یک مدرس دانشگاه نسبت به افزایش فاصله بین قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی هشدار داد و تاکید کرد که نباید جای خادم و مخدوم عوض شود.
به گزارش ایسنا، عماد افروغ در مراسم رونمایی از کتاب «انحطاط و ترقی تمدنها؛ از نظر قرآن و منطق دیالکتیک» که به مناسبت سالروز تولد استاد شهید مرتضی مطهری در خانه موزه شهید مطهری برگزار شد، گفت: اگر به من بگویند در این سالها چه مسألهای تو را آزار داده آن موضوع این است که به تدریج قدرت اجتماعی پیش پای قدرت سیاسی ذبح میشود. خاستگاه انقلاب اسلامی و منشأ آن قدرت تودهها و قدرت مردم است. مردم از نظام و قدرت سیاسی به تنگ میآیند و آن را دگرگون میکنند تا در خدمتشان باشد. اما به تدریج رابطه برعکس میشود و جای خادم و مخدوم عوض میشود.
وی اضافه کرد: اگر فاصله بین قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی زیاد شود این آغازی است برای انقلاب البته عدهای هوشیارند و نسبت به این موضوع هشدار میدهند اما کسی توجه نمیکند. همین قدرت اجتماعی و سیاسی باید دیالکتیک و تعاملی بینشان باشد. این نمونهای از مکتب فلسفی شهید مطهری و امام (ره) است.
این نماینده اسبق مجلس یادآور شد: کلید بسیاری از مشکلات ما وحدت در عین کثرت است. چرا ما در انقلاب اسلامی سخن از سکولاریسم میشنویم؟ چرا سخن از جدایی علم و دین میشنویم؟ مگر امکان دارد اینها از هم جدا باشند؟ ما به ربط اینها باور داریم.
افروغ اضافه کرد: ما با دست خودمان بت میتراشیم. عدهای را بالای طاقچه میگذاریم و آنها را ستایش میکنیم. باید اینها را پایین بکشیم.
این مدرس دانشگاه در ادامه تصریح کرد: من سالهاست میخواهم موضوعی را مطرح کنم که گوش کسی شنوای آن نیست و متأسفانه بازتاب داده نمیشود. این انقلاب اسلامی نگرشی دارد که میتوان از آن با عنوان کلگرایی توحیدی یاد کرد. این وحدت در عین کثرت وحدتش باید به خدا برگردد، اخلاق و سیاستش هم باید بوی خدا بدهد نه اینکه خدا، فرهنگ و اخلاق ذبح سیاست شود.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: یکی از دیالکتیکهایی که باید به آن توجه کرد موضوع دلیل و علت است. دلیل باید و نباید است. ما مدام سند منتشر میکنیم و باید و نباید مینویسیم. مگر مردم تابع باید و نباید شما هستند؟ اینجا دیالکتیکی بین دلیل و علت نیست. دلیل شما باید بسط پیدا کند. ما دائم میخواهیم مردم را با خطکشی اندازه بگیریم. چه کسی میخواهد خودتان را اندازه بگیرد؟
این نماینده ادوار مجلس با اعتقاد به اینکه ساختار سیاسی کشور قفل کرده، اضافه کرد: اگر ما بپذیریم که زمان و مکان باید دخالت داده شود و حکومت باید فقهی باشد باید به موضوع اجتهاد مستمر توجه کنیم. مگر اجتهاد مستمر بدون زمانشناس، مکانشناس و موضوعشناس معنی میدهد؟ در اصل ۱۰۹ قانون اساسی ویژگیهایی برای رهبری ذکر شده از جمله اجتهاد، تدبیر و امثال آن. امام (ره) به خاطر چه مسألهای شرط مرجعیت را اجتهاد قرار دادند؟ چون ممکن است کسی مرجع باشد اما موضوعشناس نباشد. این تجربه ما از حیات شریف امام (ره) است.
افروغ ادامه داد: ما در قانون اساسی چه کردیم؟ ما در اصل ۱۰۸ اختیار را به شورای نگهبان دادیم تا ویژگی اعضای مجلس خبرگان را تعیین کنند و آنها فقط ویژگی فقیه بودن را پیشبینی کردند. آیا خبرگان محصور در فقها هستند؟ آیا اجتهاد فقط مختص فقیه است؟ من آن مجلس خبرگانی که در نظر دارم چیزی ورای انتخاب رهبری است. آنجا قله دیالکتیک دلیل و علت است. زمانشناس، مکانشناس، جامعهشناس و اقتصادشناس باید در آن حضور داشته باشد.
وی همچنین گفت: کشور باید نفس بکشد اما نمیکشد. چرا در مورد وقایع دیماه سال گذشته تحلیل سطحی را شاهد هستیم؟ افراد بزرگواری مثل شهید مطهری و امام (ره) ما را دعوت به نگرش فلسفی میکنند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه مردم پیش از انقلاب بیشتر کتاب میخواندند، اضافه کرد: مردم ما آنطور که باید عاقل بار نیامدند. بخشی از این موضوع به قدرت رسمی برمیگردد. شاید از این موضوع غافل شده و یا شاید منافعش اقتضا میکرده که مردم در جهل باقی بمانند.
افروغ در پایان خاطرنشان کرد: اگر اصل برائت همه جا روا است ولی در سیاست روا نیست بلکه اصل بر عدم برائت است که این تجربه شهودی ما در سیاست است.