عصرایران؛ احسانمحمدی- در آخرین بازی دوستانه تیمملی ایران مقابل ترینیداد و توباگو تعداد هواداران حاضر در استادیوم کمی بیشتر از عکاسان پشت دروازهها بود و گزندهتر آنکه تعدادی از همان اندک هم برانکو ایونکوویچ را تشویق کردند!
این موضوع را باید نشانه ای از کم فروغ شدن ستاره اقبال کیروش قلمداد کرد یا بازیهای کمرمق تیمملی؟ یا حریف بینام و نشانی که سخت حتی می شود روی نقشه پیدایش کرد؟
کمتر از 50 روز دیگر به آغاز جامملتهای آسیا مانده. جامی که قریب به نیم قرن است در حسرت فتح آن هستیم. حاشیههای تیم ملی هر روز بیشتر میشود. دو گانه هواداران کی روش-برانکو با صراحت بیشتری به هم میتازند و کار به جایی رسیده که دستیاران کیروش هم وارد مشاجرههای بیحاصل و خسارتبار شدهاند.
در آخرین نمونه، درگیری لفظی اوسیانو کروز دستیار کیروش رسانهای شد. او که ده ماه پیش با خطیر مشاور ساکت درگیری لفظی شدیدی پیدا کرد بود وقتی مقابل پرسش یک خبرنگار قرار گرفت با الفاظ زننده به سوی او حمله کرد و به نظر میرسد اگر پادرمیانیها نبود از اتوبوس تیم ملی پیاده شدهبود و ....
برخی نوشتند که پرخاشگری کیروش به اطرافیانش هم سرایت کرده و آنها هم اندازه نگه نمیدارند و باید مثل لوئیس روبیالس رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا که وقتی قانونشکنی لوپتگی را دید او را در آستانه اولین دیدار این تیم در جامجهانی برکنار کرد، باید عذر کروز را خواست.
مخالفان اما بر این باورند که خبرنگاران همسو با برانکو، پیراهن باشگاه را از تیمملی بیشتر دوست دارند، به صورت هدفمند در پی عصبانی کردن کیروش هستند و اتفاقاً در به وجود آمدن این ماجرا خودمان مقصریم وگرنه کیروش و همراهانش حرفهای هستند، در این شرایط نباید آب را گل آلود کرد و باید با آرامش تا پایان جامملت ها کنار کیروش ماند.
منتقدان میگویند نباید به بهانه «مصلحت» و «این مقطع حساس کنونی» اجازه داد به ما توهین شود. آنها گلن هادل را مثال می زنند. اسطوره تاتنهام با بیش از ۵۰ بازی ملی در لباس سهشیرها. او سرمربی انگلستان در جامجهانی ۱۹۹۸ بود. همان بازی جنجالی مقابل آرژانتین که دیه گو سیمئونه باعث اخراج دیوید بکام شد و انگلیسیها در ضربات پنالتی شکست خوردند.
هادل در حالیکه تیمش را برای حضور در یورو ۲۰۰۰ آماده میکرد، در گفتگویی با مت دیکنسون از «کارما» حرف زد و گفت باور دارد «کسانی که ناتوانی جسمی و ذهنی دارند، تاوان گناهانشان در زندگی گذشتهشان میدهند»!
این سخنان بازخورد تلخی در جامعه انگلستان داشت. تونی بلر، نخستوزیر وقت، دستور اخراج او را داد. وزیر ورزش این سخنان را شرمآور و غیرقابل دفاع عنوان کرد و در کمتر از یک روز او به دلیل توهین به بخشی از جامعه از کارش برکنار شد. هادل بارها سعی کرد بگوید که برداشت غلطی از صحبت هایش شده است اما کسی نپذیرفت.
در ایران هم فضا تند و تلخ شده و حالا تعداد بیشتری میگویند کیروش و همراهانش که دستمزد بسیار خوبی میگیرند، هیچ ایرانی را قبول ندارند، علیه همه بیانیه صادر میکنند و میگویند همه مدیران و مربیان و کارشناسان و منتقدان در پی شکست دادن تیمملی هستند و خودشان را بزرگتر از وزیر ورزش و رئیس فدارسیون بدانند شرم آور نیست که کتک زدن را هم به آن افزوده اند؟ ما ایرانی ها خودمان بد هستیم اما پولمان خوب است؟!
در انگلستان که از سوی تریبونهای رسمی بارها سیاستمداران و بالطبع مردمانش فریبکار و متقلب و گناهکار و روباه صفت لقب داده شدهاند یک قهرمان ملی را به واسطه به زبان راندن چند جمله در مورد معلولان بیهیچ تعارفی از کار اخراج می کنند و اینجا هنوز برای کارلوس کیروش گریبان چاک میدهیم!
اگر ورزش و فوتبال ایران مدیران لایقی داشت تا امروز با صدور یک بیانیه کارلوس کی روش را به خاطر رفتارهای پرخاشگرانه اخراج کرده، یا یادش داده بودند با ما محترمتر برخورد. حتی اگر به نظرش ما جهانی سومی هستیم وقتی حقوقش را میدهیم حداقل به رویمان نیاورد! اما 50 روز مانده به آغاز جام ملتها وقت این خودزنیهاست؟
پرتغالی ها ضربالمثلی دارند که میگوید:« مدیریت خوب بهتر از درآمد خوب است»، کیروش واقعاً دارد خوب مدیریت می کند؟ چه چیزی او و تیمش را این همه عصبانی کردهاست؟ این عصبانیشدن به زیان چه کسی است؟
تیم ملیمان هر روز دارد تنهاتر می شود. در به وجود آمدن این فضا کیروش به تنهایی مقصر نیست. مجموعهای از عوامل دست به دست هم دادهاند تا تیم در آستانه اعزام به جام ملتها تنها شود. آنقدر تنها که کمتر از 3هزارنفر برای آخرین بازی تیم به ورزشگاه رفتند.
کیروش مثل هر مربی دیگر از این کشور خواهد رفت اما ما میمانیم و حسرتهایمان با تیمی که اندازه کافی بازیکن درخشان دارد تا بعد از نیمقرن ما را به یک افتخار آسیایی برساند.
به آرام کردن فضا کمک کنیم. هر کس در هر جایی هست، تلاش کند آرامش را به تیمملی برگرداند. این تیم دلخوشی مردمی است که مدتهاست دلخوشی ندارند...
در آستانه جام ملت های آسیا