عصر ایران - روز دهم جشنواره فجر در سینمای رسانه (پردیس ملت) با نمایش 3 فیلم داستانی "آشفتهگی" فریدون جیرانی، "حمال طلا" تورج اصلانی و "ماجرای نیمروز؛ رد خون" محمدحسین مهدویان همراه بود.
«آشفتهگی»/فریدون جیرانی/سودای سیمرغ
جیرانی این فیلم رادر ادامه فیلم قبلی خود «خفگی» ساخته است، قصه فیلم یک داستان تکراری در باره 2 برادر 2 قلوی همسانست که یکی نویسنده است و زندگی هنری دارد ولی دیگری تاجری پولدار است، با مردن پولدار (یا بهتر است بگوییم کشته شدن او توسط برادرش) حال برادر نویسنده خود را به شکل او در اورده و نقش او را بازی میکند و ...
داستان فیلم کلیشه است و به یک قصه جذاب و گیرا نزدیک نمیشود، فضای فیلم هم که سعی شده به ژانر نوآر نزدیک شود هیچگاه ملات لازمه برای یک فیلم نوآر را ندارد. ( فیلم نواَر یک اصطلاح سینمایی است که اصولاً برای توصیف درامهای جنایی سبک پردازی شده و بدبینانه هالیوودی، استفاده میشود.)
بازی بازیگران هم چندان در خور توجه نیست، تنهای نکته قابل اشاره این است که بهرام رادان نقش 2 برادر 2قلو را بازی میکند. جیرانی با این همه سابقه سینمایی و کار در زمینههای مختلف سینما از مطبوعات تا فیلمنامه نویسی و سریال سازی انتظار میرود که توجه بیشتری به فیلمنامه داشته باشد.
شاید بتوان گفت تنها نکته مثبت فیلم قیلمبرداری مسعود سلامی است که با خلق فضاهای پرکنتراست نوری تنها عنصر لازم برای نزدیک شدن به ساختار فیلم نوآر را به فیلم داده است.
( امتیاز: 1 از 5)
«حمال طلا»/تورج اصلانی/نگاه نو
قصه فیلم درباره 2 کارگر است که در یک کارگاه طلاسازی کار میکنند، بعد از خفت کردن یکی از آنها و دزدیده شدن 200 گرم طلا او برای جبران این ضرر به همراه رفیقشدست به کاری عجیب میزند و ...
تورج اصلانی فیلمبردار شناخته شده سینمای ایران در مسند کارگردانی قصهای ساده را برای کار خود انتخاب کرده که اتفاقا مسئلهای منطبق با اتفاقات روز جامعه (غم نان و معیشت) است. اما مشکل فیلم اصلانی هم فیلمنامه آن است که توان لازم برای یک فیلم بلند سینمایی را ندارد، در صورتیکه این فیلم با زمان 40 الی 50 دقیقه بسیار منسجم و تاثیرگذارتر میبود.
( امتیاز: 1.5 از 5)
«ماجرای نیمروز؛ رد خون»/محمد حسین مهدویان/سودای سیمرغ
چهارمین فیلم مهدویان در ادامه دومین فیلم او یعنی ماجرای نیمروز است، با همان سبک فرمی و حتی بازگویی داستان. قصه فیلم در زمان اواخر جنگ تحمیلی و اتفاقات مربوط به سازمان منافقین و عملیات مرصاد و ... است.
فیلم طولانی است 140 دقیقه و زمانهای زیادی از فیلم به بسترسازی میگذرد تا داستان را برای مخاطب خود بازگو کند اما این بستر سازی تا زمانی که مخاطب به شکل جدی درگیر داستان شود حدود 60 دقیقه طول میکشد که زمانی طولانی است.
اگرچه برای ساخت چنین فیلمی زحمت زیادی کشیده شده است اما مشکل اساسی آن رویکردی در فیلمنامه است که شخصیتها و داستانش متکی به ماجرای نیمروز 1 است. در واقع اگر کسی آن فیلم را دیده باشد ادمه آن شخصیتها را در این فیلم هم میتواند پی بگیرد اما برای مخاطبی که فیلم اول را ندیده باشد، فیلم بی سر و تهی میشود که منطق حرکات و رفتار شخصیتهای آن کاملا توجیه ناپذیر است.
(امتیاز : 2.5 از 5)
حاشیههای روز آخر:
فریدون جیرانی درباره فیلم آشفتهگی توضیح داد: حسنحسینی طرح این فیلم را به من داد که ۱۵ سال قبل فیلمی به اسم "دوقلوها" را دیده بود که پلات اصلی آن شبیه این فیلم است. اما قبلاً من فیلمنامه این طرح را بر اساس دو قلوهای زن با بازی خانم افشار نوشتم اما گفتم شاید نشود پروانه ساخت یا نمایش برای آن بگیرم، در نهایت در زمان بازنویسی قهرمان آن را به مرد تبدیل کردم.
فریدون جیرانی گفت: فراستی سر فیلم «من مادر هستم» و ماجراهایی که هنگام اکرانش پیش آمد به دادگاه آمد و در سفارت آمریکا هم حاضر شد و از فیلم دفاع کرد، آنهم در زمانی که دادستانی وارد ماجرا شده بود و من هیچ گاه این کار او را فراموش نمیکنم. چون به من کمک کرد و هرچه فراستی امشب بگویند، قبول میکنم.
تورج اصلانی درباره هدف از نشان دادن کثیفی و ادبیات لمپنیسم در فیلم بیان کرد: منظور خاصی وجود نداشت ولی یک فیلمساز و کسی که مدعی کار فرهنگی است، شاخکهای تیزتری در جامعه دارد و من به مسالهای پرداختم که در جامعه بوده و یک شغل است.
منصور سهراب پور که تهیه کننده فیلم «درخونگاه» نیز هست در نشست حنال طلا به نقدهایی که درباره فیلم درخونگاه در یک برنامه تلویزیونی انجام شده گفت: آنچه درباره «درخونگاه» پیش آمد، یک حمله تمام عیار بود و منتقدی که از جایی خوراک میگیرد، زحمات یک تیم ۱۰۰ نفره را زیر سوال برد، نمیدانم چرا وقتی شورای پروانه ساخت و نمایش داریم اینطور چنین افرادی تُرکتازی میکنند؟!
محمد حسین مهدویان در پاسخ به اینکه آیا خود را مثل حاتمی کیا سرباز نظام میداند؟ بیان کرد: من مطابق عقاید خودم فیلم میسازم. فیلمساز که وابسته نمیشود پس بقیه هر تعبیری میخواهند بکنند، میتوانند داشته باشند.
هادی حجازی فر درباره اینکه قرار بود در فیلم «قصر شیرین» میرکریمی هم بازی کند گفت: طبق برنامه ریزی فیلم «ماجرای نیمروز» باید تیر ماه کلید میخورد اما به شهریور ماه رسید و من بین این دو فیلم مجبور به انتخاب بودم چون «ماجرای نیمروز» بدون شخصیت "کمال" امکان ساخت نداشت، هر چند میدانم با این انتخاب آقای میرکریمی ناراحت شدند.