عصر ایران؛ امیر حَسَن خدیر- نوبت به خداحافظی با «ایرج داناییفرد» رسید؛ کوچولوی دوستداشتنی و تاریخساز فوتبال ایران.
بازیکن پیشین و پرافتخار و محبوب تیم تاج (استقلال) و تیم ملی فوتبال ایران. اولین گلزن تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی (1978- آرژانتین و در مقابل اسکاتلند) و نخستین فوتبالیست ایرانی که به تیم منتخب فیفا دعوت شد.
امروز در پی درگذشت ایرج داناییفرد اما دیدم برخی از رسانهها اطلاعات درست یا نادرست درباره او منتشر کردند. مثلا از او به عنوان یکی از پایهگذاران باشگاه تاج (استقلال) یاد کردند یا در مواردی آنچه مربوط به پدر او (مرحوم علی دانایی فرد) بوده را به فرزند نسبت دادهاند. هر چند که ایرج داناییفرد، فرزند خلف پدر بود اما موارد مربوط به پدر را نباید به پسر یا پسر را به پدر نسبت داد. برای ثبت درست تر و دقیقتر در تاریخ جا دارد درباره دانایی فردها این نکات را یادآوری کنیم:
1. ایرج داناییفرد فرزند مرحوم علی داناییفرد بود. داناییفردِ پدر، رکورددار مربیگری (پیوسته) در فوتبال ایران از سال 1328 تا 1349 به حساب میآید. بدین ترتیب بعد از فرگوسن و ونگر سومین مربی تاریخ به حساب میآید که مدتی طولانی و پیوسته مربی یک باشگاه حرفهای بوده است. پس از او رایکوف در جام باشگاههای آسیا مربی تاج شد. (بر پیوسته بودن تاکید دارم وگرنه مربیانی هستند که سالهای طولانی اما در تیمهای مختلف مربیگری کرده و میکنند).
2. در بعضی از نوشتهها به اشتباه علی داناییفرد را به عنوان یکی از پایهگذاران باشگاه یا تیم تاج معرفی میکنند. حال آن که او کارمند این باشگاه بوده و بعد از کنارهگیری از مربیگری در سال 1349 تا سال 55 مربی تیم بانوان باشگاه تاج بود.. امری بی سابقه که قویترین تیم آن دوران را شکل داد.
3. این که روز چهارشنبه 21 آذر 1397 و در توییتی فیفا زودتر از فدراسیون فوتبال ایران و باشگاه استقلال درگذشت «ایرج دانایی فرد» را تسلیت گفت جای تامل و شاید تاسف دارد.
4. ایرج در سال 1347 در حالی که پدر، سرمربی بود عضو باشگاه تاج شد: گوش چپ ریز نقش در 17 سالگی. البته به دلیل حضور بازیکنانی چون اکبر افتخاری، داریوش مصطفوی و مهدی حاج محمد، کمتر به او بازی رسید و به دلیل خدمت سربازی در سال 1349 کارمند نیروی هوایی شد اما نظامی نبود. با این حال و به خاطر سربازی و مانند نظامیان نمیتوانست در تیمهای غیر نظامی بازی کند و به هیمن خاطر عضو باشگاه عقاب شد و بعد از انحلال عقاب به پاس رفت.
برخی تصور میکنند او نظامی بود. حال آن که ایرج، نظامی نبود بلکه کارمند بود و به درخواست پدر در سال 1355 از کارمندی نیروی هوایی هم استعفا کرد و در حالی که علی عبده مالک باشگاه پرسولیس با چک 500 هزارتومانی پیشنهاد عقد قرارداد به او داده بود ضمن احترام به باشگاه پر طرفدار رقیب، پیراهن آبی را ترجیح داد. این عشق و علاقه البته خانوادگی بود.
5. حشمت مهاجرانی او را به تیم ملی دعوت کرد و در سال 1355 اولین بازی ملی خود را در چهارچوب بازیهای مقدماتی جام جهانی 1978 برابر عربستان انجام داد و ستاره بازی لقب گرفت. گلهای بازی را هم غلامحسین مظلومی (2 گل) و حسن روشن به ثمر رساندند.
شایعه جالبی که برای ایرج دانایی فرد در آن زمان بر سر زبانها بود رزرو یک تخت در بیمارستان فردای بازیهایش بود! چرا که او را به شدت میزدند! یک بار دست او شکست (توسط اکبر میثاقیان در بازی تاج و ملوان، چون مدافعی سختگیر بود)، یک بار از ناحیه کمر آسیب جدی دید و یک بار هم در بازی تمرینی در اردوی تیم ملی در گودال کنار زمین تمرین افتاد و در پی آن چند بازی باشگاهی و مقدماتی جام جهانی در مقابل سوریه را از دست داد و بار دیگر در بازی هنگ کنگ آسیب شدید دید و این بار چند بازی تاج را از دست داد.
6. او در هر دو بازی جام جهانی 1978در مقابل اسکاتلند و پرو ستاره جام جهانی بود. «آرچی گمیل» ستاره و کاپیتان تیم ملی اسکاتلند و مغز متفکر این تیم بود. همان که در بازی با هلند آن گل زیبا را به ثمر رساند و کمتر کسی تصور میکرد ایرج دانایی فرد از عهده مهار او برآید اما بعد از گل زیبای با پای چپ که از زاویه بسته به اسکاتلند زد و سایهای که از آرچی درمیانه میدان ایجاد کرده بود، روزنامهها تیتر زدند: آرچی در مهار ایرج، ناتوان بود.
7. بعد از درخشش فوقالعاده در جام جهانی به همراه آندرانیک اسکندریان (دو بازیکن بزرگ آن زمان تاج و تیم ملی)، از سوی فیفا به تیم منتخب دنیا دعوت شد و در یک بازی نمادین با تیم ثروتمند و پرستاره آن زمان -کاسموس نیویورک -برای خداحافظی سلطان آن زمان فوتبال –پله- بازی کردند.
کاسموس با بازیکنانی چون پله،کارلوس آلبرتو، کینالیا، بکن بائر و کرایف در مقابل تیم منتخب جام جهانی 1978 بازی کرد و بازی 2-2 مساوی شد. به خاطر بازی خوب آنها آندرانیک به کاسموس رفت و ایرج به «تولسا اوکلاهما سیتی» پیوست. البته در مصاحبههای آقایان حسین فرکی و ابراهیم قاسم پور به اشتباه تیم ایرج در آمریکا را کاسموس معرفی کردند حال آن که آن تیم آندرانیک بود که به رغم علاقه قلبی به دلیل تعطیل بودن فوتبال ایران به آمریکا رفت و ایرج دانایی فرد، چنان که گفته شد در آن بازی مقابل کاسموس، بازی کرد و خود به تیم «تولسا» پیوست. (حسن نظری هم به آمریکا رفت اما او برای زندگی رفت نه فوتبال. در ایران مانده بود تا باشگاه تاج را حفظ کند و بعد که مرحوم پورحیدری امور را در دست گرفت او به الاهلی پیوست و بعد از آن برای زندگی راهی ایالات متحده شد و به این خاطر نمی توان نام او را در کنار ایرج دانایی فرد و آندرانیک اسکندریان قرار داد.)
8. در سال 1359 با نظر حسن حبیبی برای بازیهای جام ملتهای آسیا در کویت مجددا به تیم ملی دعوت شد و آخرین گل ملی خود را در مقابل کره شمالی روی سانتر زیبای حسن روشن با ضربه سر و با آن قد کوتاه به ثمر رساند.
در آن مسابقات روحیه تیمی ایران به علت شروع جنگ و نگرانی بازیکنان برای خانواده پایین بود وگرنه به گواه کارشناسان آن زمان، ایران بخت اول قهرمانی بود. (حسن روشن در همان روز اول جنگ برادر خود را از دست داد).
ایرج دانایی فرد در آخرین بازی (ردهبندی) به عنوان کاپیتان، پیشاپیش بازیکنان وارد شد و این تنها کاپیتانی وی در آخرین بازی ملی او اتفاق افتاد. (ایران، بازی ردهبندی را برد و سوم شد).
9. ایرج بعد از سالها زندگی در آمریکا و رفت و برگشت به ایران هیچ وقت پستی را در باشگاه استقلال قبول نکرد و در مصاحبه ها فقط از خاطرات خود میگفت و تاکید می کرد دوست دارد تنها و تنها هوادار تیم آبی پایتخت باشد و هیچ حاشیهای برای تیم محبوبش درست نکند.
او در عین حال از دوران بازیکنی خاطرات زیادی تعریف کرده است که بسیار خواندنی است.
10. مرحوم ابراهیم آشتیانی دفاع راست پر آوازه پرسپولیس در مصاحبهای گفته بود:«مهار ایرج دانایی فرد ریز نقش غیر ممکن است و معلوم نیست این کوچولوی چپ پای تکنیکی چگونه از مدافعین عبور میکند.»
بی شک ایرج دانایی فرد را باید یکی از 5 ستاره تاریخ فوتبال ایران دانست و جالب اینکه جانشین او در استقلال هم بازیکنی بود با مشخصات خودش: رضا احدی و او نیز به سبب همین بیماری (نارسایی کبد) درگذشت.
ستاره محبوب و محجوب که در 67 سالگی در دیار حافظ و سعدی و در خاک وطن درگذشت در یادها میماند...
دل آدم می گیرد
خداوند رفتگان را بیامرزد
عاقبت خاک شود حسنجمال من و تو
خوب وبد میگذرد وای بحال من و تو
قرعه امروز بنام من و فردا دگری است
نی خورد تیر اجل بر پر وبال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو
وقتی دوتا عکس جوانی و آخر عمر مرحوم را کنار هم میبینم ، بغض گلویم را می گیرد . باینکه انسان چقدر زود به انتها میرسد و ما همه مسافران این راه هستیم .
خوشبخال آنهائیکه خوب رفتند.
یکی دیروز تازه تو یه روزنامه درجه یک نوشته بود داشت می رفت پرسپولیس اما تیمسار آریامهری که منظورش خسروانی یه نگذاشت. انگار عبده پرسپولیس چه گوارا بوده و انگار نه انگار که جای دیگه شریک خواهر شاه بوده و فقط خسروانی تاج تیمسار بوده!
یکی دیگه گفته سه نفر رفتن آمریکا در حالی که شما به درستی نوشتی حسن نظری بعدن رفت اون هم برای زندگی.
همه شون گفتن که رفت کاسموس در حالی که شما درست نوشتی که جلوی کاسموس بازی کرد. نرفت کاسموس.
ایرج خیلی پسر خوبی بود. من خودم تو آمریکا دو سه بار دیدمش. می گفت وقتی ایرانم از این همه بدگویی پشت سر هم و این که می خوان جای همو بگیرن دلم می گیره و واقعا عاشق استقلال بود. وقتی هم آمریکا بود دلش ایران بود و خدا دوستش داشت که تو ایران اون هم شیراز رفت تا تو امجدیه تشییع شه.
اگه باشگاه دولتی و مصادره نشده بود قدیمی ها می گردوندنش و امثال ایرج و ناصر خان دور نمی شدن.
دست تون درد نکنه با این همه اطلاعات درست. راستش خود من هم فکر می کردم نظامی بوده ولی اون قدر مسلطین که حرف تون رو باور می کنم. دم تون گرم. روح ایرج و ناصر و منصور و همه بر و بچ سفر کرده تاج و استقلال شاد...