عصر ایران- منصور کبگانیان دبیر ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور اعلام کرده است: «نرخ تناسب رشتههای دانشگاهی با شغل فارغ التحصیلان در میان کشورهای پیشرفته ۸۰ درصد و در ایران ۴۰ درصد است.»
میخواهیم در 90 دقیقه گفتوگو بعد از سخنان آقای کبگانیان، در این مورد باهم حرف بزنیم و به دنبال پاسخ این سوال باشیم که چرا به دانشگاه میرویم؟
1- چرا به دانشگاه رفتید؟
*برای معافیت تحصیلی از خدمت سربازی( پسران)
*به قصد پیدا کردن شغل مناسب
*با هدف زندگی در یک شهر جدید و تجربه زندگی مجردی یا سبک زندگی متفاوت
* به خاطر فشار خانواده نه علاقه شخصی
*به خاطر علاقه به همان رشته دانشگاهی
*ارتقا در محل کار به واسطه کسب مدرک و افزایش حقوق
*به قصد یافتن شریک زندگی
* از روی چشم و هم چشمی( رقابت با دوستان یا اقوام)
2- اگر دلیلی یا دلایلی به غیر از موارد 8 گانه بالا دارید، ذکر کنید.
زمان این گفتوگو 90 دقیقه است. از ساعت 11:00 دقیقه تا 12:30. نظرات ثبت شده بعد از این ساعت منتشر نخواهد شد.
اما من
دانشگاه رفتم تا سطح تعاملات اجتماعيمو ارتقا بدم
دانشگاه رفتم تا نفس استاد تجربه كنم
دانشگاه رفتم تا درك كنم جنسيت مبنا ارتباطات نباشد
دانشگاه رفتم تا كسب علم و دانش كرده باشم
"مشاوره ی خوبی وجود نداشت که راه درست رو نشونم بده..که چکشی بگه این مسیری که میری غلطه.."
"خانواده ناآگاه" هم که سر در نمی آوردند و فقط میخواستن پسرشون بره دانشگاه..
مسیر غلطی که به سختی و تلاش زیاد جهتش رو مقطع ارشد و دکتری عوض کردم ولی هنوز چوب ابتدای مسیرم رو می خورم.
در عوض سعی کردم به بقیه مسیر درست رو نشون بدم و مشاوره خوب بدم.
حالا بیکارم با چند مقاله ISI در ایمپکت های 5، 6 و 8..جالبه! نه؟
ولی از آمریکا فاند گرفتم و تا چند ماه دیگه از ایران میرم به امید اینکه دیگه هیچوقت برنگردم به این سرای بی کسی..
ولی کلا گزینه دیگه ای هم نبود نمی رفتم باید چکار میکردم؟
نکنه شما برای کار و معافیت و این مسائل حقیر به دانشگاه رفتید، اگر این گونه است وای بر شما...
پایه ی دانشگاه در ایران اشتباه گذاشته شده، با هدف تربیت کارمند بوده نه اعتلای علم و دانش و تا این هدف تصحیح نشه مشکلات دانشگاه در ایران حل نخواهد شد
بعدش دیدم برای فارق التحصیلان خیلی قبل تر از من کار نیست
فقط مدرک گرفتم و رفتم دنبال یه شغل دیگه
می خواستم به وطنم در سطح عالی و تخصصی خدمت کنم
دانشگاه به من تخصص لازم را نداد و بعد دیدم اصلا وطنم به تخصص نیاز ندارد الان پشیمانم نه تنها از دانشگاه رفتن بلکه از نفس کشیدن تو این مملکت.....
من رتبه برتر کنکور هستم (رتبه ده کنکور هنر)
اصلا هم به رشته تحصیلی خودم علاقه نداشتم
تو یه کار کاملا بی ربط با مدرکم دارم کار میکنم
* به خاطر علاقه به همان رشته دانشگاهی
* ارتقا در محل کار به واسطه کسب مدرک و افزایش حقوق
ولی متاسفانه این کشور توانایی حمایت و بستر ازی برای فارغ التحصیلن در رشته های مهندسی مثل برق الکترونیک ندارد
نرفتم خارج ولی اشتباه کردم
الان در یک اداره دولتی بصورت پیمانکار هستم و ناامید از هر گونه تغییر
ارشد دو.لتی با معدل 18.04 دارم
اگه بعد دیپلم سربازی میرفتم و بعدشم ی پراید میگرفتم مسافر کشی میکردم خیلی پیشرفت میکردم
اما ....
من از دوران راهنمایی عاشق کارای عملی تو زمینه الکترونیک بودم، بنابراین وقتی تو دبیرستان میخواستم انتخاب رشته کنم رفتم سراغ فنی و حرفه ای رشته الکترونیک، اما همه و همه از خانواده و دوست گرفته تا مدیر و مشاور مدرسه گفتن با وضعیت درسی خوبی که تو داری حیفه بری فنی و حرفهای!! اگر به برق علاقه داری برو ریاضی بخون و بعد مهندسی برق که مهندس بشی و شغل و درآمدت هم خوب باشه!. من هم از اونجایی که هم علاقه مند به تحصیل بودم و هم میخواستم در آینده شغل و درآمد مناسبی داشته باشم به این توصیه عمل کردم و دانشگاه دولتی هم قبول شدم وتا مقطع ارشد الکترونیک هم ادامه دادم.
اما الان با ۲۶ سال سن نه شغلی دارم و نه درآمدی! درسته که تو دانشگاه خیلی چیزا یاد گرفتم و تحصیل دانشگاهی باعث رشد شخصیتم شد ولی اون اهدافی که تو ذهن من و هم نسلای من بود اصلا محقق نشد. اگر سراغ رشته فنی و سیستم آموزشکده رفته بودم حداقلش این بود که به جای پاس کردن واحدهای سخت و سر و کله زدن با معادلات سخت و پیچیده، واحدهای کارگاهی و عملی مورد علاقهام رو میگذروندم و یه کار عملی هم از دستم برمیومد و شاید به این واسطه میتونستم شغل و درآمدی داشته باشم.
همه اینا رو و نوشتم برای اینکه بگم ای دانش آموزا و ای خانواده های محترم! باور بفرمایید که تنها راه موفقیت و اشتغال و ... رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل آکادمیک نیست.
و اما شاید پاسخ اصلی چنین سوالی، این باشد که من ِ 18 ساله، در آن سن، هیچ راه دیگری جز ورود به دانشگاه ندیدم. یا اصلاً به آن فکر نمی کردم. در ذهنم نبود که اصلاً میتوانم وارد محیط دیگری غیر از دانشگاه شودم. در حال حاضر، همین لحظه، وقتی فکر میکنم، شاید به این نتیجه می رسم که خانواده هایی که در کار تجارت یا دارای بنیه مالی مناسب مالی نیستند. تشخیص اینکه فرزندشان را در آن سن به چه مسیری هدایت کنند، ندارد. بنابراین گیج و مبهوت، راهی دانشگاه می کنند به امید اینکه در آن مسیر فرزندشان به راهی کشیده شود. معمولاً آن راه یافت نمی شود. یا فرزندی سرخوردگی پیدا می کنند. یا فرزندی که در محیط این روزهای دانشگاه های سطح پایین، سیگاری معتاد و هرزه شده است! در بهترین حالت انسان وار فارغ التحصیل شده و بیکار. پسر به سربازی می رود و برمیگردد و دختران نیز وضعیت مناسب تری ندارند. البته منکر اینکه افراد با سواد و کاربلد آینده روشنی در زمینه تحصیلی و تخصصی خودشان دارند نیستم. دوستانی دارم که بعد از سربازی در رشته مرتبط خودشان وارد شرکت ها شدند. البته آنها نیز چیزی از دانشگاه نیاموختند و صرفاً مدرک تحصیلی مرتبط داشتند.
رشته تحصیلی لیسانس من مهندسی کامپیوتر هست از دانشگاه آزاد که با علاقه شخصی خودم خوندم.با وجودی که در دانشگاه سراسری رشته دیگری قبول شده بودم.با وجود سختی های زیادی که کشیدم ولی بعد از حدود سه سال در حرفه خودم موفق شدم.آنقدر مدرک فوق لیسانس در چشم و زیان مردم افتاده بود که شخصیت را به داشتم فوق لیسانس میدونستند.من مجبور شدم فوق لیسانی بگیرم در حالی که منهم کار داشتم هم درآمد و هم زندگی و نیازی به فوق لیسانس نداشتم.
کاملا اشتباه میکردم. راهنمای خوبی نداشتم. اگر بجای وقتی که در دانشگاه و بعد از آن در شغلم تلف کردم کار یدی یا بازار را انتخاب می کردم صدها بار موفق تر بودم و از نواسانات تورم و اوضاع آشفته مملکت ،کمتر آسیب می دیدم.