عصر ایران ؛ کاوه معینفر - 21 فوریه ( دوم اسفند) روز جهانی زبان مادری است. این نامگذاری* در سال 1999 از سوی یونسکو و با هدف کمک به حفظ تنوع زبانی و فرهنگی جهان اعلام شد. زبان مادری مانند رنگ چشم، شکل بینی، حالت ابرو و ... است، یعنی قبل از اینکه بخواهی نقشی در انتخابش داشته باشی آن را داری، بنابراین بخشی از هویت هر شخص است.
زبان مادری به گونهای است که در تنهاترین و حساسترین لحظات زندگی هر شخص ناخودآگاه افکار و دغدغههای شخصیش به آن زبان شکل میگیرد. تجربه شخصی خود بنده این است که هر گاه در مغازهای یا در خیابانی یک شخصی را میبینم که به زبان مادریم حرف میزند ناخودآگاه یک احساس خوشایند بهم دست میدهد انگار شخصی را پیدا کردهام که او با من یک بخش مشترک دارد، یک تنهایی مشترک داریم، انگار در شهری غریبه دوستی قدیمی را دوباره پیدا کردهام.
این احساس هیچ ربطی به طرف مقابلت ندارد اینکه او چگونه آدمی است یا از چه پایگاه اجتماعی آمده است در ابتدای این احساس هیچ نقشی ندارد.
در طی سالها بارها با پدیدهای مواجهه شدهام که کسانی که در تهران زندگی میکنند و از یک منطقهای از ایران آمدهاند که زبان مادری آنها غیر از فارسی است، با معضلی بزرگ در برخورد با فرزندهایشان مواجه بودهاند.
دو گروه اصلی وجود دارد گروه اول از همان پیدایش فرزند به زبان فارسی با او حرف میزنند و استدلالشان این است که به دلیل اینکه در تهران زندگی میکنیم بهتر است که بچه فقط یک زبان یاد بگیرد و به همان زبان خوب حرف بزند تا بعدتر که به مدرسه رفت و در مواجه با بچههای دیگر به دلیل لهجه یا بد ادا کردن بعضی کلمات مورد تمسخر قرار نگیرد.
گروه دوم اما کسانی هستند که با فرزندشان به همان زبان مادری حرف میزنند و میگویند که بهر حال به دلیل مدرسه، شرایط جامعه و ... عاقبت بچه زبان فارسی را یاد میگیرد ولی امکان یادگیری زبان مادری را ندارد پس بهتر است که ما در خانه با او به این زبان حرف بزنیم.
هر دو گروه به گونهای درست میگویند ولی تجربه نشان داده است که معمولا کسانی که از بچگی به زبان مادریشان حرف نزدهاند، بعدتر بسیار کم اتفاق میافتد که به دلیل خواست و علاقه خود آن زبان را یاد بگیرد.
یکی از دوستانم که به کانادا مهاجرت کرده است میگفت که ما وقتی به کانادا رفتیم یکی از بچه هایم 7 ساله بود و دیگری 4 ساله. حال که هر دو بزرگ شده و از دانشگاه فارغ التحصیل شدهاند هر 2 بچهام من و همسرم را مورد شماتت قرار میدهند که چرا شما با ما در خانه به فارسی حرف زدن ادامه ندادید؟ ما الان اعتماد بنفس لازم برای فارسی حرف زدن را نداریم. چه خوب بود که ما هم مثل دوستان چینی و مکزیکی که داریم میتونستیم به زبانی که خودمان را متعلق به آن میدانیم حرف میزدیم.
بالشخصه خودم اعتقاد دارم زبان مادری حداقل امکانی است که میتوان به بچهام یاد بدهم حال اگر خودش دوست نداشت هیچ وقت از آن زبان استفاده نکند بحث دیگری است و به او مربوط است.
برای کشور ایران با گنجینهای از زبانها و گویشها، آموزش چند زبانه بهترین راه است، آموزش چند زبانه یعنی استفاده دست کم از 3 زبان برای آموزش: زبان اول یا زبان مادری، زبان ملی یا زبان رسمی کشور و زبان بین المللی. آموزش زبان مادری کیفیت آموزش را ارتقا میبخشد چون توانایی یادگیری دیگر زبانها را بالا میبرد و فرآیند آموزش را تسهیل میکند.
یک جمله بسیار معروفی از آلفونس دوده (نویسنده فرانسوی) وجود دارد که میگوید: هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند، مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد.
* انتخاب روز زبان مادری:
براساس متن منتشر شده در ویکی پدیا، دلیل نامگذاری روز جهانی زبان مادری از زمانی آغاز شد که در سال ۱۹۵۲ دانشجویان دانشگاههای مختلف شهر داکا پایتخت امروزی کشور بنگلادش که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده میشد و هنوز مستقل نشده بود، از جمله دانشجویان دانشگاه داکا و دانشکده پزشکی، تلاش جهت ملی کردن زبان بنگالی به عنوان دومین زبان پاکستان (در کنار زبان اردو) تظاهرات مسالمت آمیزی در این شهر به راه انداختند.
به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیراندازی کرده عدهای از آنها را کشت. بعد از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای اولین بار سازمان یونسکو در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه (برابر با دوم و گاهی سوم اسفند) را روز جهانی زبان مادری نامید و از سال ۲۰۰۰ این روز در بیشتر کشورها گرامی داشته میشود و برنامههایی در ارتباط با این روز برگزار میگردد.
در کشور سویس که اینجوری نیست، بخش آلمانی زبان به آلمانی و فرانسوی زبان فرانسوی تحصیل میکنند !!
۲. آموزش چند زبانی از جمله آموزش زبان مادری امری پسندیده و لازم است. اما نباید آن را با آموزش به زبان مادری که موضوعی ارتجاعی و قومگرایانه است و تبدیل به پرچم گروههای معلوم الحال و حامیان خارجی آنها که با بزرگ بودن ایران مشکل دارند شده است اشتباه گرفت.
ضمنا پیچیدگی اجرای آموزش چند زبانی در مناطق مختلف با توجه به درهم تنیدگی اقوام گوناگون و همین طور محدودیت امکانات آموزشی را هم نباید فراموش کرد.
۳. زبان یک ابزار یا وسیله است. هدف یا کعبه آمال نیست. یک ابزاری که قرار است به برقراری بهتر ارتباط میان انسان و محیط اطرافش کمک کند. بر خلاف خواست قومگرایان زبان علم نیست که منتظر باشیم عده ای پای آن سینه بزنند یا امامزاده ای که به آن دخیل ببندند. به همین دلیل عموما انتخاب افراد یا والدین برای یادگیری یا عدم یادگیری زبان دیگر برای خودشان انتخاب صحیحی است چون آنها انتخابی میکنند که به برقراری ارتباطاتشان کمک کند و به اصطلاح به کارشان بیاید.
عدم توجه به زبان مادری سوای آسیب های فردی که داره در سطح ملی هم آسیب زاست و باعث شکل گیری حس شهروند درجه چندم در اقوام غیر فارس میشه و احساس تعلق به وطن رو کم رنگ میکنه