محمد جلالی
خسته از ناملایمات زندگی به خانه آمده بودم، لباس خود را عوض کردم و در کنار تلویزیون نشستم؛ کنترل را برداشتم و یک به یک کانالهای تلویزیون را ورق زدم هیچ چیز دندانگیری نداشت یا اخبار بود که از ناملایمات دنیای امروز میگفت و یا کارشناسی که میگفت دنیای ما این است و آن! و همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم.
باز هم کانالها را عوض کردم تا به شبکه نسیم و برنامه خندوانه رسیدم.
راستش را بخواهید خیلی وقت بود که خندوانه را تماشا نمیکردم؛ از همان زمانی که جناب خان از خندوانه رفت.
برنامه تازه شروع شده بود و باز هم رامبدجوان با همان انرژی همیشگی گفت: سلام؛ اینجا خندوانه است از شبکه نسیم.
سپس مجری اعلام کرد که مهمان داریم و قرار است یک بازی شاد را تقدیم شما کنیم؛ کنجکاوتر شدم، کنترل را کنار گذاشتم و غرق در صفحات تلویزیون شدم.
ناگهان چهار نفر از مهمانان برنامه رامبد جوان آمدند و دو به دو تقسیم شدند که البته یکی از آنها مهران غفوریان و یکی رامبد جوان بود و دو نفر دیگر عوامل پشت صحنه که یکی از آنها شاه حسینی بود.
2 به 2 ادا در آوردند و 2 نفر بعدی هم جملات را حدس میزدند...
آنقدر این ادامه یافت تا پشت پلکهایم احساس سنگینی کرد اما باز هم گفتم بگذار تا ببینم نهایتاً چه میشود؟ مشخص بود که این چهار نفر در حال لذت بردن از بازی هستند اما برای من این سؤال مطرح شده بود که چرا من باید از بازی کردن آنها لذت ببرم؟ نهایتاً ۲۰ دقیقه این قسمت از برنامه طول کشید تا اینکه رامبد جوان رضایت به پایان داد و با تمام شدن آن آگهیها آغاز شد.
از چیپس گرفته که در آن وقت شب داشتم مجاب میشدم بروم و هر طور شده سیب زمینیهای سرخ کرده را بخورد و بیخیال اضافه وزن شوم تا شامپوی حمامی که خانمها از اثرات آن بر روی موهایشان میگفتند اما در تلویزیون که نشان دادن تأثیر آن امکان پذیر نبود و بهتر است خودمان بخریم و امتحان کنیم و اگر بد بود دیگر نخریم.
رامبد باز هم با همان شور و نشاط همیشگی شروع کرد به تبلیغ اپلیکیشنی که پرداخت قبوض و غیره را انجام میداد و میگفت: آن را نصب کنید و لذت ببرید. دیگر از تبلیغات پشت سر هم به ستوه آمده بودم و اینها به غیر از زیر نویس و یهو نویس چپ و راست تلویزیون بود.
دوباره برنامه شروع شد... مهمان داریم چه مهمانی و باز هم گفتگو و گفتگو! گویا خلاقیت دیگر معنایی ندارد تا اینکه خسته شدم.
از جناب خان هم گویا خبری نبود. تلویزیون را خاموش کردم و خوابیدم.
در کار خبرنگاری یک نوع سبک خبری داریم به نام «هرم وارونه» در این سبک خبرنگار بهترین قسمت خبر را باید در ابتدا به خواننده ارائه دهد تا مجاب به خواندن ادامه خبر شود اما گویا در برنامههای تلویزیون این معنایی ندارد!
سبک برنامهها باید تاریخی باشد یعنی از «ب» بسم الله شروع کنند تا «ن» پایان! اگر بیننده به دنبال جناب خان هست باید همان نون پایان را ببیند!
بعد از چند روز دیدم که رامبد جوان اعلام کرده بعد از عید دیگر هرگز خندوانه نخواهد ساخت.
شاید او هم به این نتیجه رسیده که افکارش برای خندوانه تمام شده و کاشت هندوانهی خندوانه، بدون بذر مناسب چیزی جز میوه کال و سفید برای فصل جدید محصولی نخواهد داشت.