کیفیت پایین
عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ داریوش دوم سخت بیمار بود که همسرش پروشات به بالین او آمد. او میخواست کوروش، پسر کوچک خود را شاه ایران کند، اما داریوش دوم، پسر بزرگش ارشک را جانشین خود دانست و نام شاهیاش را اردشیر گذاشت. پروشات این موضوع را نپذیرفت. او به کوروش که والی آسیای صغیر بود، پیام داد تا پدر زنده است به پایتخت بیاید و خود را شاه بنامد. کوروش پسر داریوش دوم که به کوروش کوچک معروف است، زمانی به پایتخت رسید که پدر مرده و اردشیر دوم در حال تاجگذاری بود. او نیت خود را آشکار کرد و اردشیر دوم هم دستور اعدام او را داد. با وساطت پروشات ملکه مادر، کوروش از مرگ نجات پیدا میکند و دوباره با حفظ سمت قبلی خود، به لیدیه برگشت، اما همچنان خود را لایق شاهی میدانست.
کوروش کوچک، در شهر سارد لیدیه به سر میبرد. او با تیسافرن والی هخامنشیان بر کاریه، سر تصرف آتن رقابت داشت. کوروش به بهانه قدرت گرفتن تیسافرن شروع به جمعآوری سپاه کرد. پس از آن نیت خود را نبرد با قوم پیسیدیان اعلام کرد و سپاه خود را به سمت آنجا حرکت داد، اما از پیسیدیه گذشت و وارد کیلیکیه و سپس ایسوس شد. در بین راه سربازان اجارهای یونانی نیز به او پیوستند. کوروش کوچک اینبار اعلام کرد که دشمن او آبروکوماس والی سوریه و سردار اردشیر است. پس به سرزمین سوریه وارد شد و و رود فرات را به سمت شهر کهن بابل رفت. حالا دیگر سپاهیان او میدانستند قرار است با شاه ایران درگیر شوند....