عصرایران - عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در روزنامه اعتماد نوشت:
این روزها برخی افراد و گروهها شعار میدهند که اگر میدان در اختیار دیگران قرار گیرد آنان که موشک و ماهواره میسازند اقتصاد را درست میکنند و احتمالا خودروهای با کیفیتی نیز تحویل خواهند داد. آیا این ادعا میتواند درست باشد؟
زماني كه اتحاد جماهیر شوروي اولين فضانورد را به دور زمين فرستاد و ایالات متحده را از این پیشرفت به حیرت انداخت، زمانی که قويترين بمب جهان را منفجر كرد، زمانی که شنیدن قدرت تخریبی موشكهاي اتمي و قارهپيماي آن مو را بر تن هر فرد و سیاستمدار غربي سيخ ميكرد، زمانی که شوروی هر گاه اراده مینمود در هر كشوري كودتا ميكرد، زمانی که احزاب كمونيست وابسته به شوروی در كشورهاي جهان و اروپا رو به رشد بودند، و زمانی که نيمي از قاره اروپا را فتح كرده بودند، و هر جا اراده ميكردند بی رودربایستی دخالت نظامي مينمودند و... با اين حال در همان زمان اقتصاد شوروي تكان نميخورد و توليدات كشاورزياش رو به افول بود و مردم شوروي دربهدر دنبال كالاي مصرفي حتي در حد و اندازههاي توليدات ايران و كشورهاي مشابه بودند. کفش ملی ایران بزرگترین هدیهای بود که میتوانستند به دست آورند. یک پیراهن تترون برایشان از دیدن یوریگاگارین جذابتر بود.
داشتن یک یخچال ارج ۱۹ فوت ایرانی آنان را بیشتر خوشحال میکرد تا فتح کردن پراگ و رژه سالروز انقلاب اکتبر. توليدات مصرفي آنها چنان كمكيفيت بود كه كمتر كشوري حاضر به واردات آن ميشد.
چرا چنين تفاوت چشمگيري در پيشرفت يك كشور در اين دو حوزه وجود دارد؟ چرا اين مسأله در كشورهاي غربي وجود نداشت؟ يعني توسعه و پيشرفت فنآوري نظامي کشورهای پیشرفته كمابيش مشابه کیفیت ديگر توليدات مصرفي و البته پیشرفته آنان مثل خودرو و لوازم خانگي و الكترونيكي و... است. به عبارت ديگر هر دو نوع توليدات اين كشورها در سطح عمومی و جهان در بالاترین اندازه از كيفيت است و شكاف چنداني ميان سطوح كيفي توليدات اين دو دسته از توليدات وجود ندارد.
اکنون به این پرسش برگردیم که آيا مجموعهاي كه موشك ولو در حد اس.اس.۲۰ ميسازند، ميتوانند خودروي باكيفيت مثلا در حد تویوتا بسازند؟ در اتحاد جماهير شوروي هر دو حوزه تحت نظر حكومت و حزب واحدي بود ولي چرا اين اتفاق رخ نداد؟ چرا؟ به اين علت كه توليد کالاهای مصرفي مثل وسايل خانه و خودرو و پوشاک و غذا... تحت ساختار نظام رقابتي هستند. مشكل تولید فقط به سطح فنآوري مربوط نيست. ما ميتوانيم يك وسيله و كالاي باكيفيت بالا را توليد كنيم، ولي با قيمت بسيار گران كه خريداری نخواهد داشت. در واقع اگر بتوانیم چنين كالايي را وارد کنیم در مقايسه با توليد آن به شدت به صرفه است.
ولي در جريان توليد موشك با وضعيت ديگري مواجهيم. اول اينكه موشک را بدون قید و شرط نمیفروشند، يا برخي كشورها به دلائل امنیتی علاقه ندارند كه در تامین نیازشان به اين کالاها به واردات وابسته باشند، لذا به هر قيمتي شده ميكوشند كه نيازهاي خود را از حيث اين كالاها در داخل كشور تأمين كنند. در نتیحه هرگونه سرمايهگذاري ولو غير اقتصادي را در اين راه به كار مياندازند. چنين توليداتي لزوماً اقتصادي نيست و اگر قرار باشد كه همه كالاها از جمله کالاهای مصرفی نیز به اين صورت توليد شود كل اقتصاد كشور دچار بحران خواهد شد. بنابراين فرآیند توليد موشك از طريق غير اقتصادي و به كار گرفتن افراد و كارشناسان برجسته و با حقوقهاي بالا و غير رقابتي، و بسيج تمام امكانات كشور براي توليد آن كالا، و مستثنا بودن از تمامی مقررات، قابل تعميم به توليد ساير كالاها نيست.
ولی این مقاله اش بسیار منطقی و درست بود ممنون