ها به نقد ادبی، با کاروان حله، از کوچه رندان، سیر تحول شعر فارسی و... می‌توان اشاره کرد. 

ارسال به دوستان