۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۴۱۸۹۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۵-۰۹-۱۳۹۷
کد ۶۴۱۸۹۵
انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۵-۰۹-۱۳۹۷

دفاع عطریانفر از کاریکاتوری که شرق را توقیف کرد: احمدی نژاد ول کن ماجرای هاله نور نبود

آقای احمدی نژاد ول کن ماجرا نبود و اطرافیانش هم مدام درباره این هاله نور مانور تبلیغاتی انجام می دادند.

محمد عطریانفر عضو موسس روزنامه شرق می گوید:کاریکاتوری که منجر به توقیف روزنامه شرق شد به درستی اقدامات عوام فریبانه رییس جمهور دولت نهم را هدف گرفته بود.

محمدعطریانفر در گفت و گو با پروژه تاریخ شفاهی ایرنا به فکر و چگونگی تاسیس روزنامه شرق اشاره می کند. او به بیان نظرات خود درباره موسسه همشهری هم می پردازد.

بعد از رفتن از موسسه همشهری همچنان فعالیت این موسسه را دنبال می کردید؟
عطریانفر: کمتر از دو ماه بعد روزنامه«شرق» را راه اندازی کردیم. بنابراین بخش بزرگی از وقتم صرف مدیریت و نظارت بر این روزنامه شد. دورادور همشهری را رصد می کردم. تا موقعی که آقای احمدی نژاد شهردار بود چالش چندانی بین روزنامه همشهری و شهرداری تهران نبود. اما پس از یک سال و اندی که او پا به رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری گذاشت نیروهایی که از قدیم در همشهری مانده بودند در مقابل ایشان گارد گرفتند. خود آقای شیخ عطار هم در آن مقطع دیگر با آقای احمدی نژاد نبود و در کمپین انتخاباتی آقای ولایتی جای می گرفت.

 

بین آقای شیخ عطار و احمدی نژاد شکرآب شد. عزل شیخ عطار بسیارناگهانی بود. خاطرم هست ایشان همان موقع به من زنگ زد و گفت: این رفیق ما (احمدی نژاد) فقط در حق شما کم لطفی نکرد و با من هم خیلی بد برخورد کرد و من را از همشهری کنار گذاشت.

نمی دانم آقای احمدی نژاد چه کسی را بعد از ایشان گذاشت. اما چندان طول نکشید که احمدی نژاد رییس جمهور شد شهرداری دست آقای قالیباف افتاد. آقای حسین انتظامی مدیرعامل همشهری شد و چند سالی در این منصب بود.

در مقطعی که آقای انتظامی آمد وضع عمومی و محتوای فرهنگی روزنامه مقداری بهتر از دوره احمدی نژاد شد.

آقای قالیباف هم متمایل بود با من مرتبط باشد و چند جلسه ای هم باهم داشتیم. من هم با توجه به سابقه ام در شورای شهر اول، توصیه هایی راجع به شهرداری و همین طور موسسه همشهری به ایشان داشتم.

آقای انتظامی شخصیتی مجرب بود. اهل فرهنگ بود و مدیرعامل و سردبیر سابق روزنامه جام جم. روزنامه داری را می شناخت و خیلی هم علاقمند به این حرفه بود. البته قبل از ایشان هم آقای عباس ملکی که عضو وزارت خارجه بود برای مدتی در همشهری رفت و آمد داشت که البته دورانش خیلی کوتاه بود.

با این وجود نمی شود گفت در دوره آقای احمدی نژاد حوادث ناگواری در این موسسه رخ داد. آقای شیخ عطار حتی قدم هایی را هم برداشت. مثلا«خردنامه» را راه انداخت که البته داخل پرانتز عرض کنم که لگویش به سختی و حتی بد خوانده می شد. دوست داشت کارهای دیگری هم در همشهری انجام دهد ولی نیروهایی به او تحمیل شده بودند که ایشان حاضر به همکاری با آنها نشد و سرانجام عزل شد.

اما در دوره آقای قالیباف که موسسه همشهری چندین مدیرعامل عوض کرد این موسسه به سمت ایجاد تشکیلاتی پرهزینه، فربه، کم درآمد و غیرموثر حرکت کرد. این ویژگی های منفی به دوران کنونی هم به ارث رسید.

اینکه مجلات همشهری واگذار شد؟
عطریانفر: مجلات می توانست حفظ، اصلاح و تقویت شود.

هر چند برخی از این مجلات برای کسب درآمد عده ای خاص تاسیس شده بود نه توسعه فرهنگی.

اما وقتی دیگر این مجلات تاسیس شده بود نباید آن را تعطیل بلکه باید مسیر آن را اصلاح می کردند که البته نکردند.
من شخصا برای آقای «حاجی» مدیرعامل که اخیاً استعفا داده اند احترام قائلم. همین طور آقایان خسروطالب زاده و مهران کرمی که سردبیر این روزنامه بودند. اما این اشخاص باید تلاش بیشتری که بتوانند تحولی را در موسسه همشهری به وجود آورند می کردند . باید یک روح تحولگرای جهت دار دارای هدف، شجاع و نوآور بر این موسسه حاکم شود تا بتواند این نهاد موثر فرهنگی سالهای دهه 70 را احیا کند.

روزنامه شرق چطور شکل گرفت؟
عطریانفر: وقتی از همشهری رفتم با آقای «رحمانیان» که مدیر هفته نامه ای چهارصفحه ای در چابهار بود آشنا شدم. قبلاًایشان فرماندار این شهر بود و مجوز انتشار سراسری برای این نشریه گرفته بود. آقای رحمانیان صمیمانه گفت که حاضرم این مجوز را در اختیار شماقرار دهم. من هم فرصت را مغتنم شمردم. آقای «محمدامیرمظاهری» هم که از دوستان من و در کار ساخت وساز ساختمان بود ابراز علاقمندی کرد که منابع مالی لازم را برای تاسیس شرق تامین کند.

من هم استقبال کردم. اگر چه آقای مظاهری در میانه کار دیگر نتوانست روزنامه را تامین مالی کند. ولی به هر حال همان پول اولیه که گذاشته بود کار را راه انداختم.

ما اقبال جامعه نخبگان به شرق را می دیدیم و شمارگان روزنامه روز به روز افزایش پیدا می کرد.

بار اصلی تحریریه شرق برعهده آقای محمدقوچانی بود. شب اول که می خواستیم شماره نخست شرق را منتشر کنیم وصفحه آخر را بسته بودیم ایشان در شناسنامه صفحه آخر نوشته بود مدیرمسوول رحمانیان و سردبیر محمدعطریانفر. وقتی پیش من آورد اسم خودم را خط زدم و گفتم بنویس سردبیر محمدقوچانی. گفت حاج آقا نمی شود. پاسخ دادم همین که گفتم.

گفت: حاج آقا من نگرانم.

پاسخ دادم: نگران نباش . من هستم و شما باید تجربه سردبیری را هم پشت سر بگذاری.

آقای قوچانی به سختی این مسوولیت را قبول کرد. برای خودم هم یک عنوان من درآوردی انتخاب کردم: رییس شورای سیاستگذاری شرق.

آقای قوچانی محور روزنامه شد و زحمت بسیاری هم کشید و علاقمند به این کار بود.

من هم صمیمانه ماموریت نظارتی خود را در روزنامه داشتم. به اعضای تحریریه هم گفتم که شما هر آنچه فکر می کنید را بنویسید فقط به مقدسات توهین نکنید. من شما را کنترل می کنم.

همین هم می شد. گاهی ٢٠/٣٠صفحه پیش من می آمد وبا دقت آن را می خواندم و اصلاح می کردم.

هدف این بود که زبان مشترکی در تحریریه پیدا شود. فقط مطالب را رد نمی کردم بلکه اگر موردی جدی بود تهیه کننده آن را صدا می کردم و توجیهش می کردم که در شرایط جدید ما باید چطور بنویسیم. خاطرم هست دفتر ما در خیابان الوند میدان آرژانتین چسبیده به دفتر مجله «گل آقا» آقای «کیومرث صابری» بود. آقای صابری خیلی به ما سر می زد و ما را تشویق به ادامه کار می کرد. واقعا هم کار ما برایش جذاب بود.

می توان شما را بنیانگذار شرق دانست؟
عطریانفر: بله. بانی شرق هستم اما همکاری آقایان قوچانی، رحمانیان و مظاهری در بقاء و دوام شرق مهم بود. بخصوص آقای قوچانی.

پیش شماره هم داشتید؟
عطریانفر: خیر.

پیشرفت کار چه طور بود؟
عطریانفر: شرق به سرعت جای پای خود را در مطبوعات کشور پیدا کرد. به ویژه در انتخابات سال 84 که هشت نامزد برای ریاست جمهوری وجود داشت ما با همه نامزد هامصاحبه کردیم غیر از آقای احمدی نژاد. البته ایشان هم ابتدا پذیرفت ولی در نهایت مصاحبه نکرد. ولی خبرنگار ما گزارشی را از همین عدم مصاحبه ایشان نوشت که در صفحه اول نشست. در ایام تبلیغات ما گفت و گوی اختصاصی شرق با تک تک نامزدها را تیتر یک روزنامه کردیم.

آقای احمدی نژاد چرا از گفت و گو منصرف شد؟
عطریانفر: می گفت شما هم خط من نیستید و حرف مرا تحریف می کنید. گفتیم که مصاحبه شما را پیش از انتشار برایتان می فرستیم آن را ببینید ولی نپذیرفت. افرادی که به او مشورت می دادند از مصاحبه با شرق نهی اش کردند. خبرنگار ما حتی به اتاق آقای احمدی نژاد هم رفت ولی ایشان حاضر به گفت و گو نشد.

شمارگان شرق چه تعداد بود؟
عطریانفر: از سی هزار نسخه در روز شروع کردیم و به تیراژ پایدار 180 هزار نسخه رساندیم. البته این مطالبی که می گویم مربوط به دوران مدیریت از سال 82 تا 85 است.

چرا عدد شمارگان شرق را در صفحه آخر آن درج نمی کردید؟
عطریانفر: خاطرم نیست این عدد را اعلام می کردیم یا نه. ولی دلیل خاصی نداشت.

شرق مدعی ایجاد سبک خبری جدیدی در روزنامه نگاری ایران بود. چقدر این را قبول دارید؟
عطریانفر: بله . شرق روزنامه خبری به معنای رایج آن نبود. دوست نداشتیم صرفا روایتگر اخبار باشیم که خبر را از جایی بگیریم و چاپ کنیم. پیرامون خبر به خواننده توضیح می دادیم. مقایسه و تطبیق می کردیم و اضافه کردن دیدگاههای خودمان.

روزنامه شرق 16 شهریور ماه 85 کاریکاتوری را کشید که منجر به توقیف آن شد. تصویر یک الاغ که در صفحه شطرنج مقابل مهره اسب ایستاده بود. دور سر این الاغ را هم هاله ای از نور گرفته بود. مسوولین آن را توهین به رییس جمهور وقت دانستند و کار به توقیف کشید. جریان چه بود؟

 

دفاع عطریانفر از کاریکاتوری که شرق را توقیف کرد: احمدی نژاد ول کن ماجرای هاله نور نبود
عطریانفر: یادآوری این موضوع برای خودم هم جذاب بود. هدف از کشیدن این کاریکاتور نقد رفتارهای عوام فریبانه دولت وقت بود.

اما خر که حیوان زحمتکش وآرام ونماد انتخاباتی حزب دموکرات آمریکاست.

شطرنج هم نماد سیاست است. رقابتی بین دو نفر به عنوان بازیگران اصلی صحنه سیاست که نمادهایشان را به رخ هم می کشند. مهره ای مثل اسب نقش مهمی دارد. حرکتش از سرباز بیشتر است، با حرکت هایش جبهه خودش را تقویت می کند.

ریاست جمهور محترم وقت شروع به یک سری بازی های عوام فریبانه کرد.

مشخصا وقتی به سازمان ملل رفت و برگشت مدعی شد دور سر او هاله نور دیده شده است. ملاقات آقای جوادی آملی هم رفت و این ادعا را مطرح کرد.

ایشان هم با کنایه رییس جمهور را از بیان این ادعاها منع کردند.

ولی آقای احمدی نژاد ول کن ماجرا نبود و اطرافیانش هم مدام درباره این هاله نور مانور تبلیغاتی انجام می دادند.

منظور از آن کاریکاتور این بود که مردم در صحنه سیاست نمی توان آنها را فریب داد. رقابت سیاسی باید بین دو جریان سیاسی و به طور شرافتمندانه و هوشمندانه باشد نه با تکیه بر عوام فریبی.

در کاریکاتور هم از این نمادها زیاد استفاده می شود چرا که قرار است پیامی بدون زیرنویس به میلیون ها نفر مخابره شود. به نظرم این کاریکاتور به زیباترین شکل ممکن پیام خود را به جامعه رساند. چند روز بعد هم رفتم و رفع توقیف شرق را گرفتم. اما فکر می کنم توقیف شرق به خاطر این کاریکاتور نبود بلکه نوعی تسویه حساب با کارگزاران سازندگی بود. کاریکاتور یک بهانه بیشتر نبود.

گفته می شود پیامد این کاریکاتور دستور داده شد که آقای قوچانی دیگر نباید در شرق باشد؟
عطریانفر: به من که چنین دستوری داده نشد. آقای رحمانیان هم در این باره چیزی به من نگفت. ولی آقای قوچانی از شرق رفت.

دادستان روزنامه را توقیف کرد یا هیات نظارت بر مطبوعات؟
عطریانفر: آقای مرتضوی دادستان وقت تهران.

ارسال به دوستان